tag:blogger.com,1999:blog-41678782493235379092012-05-26T12:51:13.812+04:30ادامه راه سبز = ارستا اجراي كامل تمامي بندهاي قانون اساسي ايستاده ايمarasnoreply@blogger.comBlogger2893125tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-80381010783566086472012-02-10T20:51:00.003+03:302012-02-10T21:56:14.609+03:30دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن: پیگیر آرمانهای انقلاب با خلاقیت، مقاومت و امید خواهیم بود<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on"><div dir="rtl" style="text-align: right;"><b><span style="color: #274e13; font-size: x-small;">به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب و دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن:</span><br /><span style="background-color: white; color: #38761d;">شورای هماهنگی راه سبز امید؛ «پیگیر آرمانهای انقلاب با خلاقیت، مقاومت و امید خواهیم بود»</span></b></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><blockquote class="tr_bq"><a href="http://4.bp.blogspot.com/-tvW5ceDeCeA/TzVRq672WjI/AAAAAAAAGVg/reWqr18MNfo/s1600/org-z132886318281e3c6a9cc0b91bfa48bca79e58b72a6a7d32466.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" height="156" src="http://4.bp.blogspot.com/-tvW5ceDeCeA/TzVRq672WjI/AAAAAAAAGVg/reWqr18MNfo/s200/org-z132886318281e3c6a9cc0b91bfa48bca79e58b72a6a7d32466.jpg" width="200" /></a><span style="color: #ff6666; font-size: 100%; font-weight: bold;">•</span> <a href="http://0ffice2.arascom.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>:شورای هماهنگی راه سبز امید همراهان سبز خود و یکایک شهروندان معترض به اوضاع بحرانی ایران (از شرایط سیاسی گرفته تا اقتصادی و بینالمللی) را بار دیگر به اعتراض و مقاومت در برابر استبداد داخلی و مداخله خارجی (از تحریم ها گرفته تا جنگ) فرامیخواند.<br /><br />به گزارش کلمه، شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای با اشاره به پیروزی انقلاب اسلامی نوشته است: یاران دیرین انقلاب، کروبی، رهنورد و موسوی از حصر خانگی نظارهگر آتشی هستند که تمامیتخواهان به خرمن منافع ملی زدهاند. جنگ قدرت در حاکمیت و خودکامگی شیفتگان قدرت، آنان را هر روز از اهداف اصلی انقلاب مردمی۵۷ دور میکند.<br /><br />این بیانیه بر استفادهی حداکثری همهی یاران آزاده و سبز جنبش اعتراضی مردم ایران از کمترین امکانات و حداقلهای موجود، در زمان باقیمانده تا ۲۵ بهمن، برای اطلاع رسانی در مورد راهپیمایی مزبور، حضور فعال و خلاقانه و توام با تدبیر و به دور از خشونت در این آیین اعتراضی، و نیز تداوم مقاومت صبورانه و امیدوارانه در برابر دولت کودتا، تا آزادی آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد، و تمامی زندانیان سیاسی تاکید کرده است.<br /><br />در این بیانیه آمده است: این گام نخست برای نیل به «حاکمیت ملی» از گذرگاه انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است. بپاس یکایک شهیدان انقلاب، جنگ و جنبش سبز، و همه قهرمانان دربند آن، تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب ۵۷ و مطالبات برحق مردم ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸ را با صبر، مقاومت، عقلانیت، امید و خلاقیت ادامه خواهیم داد.</blockquote><b>متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:</b><br /><br /><span style="color: #274e13;">به نام خدایی که انسان را آزاد آفرید و او را به آزادی از قید بندگی هر آنچه غیر اوست فراخواند</span><br /><br />امسال سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با گرامی سالروز میلاد پیامبر اکرم (ص)، آخرین فرستاده خداوند و راهبر بزرگترین انقلاب تاریخ بشریت مقارن گشته است؛ تقارنی که ما را به تأمل در کارنامه دو انقلاب با فاصله چهارده قرن فرا می خواند. هدف هر دو این انقلاب ها، مانند همة نهضت های دیگری که به رهبری مصلحان شکل گرفته، نجات انسان ها از تیره روزی، جهل، خودکامگی و ستم، و هموار ساختن راه بهروزی آنان و حرکت به سوی بهره مندی، دانایی، آزادی و عدالت بوده است. همة این تلاش ها به معنای احیای ارزش ها اخلاقی و فراهم آوردن شرایط زندگی مبتنی بر اخلاق است. بی جهت نیست که پیامبر گرامی اسلام، هدف رسالت خود را در به کمال رساندن مکارم اخلاقی تعریف می کند.<br /><br />انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷ نیز برپا شد تا با هدف گسترش آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت، راه بهروزی و بهزیستی بر روی همة ایرانیان، صرف نظر از تفاوت هایی که در زبان، نژاد، مذهب و مانند آن دارند، گشوده گردد. اهدافی که در سایه وسیله ای که تبدیل به هدف شد، یعنی حفظ نظام، روز به روز کمرنگ تر شد. جای بسی تأسف است که این روزها مردم ایران در حالی به سی و سومین سالگرد پیروزی انقلابشان نزدیک می شوند که از آرمان های آن نشانی باقی نمانده است. صرف هزینه های گزاف از سوی دستگاه های دولتی و حکومتی برای برپایی جشن های پیروزی انقلاب، در حالی که مردم شهر و روستا در تأمین نیازهای اولیه زندگیشان با فقر و ناداری دست و پنجه نرم می کنند، نشان از این بی نشانی دارد.<br /><br />۲۲ بهمن امسال نه فقط زیر سایهی ادامهی بیتوجهی خودکامگان به آرمانهای انقلاب، و تداوم حبس غیرقانونی بسیاری از فعالان سیاسی و یاران انقلاب، که تحتالشعاع تداوم زندان خانگی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، و نیز تشدیدتحریمهای اقتصادی علیه ایران و خطر جنگی خانمانسوز (برخاسته از عطش قدرت راستهای افراطی در خارج و داخل ایران) است.<br /><br />یاران دیرین انقلاب، کروبی، رهنورد و موسوی از حصر خانگی نظارهگر آتشی هستند که تمامیتخواهان به خرمن منافع ملی زدهاند. جنگ قدرت در حاکمیت و خودکامگی شیفتگان قدرت، آنان را هر روز از اهداف اصلی انقلاب مردمی۵۷ دور میکند. انقلابی که جانها برایش رفت و آرزوها برای تحقق آرمانهایش به دل ماند. اهداف آن انقلاب همچنان آرمانخواهان و ایراندوستان را بهخود میخواند. هنوز تشنهی استقلال حقیقی میهنایم؛ در پی حاکمیت قانون و تحقق عدالت و مردمسالاری و آزادی قلم و بیان و عقیده و احزاب و مطبوعات و اتحادیهها و نهادهای مدنی مستقلایم؛ جمهوری و رای واقعی مردم را میجوییم؛ و اخلاق و ارزشهای دینی را میطلبیم.<br /><br />اما همچنان که رهبران جنبش سبز تاکید کرده اند، اقتدارگرایان از جمهوریت و اسلامیت نظام جزاسمی و نامی باقی نگذاشتهاند. آزادی را فدای خودکامگی و شهوت قدرت و ثروت کردهاند. استقلال را قربانی منافع اقتصادی و امنیتی خود در پیوند با چین و روسیه ساختهاند. فقر و اختلاف طبقاتی فزایندهای را متوجه جامعه نمودهاند. و همزمان، با ماجراجویی سیاسی، منافع ملی را با خطر میهنسوز جنگ مواجه کردهاند.<br /><br />شورای هماهنگی راه سبز امید همراهان سبز خود و یکایک شهروندان معترض به اوضاع بحرانی ایران (از شرایط سیاسی گرفته تا اقتصادی و بینالمللی) را بار دیگر به اعتراض و مقاومت در برابر استبداد داخلی و مداخله خارجی (از تحریم ها گرفته تا جنگ ) فرامیخواند. چنانکه در بیانیهی نهم بهمنماه شورای هماهنگی آمده بود، در اعتراض به اوضاع نابسامان کشور که حاصل کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و نادیده گرفته شدن حقوق مردم است، در ادامهی فراخوان ۳۹ زندانی سیاسی جنبش سبز از زندان، و همزمان با سالروز زندان خانگی رهبران وفادار و حقطلب و آزادهی جنبش سبز، هموطنان آگاه و آزادهی خویش را به راهپیمایی سکوت فرامیخوانیم. خیابان انقلاب و آزادی تهران (حدفاصل میدان فردوسی و نواب) و خیابانهای اصلی تمام شهرهای کشور از ساعت ۱۶ تا ۱۹ بار دیگر تجلی بخش حضور سبز آزادیخواهان و دموکراسیجویان خواهد شد.<br /><br />تاکید موکد شورای هماهنگی راه سبز امید، استفادهی حداکثری همهی یاران آزاده و سبز جنبش اعتراضی مردم ایران، از کمترین امکانات و حداقلهای موجود، در زمان باقیمانده تا ۲۵ بهمن، برای اطلاع رسانی در مورد راهپیمایی مزبور، حضور فعال و خلاقانه و توام با تدبیر و به دور از خشونت در این آیین اعتراضی، و نیز تداوم مقاومت صبورانه و امیدوارانه در برابر دولت کودتا، تا آزادی آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد، و تمامی زندانیان سیاسی است. این گام نخست برای نیل به «حاکمیت ملی» از گذرگاه انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است. بپاس یکایک شهیدان انقلاب، جنگ و جنبش سبز، و همه قهرمانان دربند آن، تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب ۵۷ و مطالبات برحق مردم ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸ را با صبر، مقاومت، عقلانیت، امید و خلاقیت ادامه خواهیم داد.<br /><br /><b>شورای هماهنگی راه سبز امید</b><br /><b>۲۱بهمن ۱۳۹۰</b></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-46612226853380107052011-05-25T17:07:00.000+04:302011-05-25T17:15:08.868+04:30فیلم حضور جنبش سبز در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);"><span dir="rtl" style="font-size:130%;">فیلم حضور جنبش سبز در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: مراسم تشییع پیکر مرحوم ناصر حجازی، اسطوره فوتبال ایران، در استادیوم آزادی، با حضور هزاران نفر از مردم تهران برگزار شد. این مراسم در شرایط بسیار امنیتی و با حضور گسترده لباس شخصی ها همراه بود. در انتهای مراسم و در حال خروج، بعد از سر دادن شعار "موسوی، کروبی، آزاد باید گردد" لباس شخصی ها که در حال فیلمبرداری از چهره ها نیز بودند، به مردم حمله ور شدند و شاهد دستگیری حداقل سه نفر مرد و یک دختر جوان در خروجی پارکینگ 3 بوديم. نکته جدید در مراسم امروز حضور لباس شخصی های زن، با چادر و مقنعه بود که با خانم ها برخورد میکردند:<br /><br /><div style="text-align: center;"><embed src="http://www.4shared.com/embed/608979304/791c2fef" allowfullscreen="true" allowscriptaccess="always" height="380" width="470"></embed><br /><a href="http://www.4shared.com/video/xH3ot9-l/" target="_blank"><img src="http://dc408.4shared.com/img/xH3ot9-l/" border="0" /></a></div><div style="text-align: center;"><br /><a style="font-weight: bold;" href="http://www.youtube.com/watch?v=99omgnpOclo" target="_blank">و لينك مشاهده در يوتيوب</a></div><br /><div style="text-align: center;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);font-size:130%;" >حجازی رفت و آسمانی شد. رفت و حالا عکسش شده قاب روی دیوار.</span><br /><div style="text-align: justify;"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 500px; height: 342px;" src="http://www.jamaran.ir/fa/Files/GalleryImage/2011/IMG_0421_Fixd.jpg" alt="" border="0" /><span style="color: rgb(0, 51, 0);">قاب عکسی برای تداعی «دستان» و «زبانی» که یک عمر درد تحمل کردند اما برای تعظیم، به کار نیفتادند. او رفت. ماند خاطره سری که خم نشد تا بر دستان اعلی حضرت بوسه زند. ماند خاطره سیلی از سر خشمش بر صورت ژنرال شاهنشاهی که سرنوشت قبل از انقلابش را برای خود و همسرش، تلخ رقم زد.</span> <span style="color: rgb(0, 51, 0);">او رفت و ماند خاطره مردی که پس از انقلاب تکفیرش میکردند چون مدام صورتش را اصلاح میکرد و کراواتش را همیشه بر گردن میبست. او که عادت نداشت از عقاید مذهبی دستاویزی بسازد برای رسیدن به پلههای بالاتر...</span> <span style="color: rgb(0, 51, 0);">«خوب یا بد، من عادت دارم حرفم را رک بزنم. عادت ندارم مجیزگو باشم...»</span><span style="font-size:85%;">[برگرفته از </span><span style="color: rgb(0, 51, 0);font-size:85%;" >سايت جماران]</span></div></div><br /><div style="text-align: center;"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 500px; height: 342px;" src="http://www.jamaran.ir/fa/Files/GalleryImage/2011/70_IMG_0444_Fixd.jpg" alt="" border="0" /></div> <div style="text-align: center;"><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-56280611348334965132011-05-22T15:49:00.000+04:302011-05-22T15:50:11.430+04:30زمین سوخته و بذرهایی که باید کاشت<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);"><div dir="rtl" style="text-align: right;">آبادی هایی بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ:<br /></div><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" >زمین سوخته و بذرهایی که باید کاشت</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 220px; height: 222px;" src="http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT0uzc3BvRiTgLdp5-wIdgv4yKyAXfHeNQAumQqHgaiTzuVslE_Qw" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: این روزها ایران ما، ایامی سخت شگفت را می گذراند. مدعیان دیروز بصیرت، امروز کام بر بسته اند و از بی بصیرتی خود در حیرتند، همان ها که همه تریبون ها و رسانه هایی که قرار بود سیمای شعور بالای مردم این سرزمین دارای فرهنگ و تمدن دیرینه باشد را به خدمت گرفتند تا به دیگران اثبات کنند که تنها زمامداران زر و زور و تزویرمدارند که دارای بصیرتند و دیگران در وادی های پیچ در پیچ جهل و گمراهی سرگردان. همان ها که بر یاران دیروز زبان به شماتت گشودند که چگونه خواسته و ناخواسته بازیچه دست دشمنان ملک و دین شده اند. همان ها که لشگری از فرصت طلبان دون مایه را برانگیختند تا با برپایی دوره های بصیرت افزایی، هم چند روزی بر عمر صندلی قدرتی که آفتابش بر لب بام است بیفزایند و هم جیب های بی انتهای خود را پر کنند.<br /><br />این روزها اما، کوس رسوایی مدعیان بصیرت در میان عوام و خواص پرطنین تر از آن است که اجازه دهد راه چاره ای پیش پای اقتدارگرایان بی اعتبار گشوده شود. این روزها بازیگران و کارگردانان کارناوال های نهم دی( همان ها که پیش از آن کارناوال ها از عاشورا ساخته بودند) در تلاشی بلیغ برای تبرئه خود و یافتن مقصرند: یکی به دنبال باطل السحر می گردد تا محبوب دیروز و مغضوب امروز را غسل تعمید دهد، دیگری به زیرپا گذاشتن اصول و اصولگرای اش به بهانه ضرورت از میدان بدر کردن حریف توانا اعتراف می کند، و آن دیگری تلاش می کند تا نورسیده ای را که با جان و دل و تمام قامت و به بهای نادیده گرفتن حق مردم و چشم بستن بر جنایات کارگزارانش و طرد و دل آزردگی دوستان قدیمش حمایت کرده، دو سالی دیگر بر مسند قدرت نگه دارد تا هم برای بازسازی آبروی برباد رفته خویش فرصت داشته باشد و هم اردوگاه آشفته ای که با بحران ریزش روزافزون نیروهای وفادار دست به گریبان است را سروسامانی بخشد.<br /><br />دیگر نیازی نیست که دوراندیشی میر و شیخ را به یاد فریب خوردگان سرمست پیروزی دروغین دیروز و آشفته حالان شرمنده امروز بیاوریم: این روزها هر دو ایرانی که به هم می رسند، هشدارهای میر و شیخ به مردم درباره عواقب سهمگین حاکمیت دروغ و ریا و دولت متکی به رمالی و جن گیری و دولتمردان ناکارآمد متوهم و ماجراجو در مناظره های تلویزیونی را برای یکدیگر بازگو می کنند. همه نیز می دانند که قرار نبوده و نیست که آفتاب حقیقت برای همیشه پشت ابرها باقی بماند، چه این سنت و وعده خداوند است که در آزمون های بزرگ، تمایز راست کرداران از دروغگویان را آشکار سازد. اما آنچه دلسوزان این آب و خاک را نگران می کند و سید نجیب و شیخ مصلحت اندیش را نگران ساخته، زیان های بزرگ و هزینه های هنگفتی است که طی این طریق ببار آورده: اقتصادی ورشکسته و غیرعقلانی که حاصلش کشاورزی و دامداری در حال احتضار، ثروت های ملی برباد رفته، صنعت نفت رو به زوال، چرخ های تولید از حرکت ایستاده و بازرگانی نامطمئن و در بند تحریم هاست؛ بحران های اجتماعی که دم به دم آب شور به پای نهال نازه رسته اعتماد مردم به حکومت می ریزد و ناهنجاری های اخلاقی را چون آفتی فراگیر بر نهادهای بنیادین خانوادگی و روابط اجتماعی می افشاند؛ حراج شأن و منزلت و عزتی که با سختکوشی بسیار و در طی زمان برای بازسازی اعتبار بین المللی ایران به دست آمده، و شیوع بیماری انحطاط در ایمان و اخلاقی که شالوده هویت ایرانی را شکل داده که بزرگترین سرمایه ملی ما به شمار می رود. آیا حفظ گوی قدرت و نگهداشت آن به هر قیمت در میان کسانی که به اندیشه یک فرد نزدیک ترند، ارزش برباد دادن این همه سرمایه و ویران ساختن یک تمدن دیرینه را داشت؟ ضرورتی ندارد برای یافتن پاسخ این پرسش به انتظار داوری تاریخ بنشینیم: سرانجام کار خودکامگان هم اینک و هر روز و هرجا پیش چشمانمان در نمایش است. شکی نیست که این توفان تاراج گر نیز بمانند همه ستم پیشگی های گذشته از این خاک می رود، و ما می مانیم و زمین سوخته ای که باید سال ها در معرض آفتاب و باران بماند تا بار دیگر توان باروری یابد.<br /><br />اما شاید هنوز هم دیر نشده باشد، شاید هنوز هم بتوان این کشتی نیمه درهم شکسته را به ساحل امن رساند، شاید هنوز هم بتوان بذرهای امید در دل این خاک کاشت، شاید بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ بتوان آبادی هایی بنا کرد که مردمان آن برای همیشه با دروغ و دروغگویی وداع گویند، اگر و تنها اگر که به سنت دیگر خداوندی نیز ایمان بیاوریم که سرنوشت هیچ ملتی دگرگون نمی شود، مگر به خواست خود آن ملت. اگر گذر این سال های پرمحنت و رنج تنها یک درس برای آموحتن داشنه، بدون تردید این است که تلالوهای گاه و بیگاه مصلحت اندیشی های فردی در مقابل صلابت عقلانیت جمعی، چقدر بی قیمت است.<br /><div style="text-align: left;"><span style="color: rgb(153, 153, 153);font-size:85%;" >كلمه</span><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-72196783133085024532011-05-21T14:35:00.002+04:302011-05-21T15:02:03.419+04:30جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله!<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">هيچ چيز تازه اي نيست:<br /><span style="color: rgb(204, 0, 0);font-size:130%;" >جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 364px; height: 243px;" src="https://dc386.4shared.com/img/6C55USTc/s3/0.8113232197414336/" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffice2.arascom.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: «دروغ» که به «بار» بنشیند، «انحراف» آغاز میشود. «متولیان امر»، از فرط «ناتوانی» در اداره کشور و «حسادت» بیاندازه به مدیران طراز اول، در میان عده ای بی کفایت محصور شدهاند. مدعیان اصول، سالهاست هم پیاله رمالان و جنگیراناند و به دام بدمستی آنان گرفتار امدهاند. «جریان انحرافی»، اسم رمز «این گرفتاری و آن ناتوانی» است.<br /><br />جریان انحرافی، تازهترین نسخهٔ یک <a style="font-weight: bold;" href="http://www.kaleme.com/1389/10/15/klm-42859/" target="_blank">«انحراف ۲۰ ساله»</a> است – و <a style="font-weight: bold;" href="http://www.kaleme.com/1389/09/21/klm-40609" target="_blank">مگر میر حسین از این انحراف ۲۰ ساله نگفته بود؟</a> -. «قدرت مطلقه» در ۲۰ سال اخیر هر بار که به بحران میرسد و فاجعهای میآفریند، با قربانی کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگی ذاتیاش» را مثلاً! تطهیر میکند. روزی به نام سعید امامی به نظافت خویش میکوشد، باری به نام کهریزک و مرتضوی تجاوزش را پنهان میکند و امروز هم به نام رمالی و مشایی، دولت نامحمودش را محدود میکند و اصیلترین باورهای مردم را معرکهٔ قدرت میسازد تا دین و آئینمان مضحکهٔ خاص و عام شود!<br /><br /><span style="font-weight: bold;">هیچ چیز تازه نیست!</span> قصهٔ میدان داری اجنه بر عرصهٔ مدیریت کشور، «رمز شکستن یک سکوت ۲۰ ساله» است و تکرار حکایت «سگهای گشاده و سنگهای بسته» است که «میرمـان» گفته بود. دعوای اجنه بر سر انتخابات آتی، «تعبیر خواب بامدادی شیخ» است و رویای قدرت آقازاده هاست و جاری شدن سیل خرافه و «به گل نشستن» کشتی نظام، اثبات ماجرای مشهور «بیل و پیل» است که <a style="font-weight: bold;" href="http://www.kaleme.com/1390/01/27/klm-55215/" target="_blank">«هاشمی نوشته بود»</a>.<br /><br />معلوم نیست «مصباح» هدایتشان! چرا در میان خیل سوالهای بیجواب «خاموش» نشسته است و نظریهپرداز حکومت اسلامی و تئورسین <a style="font-weight: bold;" href="http://www.kaleme.com/1389/10/26/klm-43864/" target="_blank">«فرقه مطلقیه»</a> نمیگوید که قدرت خدای گونه و مطلقیه چگونه مسحور اجنهٔ شیطان شده است؟<br /><br />جهلشان مرکب است، که اگر نبود میدانستند تکرار سخنان رهبران جنبش، دست کم اقرار به یک اشتباه ۲ ساله است! جهلشان مرکب است که اگر نبود میدانستند انکار آمارهای دولت پس از ۶ سال نهایت بیهنری است حتی اگر نامشان به هنر آراسته باشد! جهلشان مرکب است که اگر نبود میدیدند که چگونه فاسدترین مردمان بر اریکهٔ قدرتاند و بهترین فرزندان کشور در زندان محصورند. جهلشان مرکب است که اگر نبود مرز شجاعت و شقاوت را، میدیدند و به شجاعت نداشتهٔ دولتمردان نمینازیدند و «نزدیکیشان را با آنان جار نمیزدند» و «دروغ را از راست» میشناختند. راستی که «جهل مرکب، بر بصیرتشان غبطه میخورد!»<br /><br />مدعیان اصول، این بار «نمیتوانند» فتیلهٔ دعوا و اختلاف بر سر قدرت را «پایین» بکشند، بناچار صدایشان را «بلند» کردهاند. صدایشان را بلند کردهاند که «گوششان سنگین» است؛ که اگر نبود میدانستند ماجرای رمالی و کف بینی دولتمردان داستانی است که بر هر سر بازاری هست. شاید هم مستی زدگان قدرت خود را به کری زده بودند که نتوانستند در حساسترین روزهای تاریخ کشور، از حمایت نامحمودشان دست بکشند و همچون مردم پیام میرحسین را لبیک بگویند که میگفت «من آمدهام، چون روندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود را نگران کننده یافتم. آمده ام تا کرامت انسان ها را پاس بدارم. آمده ام تا از حق مردم دفاع کنم و حامی گردش آزادانه و شفاف اطلاعات برای مردم، این ولی نعمت دولت ها، باشم».<br /><br />متولیان امور و مدعیان اصول، اهل کرامات شدهاند! زهر رمالی را چشیده و چشم بسته غیب میگویند و مسئولیت خویش را فراموش کردهاند. فراموش کردهاند که در طلاییترین سالهای درآمد کشور، «خزانه» را صرف «خرافه» کردهاند و در بهترین سالها درآمدهای نفتی را به شیاطین سپردهاند تا موجودی حساب ذخیره ارزی را فقط اجنه بدانند!. فراموش کردهاند که کارشناسان و دلسوزان این مرز و بوم را یا زندانی کردند یا بازنشسته تا امروز که خودشان از دایره بیرون رانده شده اند یاد مدیریت فاجعه بار بر کشور بیافتند. فراموش کرده اند روزی را که فرزند انقلاب اسلامی میرحسین موسوی توهم مدیران و انحراف دولتیان و ریاست ریاکاران و کلاهبرداران بر سرنوشت مملکت و نظام را فریاد می زد. فراموش کرده اند هر صدای منتقدی را با داغ و درفش خاموش کردند تا کسی را که می پنداشتند بله قربان گوی آنهاست حفظ کنند.<br /><br />افسوس! متولیان امر، باز هم به جای آنکه به انحراف در جمهوریت و اسلامیت نظام بپردازند و به قانون اساسی بازگردند و به دامان فرزندان ملت پناه ببرند، به بازیچهای و دروغی به نام جریان انحرافی مشغولاند.<br /><br /><div style="text-align: left; color: rgb(153, 153, 153);"><span style="font-size:85%;">داریوش محمدی - كلمه</span></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-9999936080215455882011-05-21T04:05:00.000+04:302011-05-21T04:06:22.585+04:30مهدی خزعلی : کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم، ما یا شما؟<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);">برگرفته از سايت دكتر مهدي خرعلي:</span><br /><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم، ما یا شما؟</span></span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 304px; height: 239px;" src="http://74.125.232.240/images?q=tbn:ANd9GcTFtE-7dzngIMO-xXgVpdaAf-oGqmv7lp7ImPTz0Sa3-4KycD_S" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" ></span><blockquote><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: مهدی خزعلی در سایت خود روزشماری از نوشته های گذشته خود را درباره احمدی نژاد آورده است و در نهایت با توجه به این نوشته ها از زئیس دولت این سوال را پرسیده که کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم؟<br /><br />متن این یادداشت به شرح زیر است:</blockquote><p></p> <p><strong>سال ۸۳ نوشتم:</strong> امروز شهرداری را ستاد انتخاباتی خود کرده است و به معلمان و ائمه جماعات و هیات های مذهبی، از بودجه شهرداری خرج می دهد، فردا یک دولت می شود ستاد انتخاباتی و از بودجه بیت المال خرج می دهد! *جدی نگرفتید!</p> <p><strong>خرداد ۸۴ در نامه ای به شهردار تهران نوشتم: </strong>” نفی دموکراسی از سوی شما شائبه بازگشت استبداد و دیکتاتوری را در اذهان ایجاد می کند” * توجهی نکردید تا آن شهردار رئیس دولت شد!</p> <p><strong>خرداد ۸۴ در مقاله ” اندیشه ای خطرناک و ابتر” نوشتم</strong>: عده ای می خواهند با آوردن احمدی نژاد روی کار، نظام را ساقط کنند! * باور نکردید!</p> <p><strong>سال ۸۴ نوشتم:</strong> سقاخانه ایشان اگر برای مردم آب ندارد! برای خیلی ها نان داشته است و سازه ای مناسب برای عوام فریبی و جلب رای است، به عبارت دیگر نان آور و رای آور است! * باز هم گوش کسی بدهکار نبود!</p> <p><strong>سال ۸۴</strong> <strong>هنگام تنفیذ حکم ریاست جمهوری، دست رهبری را بوسید، نوشتم:</strong> ” امروز دست و پا می بوسد و روزی را می بینم که در برابر رهبری می ایستد! ” و باز نوشتم که او از پشت بر رهبری خنجر خواهد زد! * باور نکردید تا به چشم خویش دیدید!</p> <p><strong>سال ۸۴ نوشتم</strong>: “حکومت ها هر قدر از دانش فاصله بگیرند، از حوزه و دانشگاه می ترسند و اگر به علم بازگردند، در برابر دانشگاه و حوزه متواضع و خاشع می شوند” ، آن روز نوشتم : “کسانی که مکاتب و گروه های سیاسی را از دانشگاه اخراج می کنند، انحصار طلبند، اما بدانندحوزه و دانشگاه از سیاست جدایی ناپذیر است، حتی اگر حکومت ها خود را از این چشمه فیاض علم محروم کنند. ” * امروز شاهدیم که حکومت از علم و دانش محروم و کردانیسم حاکم است!</p> <p><strong>سال ۸۴ نوشتم:</strong> ” آقای رئیس جمهور؛ پایه های جمهوری شما بر توهین، افترا، و زیر سئوال بردن مدیران انقلاب است، فراموش نکنید آن شب نامه هایی را که در دوره انتخابات منتشر شد و حتی خاتمی جرات نکرد عوامل تخریب هاشمی را معرفی کند( علی رغم قولی که به مردم داده بود) * امروز همان شب نامه نویسان علیه همان رئیس جمهور می نویسند!</p> <p><strong>سال ۸۴ نوشتم:</strong> ” این که بزرگان فرموده اند : مطالبات زود هنگام نداشته باشیم و فرصت داده شود، سخنی وزین و حکیمانه است، که باید به دولت فرصت داد تا برنامه های خویش را پیاده کند، اما نقد منتقدان شما، متوجه آنچه نکرده اید نیست! نقد ما متوجه آن رفتاری است که انجام داده اید، ملت از شما می خواهد فقط خراب نکنید، آباد نکردید باکی نیست! * باز هم کو گوش شنوا؟!</p> <p><strong>سال ۸۴</strong> <strong>نوشتم:</strong> ” آقای رئیس جمهور؛ نکند به نام عدالت، فاتحه این واژه مقدس را در کشور بخوانیم و طنز سال های آتی ” عدالت ” باشد! * دیدید که چنین شد!</p> <p><strong>سال ۸۴ به مجلس نوشتم</strong>: ” نمایندگان محترم؛ بوش را رها کنید، احمدی نژاد را مراقبت کنید که به خودمان گل نزند! ” * مراقبت نکردید تا دهها گل وارد دروازه خودمان کرد!</p> <p><strong>سال ۸۵ در پی اظهارات احمدی نژاد و تاکید بر بچه دار شدن بیشتر! نوشتم</strong>: ” من به نوبه خود هشدار می دهم، روزهای سخت و سخت تری در پیش داریم، و این گونه افاضات غیر منطقی و غیر عقلانی در بحث اقتصادی و سیاسی زیاد داریم و هزینه گزاف آنرا ملت می پردازد! و کشور با سرعتی سرسام آور سقوط می کند و این سقوط را بیگانگان و همسایگان جنوبی ما جشن گرفته اند! * باز هم گوش ندادید تا به امروز رسیدیم!</p> <p><strong>سال ۸۵ نوشتم</strong>: ” مسئله دولت در سفر یا دولت جهانگرد، مسئله سقوط اقتصادی دولت، مسئله گرانی و تورم، مسئله وعده های بی رویه استانی، مسئله پوپولیسم و عوامفریبی، مسئله اقتصاد بدون نفت، مسئله شایسته سالاری، مسئله دولت پاسخگو و … مهمتر از هولو کاست است و به فراموشی سپرده شده است! * امروز که خانه ویران است، فهمیده اید که بیگانگان سرتان را به هولوکاست سرگرم کردند تا از خرابی خانه خود غافل شوید!</p> <p><strong>سال ۸۶ نوشتم</strong>: ” احمدی نژاد، حب جاه و حب جاه و حب جاه!” و اضاف کردم: ” این افتخار نیست که خبرساز شویم، چگونه خبرساز شدن مهم است و مهمتر از آن عمل به وظیفه است نه خبر ساز شدن” * اما او برای مطرح شدن، حاضراست نظام را به تباهی برد و به قول معروف ” در زمزم بشاشد”، و عقلا هم کاری نکردند!</p> <p><strong>سال ۸۶ روانشناسی او را نوشتم</strong> و با متن کتاب درسی روانپزشکی، شخصیت او را تحلیل و نقد کردم، مکانیسم های دفاعی ناکارامد ” خیال پردازی” ، تجزیه” ” برون فکنی” پرخاشگری” همانند سازی برون فکنانه” را بیان کردم، ماجرای از دست دادن ” حس واقعیت سنجی” در جلسات مهم و با شکوه و این که برای مدت کوتاهی دچار” شخصیت زدایی” یا ” واقعیت زدودگی” می شوند و دچار ” توهمات شنوایی، بینایی و لمسی” می شوند! را بیان کرده و ” هاله نور” را به عنوان یک نشانه از این بیماری پذیرفتم! در آنجا به شخصیت ” هیستریونیک – نمایشی” و ” نارسیسیستیک – خود شیفته” اشاره کردم! و هشدار دادم که ” نکند روزی وارث یک سرزمین سوخته شویم و آیندگان در روانشناسی رجال سیاسی ما کتاب بنویسند! ” * اما باز هم گوشی شنوا نبود و کشور را در سراشیبی سقوط قرار دادیم،</p> <p><strong>سال ۸۶ نوشتم:</strong> ” به جای احمدی نژاد من را رد صلاحیت کردند” و مستدل هم نوشتم. * باز هم هیچ!</p> <p><strong>سال ۸۶ نوشتم:</strong> ” دهه چهارم انقلاب دوره رمال ها و فالگیر هاست!” * جدی نگرفتید!</p> <p>گذشت و گذشت و گذشت ……..</p> <p><strong>سال ۸۸ در پاسخ بازجو</strong> که پرسید بود : ” نظرت را راجع به سران فتنه بنویس” نوشتم: ” فتنه فقط یک سر دارد و آن احمدی نژاد است! ” * حال به حرف من رسیدید!</p> <p><strong>سال ۸۹ برای بازجو درشت در یک صفحه A4 نوشتم</strong>: ” سال نود سال رویارویی احمدی نژاد و حامیان ولایت است! ” به بازجو گفتم این را در جیبت نگه دار، همدیگر را می بینیم! * خوب می بینید که همه پیش بینی ها درست از آب درآمد!</p> <p>*** حال انصاف دهید ما بی بصیرتیم یا شما؟!</p></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-12952937632503531262011-05-21T01:58:00.003+04:302011-05-21T15:22:21.030+04:30كتاب 'بيشعوري' - خطرناكترين بيماري تاريخ بشريت - pdf<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">راه عملي در شناخت و درمان خطرناكترين بيماري تاريخ بشريت:<br /><span style="color: rgb(204, 0, 0);font-size:130%;" ><span style="color: rgb(0, 51, 0);">كتاب </span>بيـشـعـــــوري</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: در دوران روشنگری گمان میشد دانش دوای درد بشر است. کافیست آدمها باسواد شوند و کتابهای خوب بخوانند تا دنیا بهتر شود. جنگهای جهانی اول و دوم نشان داد اینطوریها هم نیست. اتفاقا بزرگترین جنایات را باسوادترین ملتها انجام دادند.<br /><br />علیالقاعده ما هم باید به همچو نتیجهای رسیده باشیم، هرچند با نیم قرنی تاخیر. خیل عظیم دکتر مهندس عالم استادهای درسخواندهای که ما را نه به فلاکت، عنقریب است به نابودی بکشانند نشان میدهد درس ملاک نیست. اخلاقیون میفرمودند ملا شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل. صحیح بود و البته در مورد خود آنها هم صدقش آشکار شده است.<br /><br />در سطح ملی نمیتوان ماجرا را با رو کردن مدرکهای تقلبی چند هزار آدم دانهدرشت رفع و رجوع کرد. دهها برابر این جماعت متقلب و یا آنهایی که با تقلبهای شبه قانونی (بخوان سهمیه) مدرک ستاندهاند، آدمهایی هستند با ضریب هوشیهای بالا و مدارک واقعی از دانشگاههای معتبر؛ اما با عملکردی مشابه و بلکه بدتر از همپیالههای تقلبیشان.<br /><br />سیاست و قدرت تنها قلمرو این ماجرا نیست. از پزشکانی که دهتا دهتا عمل جراحی میکنند و سهتاسهتا مریض ویزیت میکنند بگیر تا اساتید دانشگاهی که انواع حقهها را برای چاپ مقالهی علمی شاگردشان به نام خودشان سوار میکنند هیچکدام مشکل سواد ندارند. حتی در سطح جامعه هم با وجود دهها میلیونها دیپلمه و لیسانسه و دارندگان مدارک بالاتر به نظر نمیرسد مشکل بیسوادی و نادانی علت اصلی وضع ما باشد.<br /><br />مشکل بیشعوری است. خرمرد رندی و زرنگی بیش از حد. تجاوز آگاهانه به حقوق دیگران. به کار گرفتن دانش و هوش برای شکستن قواعد انسانی به نفع خود. شهوت قدرت. بازیچه کردن علم و هنر و فرهنگ و دین و سیاست به نفع منافع حقیر شخصی.<br /><br />کتاب بیشعوری در اینباره است.<br /><br />کتابی طنزآمیز از نویسندهای خارجی که به گمان برای خوانندهی فارسیزبانی که در آغاز دههی ۹۰ ایستاده، بیشتر تکاندهنده است تا خندهدار. مصداقی از جُک معروف «برای شما جُکه برای ما خاطرهاس.» ردیف کردن نمونههای فاجعهبار بیشعوری برای کسی که حتی اخبار آنجا را دنبال کرده باشد در حکم زیره به کرمان بردن است. چه رسد به تجربه ی زندگی.<br /><br />خاویر کرمنت (که علیالظاهر واقعا هم پزشک است) در این کتاب طنزآمیز مدعی میشود که بیشعوری (Assholism) یک بیماری و اعتیاد است و نه نوعی بداخلاقی یا سوءرفتار. بعد در قالب یک پزشک که شناخت و درمان بیشعورها را کار خود قرار داده با نظیرهنویسی کتابهای عامهپسند روانشناسی به معرفی بیشعوری از زوایای مختلف میپردازد. چند پاراگراف از متن کتاب نشان می دهد نگاه او به مساله چگونه است. در مورد استعداد بیشعوری سیستم بوروکراسی دولتی و نظام دیوانسالار مینویسد:<br /><br />این نوع بیشعوری به صورتهای مختلفی دولت را فلج کردهاست. بعضی از صورتهای قابل ذکر اینها هستند:<br /><br /><span style="font-weight: bold;">» جنون جلسه.</span> دیوانسالاران همیشه در جلسه هستند. هر مسالهای که پیش بیاید، موضوع باید در کمیتههای مربوطه مورد بررسی قرار گیرد، مشاوران آن را تحلیل کنند، کمیسیونها دربارهاش گزارش بدهند، در گروههای تجدید نظر رویش بحث شود و کمیتههای اجرایی آن را تایید کنند. با این روش، مسئولیت تصمیمگیری کاملا محو میشود؛ هیچکس مسئول و پاسخگوی عواقب نیست و در آینده یقهی کسی را نمیتوان گرفت.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">» کاغذبازی.</span> تمام مراحل اداری با دقت فراوان بهگونهای تنظیم شدهاند که برای هر کاری به سه نسخه نیاز باشد. همین امر، باعث کاغذبازی برای هر کاری میشود حتی اگر آن کار نوشتن تقاضانامه و درخواست کاغذِ بیشتر برای کاغذبازی باشد. اگر زمانی در روند تامین کاغذ اشکالی بهوجود بیاید دولت با خطر جدی مواجه خواهد شد. اتفاقی که باعث دقمرگ شدن بیشعورهای دیوانسالار و ذوقمرگ شدن ما خواهد شد.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">» مقررات.</span> سازمان های دولتی بدون مقررات سردرگم میشوند چرا که آنها هیچکاری که واقعا کار باشد انجام نمیدهند و بنابراین هویتشان فقط با مقررات تعریف میشود. افزون بر این، مقررات سازمانهای دولتی را در مقابل مردم محافظت میکند، به این صورت که مانع از حق مسلم مالیاتدهندگان برای پرسش دربارهی این واقعیت آشکار میشود که این سازمانها و ادارهها چرا پول مردم را مصرف میکنند اما عملا هیچ کار مفیدی برای آنها انجام نمیدهند؟ و آخر اینکه مقررات، قدرت کافی برای رؤسا و مدیران تامین می کنند تا با زیردستانشان مستبدانهتر رفتار کنند.<br /><br /><div style="text-align: center;">نويسنده: خاوير كرمنت<br />مترجم: محمود فرجامي<br /></div><div style="text-align: center;"><p style="text-align: center; color: rgb(0, 51, 0);" dir="rtl"><span style="background-"><strong>ويراست <span style="color: rgb(204, 0, 0);">دوم</span> نسخه الكترونيكي كتاب بيشعوري - pdf</strong></span></p> <p style="text-align: center;"><strong><a href="http://www.4shared.com/get/oUDCI93p/bishouri-mob-v2d.html" target="_blank">مطالعه و دانلود كتاب بيشعوري</a></strong><br /><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">نسخه مناسب موبايل با فونت درشت</span></p> <p style="text-align: center;"><a href="http://www.4shared.com/get/oUDCI93p/bishouri-mob-v2d.html" target="_blank"><img src="http://dc393.4shared.com/img/OYy1pkoB/s3/bishouri-mob-v2.jpg" alt="" border="0" height="180" width="138" /></a><a href="http://www.4shared.com/get/7qtj7odM/bishouri-print-v2.html" target="_blank"><strong><br /></strong></a></p><p style="text-align: center;"><a href="http://www.4shared.com/get/7qtj7odM/bishouri-print-v2.html" target="_blank"><strong>مطالعه، چاپ و دانلود كتاب بيشعوري</strong></a><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:100%;" ><span style="font-weight: bold;"><br />نسخه مناسب مطالعه در كامپيوتر و چاپ</span></span></p> <p style="text-align: center;"><a href="http://www.4shared.com/get/7qtj7odM/bishouri-print-v2.html" target="_blank"><img style="width: 175px; height: 238px;" src="http://dc317.4shared.com/img/qeQlKUtG/s3/bishouri-print-v2.jpgf" alt="" border="0" /></a></p><p style="text-align: center;"><span style="font-size:85%;">جهت دانلود هر كدام از نسخه ها، بر روي تصوير آن كليك نماييد</span></p><p dir="rtl" style="text-align: justify;"><span style="font-weight: bold;">توضيحاتي از مترجم <span style="font-size:85%;">(محمود فرجامي)</span>:</span> این کتاب با مشقت زیادی ترجمه و از راههای مختلفی برای اخذ مجوز چاپش اقدام شد. راستش شرح ماجرا اینقدر برایم دردناک است که دوست ندارم دوباره تکرار کنم و اگر خواستید میتوانید در مقدمهی کتاب شرح مختصری از آن را بخوانید. مختصر اینکه سال ۸۹ جواب قطعی آمد که مجوز نمیدهند و تازه به ناشر اخطار دادهاند که اگر پس از این چنین آثاری را به اداره کتاب تحویل دهد با مشکل جدی روبرو خواهد شد! چیزی در حد درخواست مجوز نشر برای مجلهی پلیبوی، با این تفاوت که چنین درخواستی لااقل ارشادچیهای محترم را عصبانی نمیکند.<br /></p><p dir="rtl" style="text-align: justify;">در ترجمه سعی کردم به متن وفادار باشم هرچند که بعضی جاها نمیشد. ترجمه بعضی عبارات دردسر درست میکرد. مطالبی هم بود به شدت آمریکایی و محدود به دورهای خاص که البته تا آنجا که شد با نوشتن پانویسها سعی کردم طوری نقل کنمشان که برای خوانندهی ایرانی مفهوم باشد. نویسنده لحنی توامان شبهعلمی-لمپنی برای متن انتخاب کرده بود که تا آنجا که میتوانستم سعی کردم آن را در ترجمهی فارسی رعایت کنم. بعضی پرگوییها و تکرار مکررات نویسنده را فشرده کردم. اندکی (شاید دو سه درصد) عبارات را هم با تغییراتی ایرانی کردم البته نه با غلظت آقامون شاملو که همچی کلوم پاچناری میذاش تو دهن بچههای گیلگمش اینا که انگار میکردی مال ناف درخونگان.<br /><br />خواندن عمیق و چندبارهی این کتاب بر روی اخلاق و رفتار من تاثیر داشت. درست است که هنوز از این بلا و بیماری پاک نشدهام اما باافتخار اعلام میکنم که بهتر شدهام. مدارکش هم مجددا موجوده!.<br /><br />امیدوارم از خواندن این کتاب لذت ببرید و آن را شایسته ی توصیه به دیگران هم بدانید. چند سال منتظر بودم و نقشه میکشیدم که بعد از چاپ کتاب، کارهای گوناگونی در سطح جامعه برای جا انداختن مفهوم نوین “بیشعوری” و روشهای درمان و مبارزهی با آن انجام بدهم. میخواستم به بهانهی معرفی کتاب تورهای مختلفی بگذارم، به شهرهای مختلف بروم و با اجرای چیزی شبیه استندآپ کمدی مردم را هم بخندانم و هم بترسانم! میخواستم کارگاههای چند روزهی بیشعورشناسی در تهران بگذارم به شیوهای کمیک… بگذریم.<br /><br />راستش حالا بیش از این کار چندانی از من برنمیآید اما منتظر بازخوردها میمانم. چه دیدید، شاید هم آنقدر استقبال خوب بود که از همینجا کار را پی گرفتم. این دیگر به شما بسته است. اگر این کتاب را همانقدر مفید و ضروری میدانید که من میدانم هر کاری که صلاح میدانید برای انتشار بیشترش انجام بدهید. به جز دست بردن در فایل پیدیاف کتاب، هر کار دیگری با آن مجاز است و نیازی هم به مجوز من ندارد. لینکش را همخوان کنید، در شبکههای اجتماعی معرفیاش کنید، برای دوستانتان ایمیل کنید، دربارهاش بنویسید، پرینت بگیرید و به آنهایی که اهل وب و کامپیوتر نیستند بدهید، برایش وبلاگ بزنید و دسترسیاش برای کسانی که فیلترشکن ندارند را مهیا کنید، اگر خبرنگارید در رسانهتان معرفی و نقدش کنید… . پیشاپیش از همهتان سپاسگزارم.<br /><br />شاید گامی برداریم در زدودن بیشعوری از جامعهای که مبتلایان به این بیماری آن را به تماشا کشیدهاند. وقتش شده نعره بزنیم<br /></p></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-21637586194912667082011-05-18T23:21:00.000+04:302011-05-18T23:22:56.988+04:30گزارش تکان دهنده وزیر دولت خاتمی از وضعیت اقتصاد کشور<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);"><span style="font-size:130%;"><span style="color: rgb(0, 102, 0);">گزارش تکان دهنده وزیر دولت خاتمی از</span> وضعیت اقتصاد کشور</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><div style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 159px; height: 197px;" src="http://72.14.204.104/images?q=tbn:ANd9GcTc_JA3Nu4lenWyesDxU4ljOIJMGibKqtcxd5WNrgZytS6dknbMF6tH9Xk" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: وزیر صنایع و معادن دولت سید محمد خاتمی می گوید: کل درآمد ایران از نفت، از آغاز اکتشاف نخستین چاه نفت تا سال ۱۳۸۹ یک هزار میلیارد دلار بوده است که میزان ۴۵۰ میلیارد دلار آن مربوط به ۶ سال اخیر، میزان ۴۰۰ میلیارد دلار آن مربوط به پس از انقلاب تا سال ۱۳۸۴و میزان ۱۵۰ میلیارد دلار هم متعلق به قبل از آن است .طبق قانون برنامه پنجساله چهارم، اگر به آن برنامه عمل می شد، باید بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در این حساب وجود داشت.<br /><br /></div><p dir="rtl" style="text-align: justify;">در چهل و چهارمین نشست تخصصی ماهانه این بنیاد که به تازگی با حضور محمد خاتمی، رییس و دیگر اعضای بنیاد باران در تهران برگزار شد، اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات به بررسی وضعیت شاخص های مهم اقتصادی کشور، رویکردها و سیاست های موجود و راه حل ها، پرداخت که سایت بنیاد باران متن این سخنرانی را منتشر کرد.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی در ابتدا فعالیت های اقتصادی را در کنار مقوله های فرهنگ، سیاست و امور اجتماعی، چهار رکن اصلی دوام و قوام جامعه امروز دانست و گفت : نمی توانیم در صورت حساسیت نسبت به دیروز و فردایمان، نسبت به امور اقتصادی غافل باشیم. این فعالیتها بر سه بخش دیگر، هم تاثیر گذار و هم تاثیر پذیر هستند و مثلا رویکردهای سیاست داخلی و خارجی عامل تعیین کننده هستند.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">به گزارش کلمه، جهانگیری معتقد است که در فعالیت های اقتصادی سه بازیگر تعیین کننده وجود دارد؛ دولت، بنگاه ها و خانوار. به نسبت اینکه رویکردها، دولت محور، بنگاه محور یا مصرف محور باشد، نقش این بازیگران در اقتصاد کشور افزایش یا کاهش می باید. در اقتصاد کنونی ایران دولت نقش عمده را دارد و آن چه مسلم است اینکه اقتصاد عامل تعیین کننده در اقتصاد ایران است.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی می گوید: اینکه اقتصاد در رکود یا رونق است و…، مربوط به سیاست های دولت است که باید کالبد شکافی شود. بررسی سیاست های کلان دولت زمان بر و نیازمند آمار مفصل و بحث های تخصصی است.</p> <p style="text-align: center;" dir="rtl"><strong> کلی گویی و شعار دادن در امر اقتصاد در میان مسئولین مرسوم است</strong></p><div dir="rtl"> </div><p dir="rtl" style="text-align: center;"><strong>یعنی چه ۱۰۰ برابر دولتهای قبلی کار انجام شده؟<br /></strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">به گفته این وزیر دولت سابق امروز، در امر اقتصاد، کلی گویی و شعار دادن که در میان مسوولین مرسوم است، مقبول نیست. اینکه بگوییم ۱۰۰ برابر دولت های قبلی کار انجام شده است، قابل قبول نیست، بلکه باید با کمیات در مورد اقتصاد توضیح داده شود. نکته دیگر در اقتصاد تراز و یا عامل سنجش است؛ اینکه گفته شود رشد ۵ درصدی خوب بوده است، صحیح نیست. بلکه باید چند شاخص سنجش وجود داشته باشد. در اقتصادی مانند ایران «برنامه» از جمله این شاخص هاست. عامل سنجش دیگر «مقایسه با سال های قبل» است، البته ممکن است این مقایسه صحیحی نباشد و شرایط داخلی و بین المللی و داده های برنامه قبل با آن سال ها تفاوت داشته باشد. عامل دیگر هم «مقایسه با کشورهای هم تراز و همسایه» است.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> در دولت نهم و دهم آمارها دچار تردید شد</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی به مخدوش شدن آمار در این دوران اشاره می کند و می گوید: متاسفانه در دولت نهم و دهم، بعد از دوره ای ۲،۳ ساله آمار هم دچار تردید شد و هم از عرصه اطلاع رسانی حذف شد. در حالی که آمار رشد اقتصادی و بیکاری هر سال سه ماه یکبار از سوی بانک مرکزی منتشر می شد. هیچ گاه دولت ها فکر نمی کردند اگر آمار مغایر با سیاست ها بود، متتشر نکنند، زیرا این آمارها مبنای پژوهش ها و نقد سیاست ها می شود.</p> <p style="text-align: center;"><strong> سال ۹۰ رشد اقتصادی صفر درصد خواهد بود</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی سپس به بررسی <span style="color:#ff0000;">شش شاخص اصلی در اقتصاد ایران می پردازد و</span> می گوید: <span style="color:#ff0000;">«رشد اقتصادی»</span> از اصلی ترین چهره های اقتصاد است و رفاه ملت را در بردارد و آینده یک ملت خود را در رشد اقتصادی نشان می دهد. در برنامه ۵ ساله سوم، متوسط رشد ۵/۵ درصد است، در برنامه چهارم هدف گذاری رشد ۸ درصد بود که در سه سال اول این رقم تا حدی قابل قبول است، اما از سال ۸۷ کاهش می یابد تا اینکه در ۸۸ بر اساس اعلام صندوق بین المللی پول به هشت دهم درصد می رسد. پیش بینی سال ۹۰ هم صفر درصد است که این موضع موجب نگرانی شده است.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی می افزاید: قرار بود در برنامه چهارم با صرف ۱۰۰ میلیارد دلار، میزان ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشیم. اما در عمل (در ۶ سال) ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه شد، اما میزان رشد ۳٫۹ درصد است.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی شاخص دیگر را <span style="color:#ff0000;">«واردات»</span> می داند و می گوید: در برنامه سوم، قرار شد تا مهر عدم ساخت برداشته شود و واردات تعرفه ای صورت گیرد که یکی از گلوگاه های مهم فساد برداشته شود که شاید در یکی از ملاقات های اول با رهبری، ایشان گفتند که یکی از گلوگاه های مهم فساد مهر عدم ساخت است. با انجام این کار هم به سرمایه گذارها علامت روشن دادیم و هم اینکه لازم نبود، واردکننده ها به وزارت صنایع و معادن مراجعه کنند و مجوز بگیرند. در همان موقع طی بررسی ها مشخص شد که ۲۰۰ هزار رفت و آمد بخش خصوصی و وزارتخانه کم شده بود. اما ضوابط فنی هم قرار دادیم تا کالاهایی در سطح کیفیت اروپا حق ورود دارند. اما در عین حال وقتی میزان واردات به حدود ۲۷ میلیارد دلار رسید، در هیات دولت بحث شد که ایران نبدیل به پایگاه کالاهای خارجی نشود.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl">با پول نفت «چینی سازی» اقتصاد در حال انجام است</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: center;">وی معتقد است اکنون دولت می گوید، واردات را بخش خصوصی انجام می دهد، اما در پاسخ باید گفت که این عمل از طریق پول نفتی که در اختیار این بخش قرار گرفته، انجام می شود. لذا منابع نفتی به جای تبدیل شدن به زیربنای اقتصاد و پایه توسعه، تبدیل به واردات شد، به جای ایجاد اشتغال در داخل کشور در خارج اشتغال ایجاد شد و در نهایت «چینی سازی» اقتصاد انجام شد. در حالی که ما در دولت قبل بسیاری از تجار را به تولیدکننده تبدیل کردیم، اما امروز متاسفانه بسیاری از صنعتگران تولیدات خارجی را می آورند و چند قطعه به آن اضافه می کنند که خودشان می گویند، جز از این راه نمی توانیم زندگی کنیم.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> واردات از ۲۴ میلیارد دلار به ۵۳ میلیارد دلار رسیده، کسی هم حساسیت نشان نمی هد</strong></p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl">تعرفه وارادت شکر در زمان اصلاحات ۱۰۰درصد بود الان صفر درصد!!<br /></strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی به برنامه پنجم اشاره می کند و می گوید : متوسط واردات در برنامه پنجم هم ۲۴ میلیارد دلار بود که در برنامه چهارم پیش بینی رشد ۴/۶ درصدی بود، اما متاسفانه رقم متوسط واردات اکنون به ۵۳ میلیارد دلار رسیده است که بدترین اتفاق در کشور است و تعجب می کنم که حساسیتی به آن وجود ندارد. مثلا تعرفه شکر در زمان دولت اصلاحات، ۱۰۰ درصد بود که اکنون به صفر درصد رسیده است و چغندرکاری و… در کشور وضع مطلوبی ندارد.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> اعلام رقم یک میلیون و ۶۰۰ هزار ایجاد اشتغال، جز تمسخر کردن مبانی علم اقتصاد، چیز دیگری نیست</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی درباره شاخص بعدی که <span style="color:#ff0000;">«بیکاری» </span>است می گوید: موضوع لشکر بیکاران و ایجاد سرمایه گذاری در کشور برای ایجاد اشتغال همواره مطرح بوده است. نرخ بیکاری با رشد تولید ناخالص داخلی و رشد سرمایه گذاری خارجی، نسبت معکوس دارد و فرمول سنجش آن مشخص است. با اجرای طرح های زودبازده و ضربتی که پمپاژ پول به جامعه و هدر دادن منابع را در پی دارد، هیچگاه مساله اشتغال قابل حل شدن نیست. در قانون برنامه چهارم نرخ بیکاری باید تک رقمی می شد. طبق اعلام <span style="color:#ff0000;">مرکز <span style="color: rgb(255, 0, 0);">آما</span>ر(که بعدا جلوی اعلام آمار آن گرفته شد)</span> در سال ۸۸ این رقم ۹/۱۱ درصد و در بهار ۸۹، ۶/۱۴ بوده است. در حالی که این رقم در سال پایانی برنامه سوم، ۳/۱۰ درصد بوده است. بهترین سال دولت آقای خاتمی از نظر رشد اقتصادی سال ۸۲ بود (با ۷ درصد) که حدود ۱۱ درصد هم رشد سرمایه گذاری بود؛ با این آمار، ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کردیم. بهترین سال رشد اقتصادی در دولت نهم، سال ۸۶ با ۶/۸ درصد و حدود ۷ درصد هم رشد سرمایه گذاری بوده است که بر اساس آمار رسمی ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کردند. اما یکباره در سال ۸۹ اعام می کنند یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل ایجاد شده است. در حالی که <span style="color:#ff0000;">بر اساس اعلام خودشان رشد اقتصادی یک درصد اس</span><span style="color:#ff0000;">ت</span><span style="color:#ff0000;"> و طبق آمار صندوق بین المللی پول، صفر است.</span> <span style="color:#ff0000;">رشد سرمایه گذاری هم اصلا اعلام نمی شود؛ و اعلام رقم یک میلیون و ۶۰۰ هزار، جز تمسخر کردن مبانی علم اقتصاد، چیز دیگری نیست.</span></p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> از تورم ۱۱ درصد تا تورم بالای ۲۵ درصد</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی ادامه می دهد: شاخص دیگر، <span style="color:#ff0000;">«نرخ تورم»</span> است که می تواند چهره اقتصاد را تا حدی نشان دهد. متاسفانه این رقم در کشور ما همواره دو رقمی بوده است، اما ما در اصلاح ساختاری که در برنامه پنجم پیش بینی کردیم، تصور کردیم در برنامه چهارم می توان آن را تک رقمی کرد، لذا در این راستا هدف گذاری کردیم. در سال ۸۰ هم این رقم به ۱۱٫۴درصد رسیده بود، در حالی که تا سال ۷۴ این رقم، ۴۹ درصد بود. سال ۸۱ اتفاق مهمی در اقتصاد کشور افتاد که تک نرخی کردن ارز بود که خیلی ها پیش بینی تورم ۳۰ درصدی بود، اما با تدابیری که اندیشیده شد و ایجاد صندوق ذخیره ارزی، نرخ تورم به ۱۵٫۳درصد رسید. اما متاسقانه با پمپاژ کردن پول نفت به اقتصاد که انگار دیگران نمی توانستند از آن استفاده کنند!، در سال ۸۷ نرخ تورم به بالای ۲۵درصد رسید که بعد ها تا حدی آن را کنترل کردند.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی بحث دیگر را <span style="color:#ff0000;">«طرح های بزرگ» </span> می خواند و در عین حال می گوید: این طرح ها عامل حیات و موتور محرک اقتصاد ایران است. البته این به معنای نادیده گرفتن طرح های کوچک نیست، زیرا در صنعت اکثر طرح ها کوچک و متوسط است. مهمترین طرح بزرگ در اقتصاد ایران نفت و گاز است که می تواند عامل رشد یا خلاف باشد، اما با وجود استفاده بد از آن، اگر وجود نداشته باشد، اقتصاد دچار آسیب می شود. حدود ۲/۴ میلیون بشکه تولید نفت کشور در سال ۸۳ بود و قرار بود یا ظرفیت سازی از طریق منابع مشترک و ایفای نقش در اوپک، این رقم به ۵ میلیون بشکه در روز طی برنامه برسد. متاسفانه سال گذشته زیر ۴ میلیون بشکه تولید شد که از این نظر وضعیت پارس جنوبی بدتر است.</p> <p style="text-align: justify;">وی به پارس جنوبی دقت بیشتری نشان می دهد و می گوید: این منطقه یکی از بزرگترین نعمت هایی است که خداوند به ما عطاکرده است و<span dir="rtl" style="color:#ff0000;"> میدان مشترکی با قطر است که آن ها ۱۰ سال قبل از ما شروع کردند اما با سرعتی که در زمان آقای خاتمی پیدا کردیم، از نظر برداشت روزانه به آنها رسیدیم و اگر برنامه ها ادامه می یافت، ازقطر جلوتر می رفتیم،</span> زیرا گاز سیال است و هر کشوری هرچه بیشتر برداشت کند، گاز به سمت آن کشور می رود.</p> <p style="text-align: justify;">وی می افزاید : مقام رهبری به پارس جنوبی رفتند و فکر می کنم گزارش های مربوط به این منطقه به گونه ای است که هرکس دلسوز باشد، حساسیتی نشان می دهد. در این میدان گازی، <span dir="rtl" style="color:#ff0000;">مناقصه فاز های ۱۵ و ۱۶ هم در زمان دولت اصلاحات انجام شد، اما اکنون به طور خوشبینانه بالای ۶۰ درصد و بدبینانه زیر ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است، اما با این وضعیت می گویند که یکباره تا فاز ۲۹ را می خواهند به مناقصه بگذارند تا ۳۵ ماهه کار تمام شود.<span style="color:#ff0000;"> </span></span><span style="color:#ff0000;">این اتفاق در فولاد و فلزات وضع بدتری دارد و یکبار آقای احمدی نژاد در سخنرانی ۲۲ بهمن آمار بالایی را بیان کرد که آن را ناشی از ورود نیروهای ارزشی!! دانست.</span> لذا در نامه ای درخواست کردیم تا ادعای خود را ثابت کنند، بعد هم شروع به فحاشی کردند تا اینکه در نهایت گفتند منظور ما ظرفیت تولید است. در حالی که تولید باید مطابق با ظرفیت پیش بینی شده باشد و طبق برنامه چهارم ظرفیت این طرح ها خیلی باید بالاتر می رفت.</p> <p style="text-align: right;"> </p><p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> ۵هزار میلیارد تومان معوقات بانکی به ۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده است<br /></strong></p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl">شاهد موج چک های برگشتی هستیم</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی به <span style="color:#ff0000;">«معوقات بانکی»</span> هم اشاره می کند و می گوید: میزان پنج هزار میلیارد تومان معوقات بانکی در سال ۸۳ بود که اکنون به ۵۰ هزار میلیارد رسیده است. هرچند که در این سال ها تلاش کردند تا این پولها را تبدیل به وام کردند تا حالت معوقه به خود نگیرد، لذا شاهد موج شدید چک های برگشتی هستیم. همچنین شاهدیم که فقط افرادی که پول ها را پرداخت نکرده اند محکوم می شوند، در حالی که این اتفاق ناشی از سیاستگذاری های غلط است.</p> <p style="text-align: justify;">وی می افزاید :این شاخص ها در دوره ای بوده که طلایی ترین دوره اقتصاد ایران است. <strong>«درآمد افسانه ای نفت»</strong> از جمله دلایل مهم بودن این دوره است.<strong dir="rtl"> کل درآمد ایران از نفت، از آغاز اکتشاف نخستین چاه نفت تا سال ۸۹ ، یک هزار میلیارد دلار بوده است که میزان ۴۵۰ میلیارد دلار آن مربوط به ۶ سال اخیر، میزان ۴۰۰ میلیارد دلار آن مربوط به پس از انقلاب تا سال ۱۳۸۴و میزان ۱۵۰ میلیارد دلار هم متعلق به قبل از آن است. یکی از بزرگترین کارها در برنامه سوم که البته با تاخیر انجام شد، حساب ذخیره ارزی بود که در پایان دوره اصلاحات ۱۲ میلیارد دلار ذخیره در آن موجود بود. در یکسال پایانی دولت اصلاحات، برخی دوستان به آقای خاتمی فشار می آوردند که این پول را استقاده کند و کالا به بازار وارد کند، اما ایشان گقتند که مگر این پول شخصی بنده است و با اعتبارات مملکت می توان این گونه برخورد کرد؟ رییس جمهور بعدی طرح های بزرگ را با آن اجرا می کند».</strong></p> <p style="text-align: center;"><span style="color:#ff0000;"><strong dir="rtl">به جای ۲۰۰ میلیارد دلار تنها ۱۵ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی است</strong></span></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">به گفته جهانگیری ، طبق قانون برنامه پنجساله چهارم، اگر به آن برنامه عمل می شد، باید بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در این حساب وجود داشت. کویت همین میزان در حساب دارد و در عربستان هم چند برابر؛ آنها از این اعتبار برای ذخبره پول و استفاده از رکود جهانی با خرید سهام شرک تهای اروپا، استفاده کردند. اما ما فقط کالا خریدیم و نتیجه اینکه ۱۹۸ میلیون دلار در حساب ذخیره ارزی و ۱۵ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی وجود دارد.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی دومین فرصت طلایی که این دولت از آن برخوردار بوده است را <strong>«حمایت تمام ارکان نظام»</strong> می نامد و می گوید: یعنی تمام دستگاه ها در خدمت منویات آن بودند. فرصت سوم این بود که <strong>سه برنامه توسعه بعد از جنگ اجرا شده بود</strong> و زیر ساخت ها شکل گرفته بود. فرصت چهارم هم اینکه <strong>در موارد اختلافی اقتصادی به تفاهم ملی رسیده بودیم</strong>، زیرا دولت آقای خاتمی آن را تدوین و مجلس با ریاست آقای ناطق نوری آن را تصویب کرد، در حالی که تا قبل از آن در مورد مناطق آزاد، مالیات بالای ۶۰درصد و… اختلاف نظر داشتیم. نیروی انسانی ۲۶ سال تربیت شده بود و یا تحصیل کرده بودند یا اینکه در طول پس از انقلاب تجربه کسب کرده بودند.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی ادامه می دهد: اصل ۴۴ قانون اساسی هم به عنوان دغدغه ما در برنامه سوم که می توانست تحولات زیادی را ایجاد کند، پس از کار روی سیاست های آن، در این دولت به نتیجه رسید و ابلاغ شد. سند چشم انداز بیست ساله هم فرصت طلایی دیگری بود.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">به گفته وزیر دولت اصلاحات، با توجه به این فرصت ها و آن شاخص ها، مهمترین سوال این است که چرا اقتصاد کشور چنین شد؟ در سال ۸۴ آقای احمدی نژاد طی یک انتخابات، انتخاب شد؛ اما وی این روند را یک انقلاب دانست که این یک دید غلط و آغاز مشکلات بود. مشکل دیگر، تمرکز تمام قدرت در ریاست جمهوری بود، لذا شوراهای مختلف منحل شدند، وزرایی که نظر متفاوت داشتند، برکنار شدند، به علم اقتصاد اعتقادی وجود ندارد و به توان شخصی افراد اعتماد می شود و از قانون عبور می شود.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> می گفتند می خواهیم بودجه در جیب جا بگیرد! در حالی که بودجه باید شفاف و قابل بررسی باشد</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی ادامه می دهد: این رویکردها منجر به سیاست هایی شد که آن شاخص ها را در پی داشت. یکی از آن رویکردها کنار گذاشتن برنامه توسعه و سند چشم انداز بود؛ به صراحت گفتند که این برنامه ها غربی است و نیازی به آن نیست، در حالی که مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص آن را تصویب کرده بودند. رویکرد دیگر انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی و ۲۸ شورای تخصصی بود. سازمان مدیریت جلوی تمام سیاسی کاری ها را می گرفت و نتیجه انحلال آن تورمی شدن بودجه و وابستگی شدیدتر به نفت است، تا جایی که می گویند اگر نفت زیر ۸۰ دلار شود در هزینه های جاری دچار مشکل می شویم. دایم می گفتند می خواهیم بودجه در جیب جا بگیرد! در حالی که بودجه باید شفاف و قابل بررسی باشد. در نتیجه بودجه سال ۱۳۹۰ برای اولین بار پس از آغاز سال تصویب می شود یا سال ۸۹ بدون برنامه توسعه می گذرد.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl">هر اقتصاددانی که انتقاد کرد گفتند یا طرفدار غرب است یا رانتخوار<br /></strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">به اعتقاد جهانگیری رویکرد دیگر بی اعتمادی به اقتصاددانان است. هر اقتصاددانی که نقد کرد، یا گفتند که طرفدار اقتصاد غرب یا وابسته به دولت های قبلی یا رانتخوار است. تغییرات پی در پی مدیران هم رویکرد دیگری است؛ سه مدیرکل بانک مرکزی، چند وزیر اقتصاد و… از جمله این موارد است.</p> <p style="text-align: center;"><strong dir="rtl"> ۱۷ هزار میلیارد تومان، بدهی دولت به شرکت های پیمانکاری است</strong></p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">وی این سوال را مطرح می کند که اما چه باید کرد؟ و می گوید: فکر می کنم این شاخص ها، نشان می دهد وضعیت نگران کننده است. من از دغدغه های مقام معظم رهبری در اعلام سال جهاد اقتصادی خبر ندارم، اما در هر صورت این شاخص ها نیازمند جهاد است تا جمهوری اسلامی نسبت به کشورهای منطقه عقب نیفتد. راهکار هم «استفاده از تمام سرمایه های کشور» است. <span style="color:#ff0000;">دارایی کشور فقط نفت نیست، نیروهای انسانی و سرمایه های اجتماعی هم هست و هیچ کس حق ندارد با دارایی انسانی یک نظام برخورد کند</span>؛ ممکن است کسانی که در پست ها حضور نداشته باشند، اما در محافل علمی باید برای آنها فضا ایجاد کنیم، هچنین باید فضای کسب و کار را با محوریت بخش خصوصی ایجاد کنیم. بدترین فضای کسب و کار اکنون بر کشور حاکم است؛ باید به بخش خصوصی واقعی اعتماد کرد. خیلی از شرکت های پیمانکاری سرمایه های کشور هستند، زیرا با شرکت های خارجی رقابت می کردند، اما اکنون ۱۷ هزار میلیارد تومان، بدهی دولت به این شرکت هاست. مبارزه با فساد هم باید انجام شود، زیرا وقتی عده ای ببینند که از این طریق می توانند پول به دست آورند، دیگر تلاشی انجام نمی شود.<span style="color:#ff0000;"> در کدام دولت، مقام های بالای آن متهم به فساد مالی بوده اند؟ حتی قبل از انقلاب هم نبوده است، لذا دستگاه قضایی باید تکلیف موضوع را روشن کند</span>. دلیلی ندارد کارمندان پایین دست احساس کنند، مقام های بالاتر، دست به این کارها می زنند.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">به اعتقاد جهانگیری اقتصاد هم باید به عنوان یک علم پذیرفته شود و با اتکا به نیروی انسانی، به آن عمل شود. <span style="color:#ff0000;">در بررسی کشورهای آسیای شرقی می بینیم که حتی با انجام کودتا در یک کشور هم سیاست های کلی تغییر نمی یابد.</span> تعامل با اقتصاد جهانی هم باید صورت گیرد؛ زیرا اقتصادی که ۲۰۰ میلیارد دلار تجارت دارد، اقتصاد بزرگی است که باید بتواند با دنیا تعامل کند. همچنین باید امکان نقد خشن صاحبنظران به سیاست ها، فراهم شود تا بتوان اشتباه ها را اصلاح کرد.</p> <p dir="rtl" style="text-align: justify;">جهانگیری در پایان تاکید کرد: “من معتقدم، کسانی که دلسوز این انقلاب هستند باید حساسیت نشان دهند و اشتباه ها را جبران کنند.”</p></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-78027771718105069752011-05-18T23:02:00.000+04:302011-05-18T23:11:07.085+04:30خاتمی از چه می گوید؟<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold;"><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:85%;" >پیرامون سخنان اخیر رئیس جمهور سابق ایران:</span><br /><span style="color: rgb(0, 51, 0);font-size:130%;" >خاتمی از چه می گوید؟</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float:left; margin:0 10px 1px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 259px; height: 194px;" src="http://72.14.204.104/images?q=tbn:ANd9GcQ6cWgN83jD6SBzfGm1KNKjrNMhF_dAJWfujvA0WJZz_Js911iB" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: "اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد. البته همه بکوشیم برای آینده روی فضای سالم و امن و آزاد و تأمین حقوق مردم همراه و زمینه ساز شویم."<br /><br />این پرچالش ترین جملات خاتمی در میان سخنان اخیرش بود که توسط دفتر رئیس جمهور سابق ایران منتشر شده است. جملاتی که در هیاهوی آنها بسیاری دیگر از گفته های محمد خاتمی گم شدند تا رئیس جمهور اصلاحات در دو سو مورد انتقاد قرار گیرد:<br /><br />اول: گروهی از طرفداران خاتمی و منتسبان به جنبش سبز، تنها به این دلیل خاتمی را مورد انتقاد قرار دادند که از امکان ظلم به رهبر گفته بود. غافل از آنکه خاتمی نه گفته که چه کسی ظلم کرده و نه حتی گفته است که واقعاً چنین ظلمی واقع شده است. جمله شرطی خاتمی تنها خطاب به رهبر است که اگر آیت الله خامنه ای فکر می کند که به ایشان ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی کند. تنها در این صورت است که ملت و مردمی که مورد ظلم قرار گرفته اند نیز ممکن است او را مورد بخشش قرار دهند. ضمن آنکه در این جمله یک مفهوم دیگر هم نهفته است و آن اینکه در ورای تمام تبلیغات دولتی برای همگام شمردن ملت و رهبر، امروز ملت به خاطر آینده بهتر از ظلمی که توسط نظام و رهبر بر او رفته است می گذرد.<br /><br />در عین حال این گروه از اصلاح طلبان و سبزها سایر گفته های خاتمی را یا نمی بینند و یا به راحتی از کنارش می گذرند. انتخابات آزاد و مرجع بی طرف یعنی رد کردن شورای نگهبان، تکرار گفته های امام در سال 57 مبنی بر تعیین سرنوشت هر نسل به دست خود آن نسل یعنی امکان رفراندوم و وحی منزل نبودن قانون اساسی، همه اینها مگر جان کلام خواسته های جنبش سبز در بیانیه 17 مهندس موسوی و منشور جنبش سبز که توسط آقایان موسوی و کروبی تهیه شده است نیست؟<br /><br />دوم: گروهی که از اساس هم با میرحسین موسوی و هم با خاتمی به یک اندازه مشکل دارند. اما چون به هر دلیل جرات آن را ندارند تا میرحسین موسوی را مورد انتقاد قرار دهند، خاتمی را به دلیل گفته هایی که به نوعی پیش از این توسط میرحسین موسوی هم گفته شده بود قابل انتقاد می دانند. این گروه از شعار "اجرای بی تنازل قانون اساسی" که توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی بارها بیان شده است متنفر هستند، اما خب مگر شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی به معنی پذیرش همین ولایت فقیه در قانون اساسی نیست. چرا نمی آیند موسوی را خائن و خائف بشمارند و هزار تا نسبت دیگر به او بدهند؟ جوابش روشن است. این گروه در آمال خودشان به دنبال سرنگونی نظام و سربرآوردن نظامی جدید با شکل و شمایلی نو هستند. سرنگونی نظام توسط اینها منتهای آرزو و خواستی است که آنرا به ریاست جمهوری و مناصب بالای سیاسی برساند. در میانشان از همه طیف و گروهی هم وجود دارد. خاتمی با اینها از روز اول مشکل داشت و امروز هم دارد و اگر از خاتمی انتقاد نکنند و او را به جرم ناکرده با فحش و ناسزا مواجه ندانند باید تعجب کرد. خاتمی در صحبتهایش به همین ها اشاره می کند که می گوید:<br /><br />"در این میان وقتی خیرخواهان محدود می شوند میدان بدست کسانی می افتد که هر دو طرف را قبول ندارد".<br /><br />خاتمی در عین حال از "آینده"، هم در این بخش جنجالی صحبت هایش و هم در جای جای این گفتارش سخن می گوید. آینده از نظر خاتمی در کنار مباحث سیاسی که در انتخابات آزاد، آزادی احزاب و فعالیت های سیاسی، حاکمیت قانون و مواردی شبیه این در صحبت هایش اشاره شده است یک بعد اقتصادی هم دارد و آن تکرار شعار اساسی جمهوری اسلامی از منظر خاتمی است که همان "استقلال، آزادی و پیشرفت" می باشد.<br /><br />برای خاتمی پیشرفت برای آینده ایران حیاتی و اساسی است و یک وجه این پیشرفت وجه اقتصادی آن است که اگر ایران آینده بخواهد در تحولات منطقه ای و جهانی تاثیر گذار باشد به این وجه اقتصادی پیشرفت احتیاج اساسی دارد. یعنی رشد اقتصادی حداقل 8 درصدی می خواهد، نرخ تورم باید کاهش پیدا کند، بیکاری کم شود، حجم برداشت گاز ایران از منابع مشترک گازی با قطر در عسلویه افزایش پیدا کند و تولید نفت کاهش یافته ایران زیاد شود. صنایع پایین دستی پتروشیمی که قرار بود ارزش افزوده فراورده های نفتی برای کشور باشند دوباره در چرخه تولید و فروش قرار گیرند و صنایع و معادن کشور در اثر کمبود مواد اولیه خاموش نگردند. تمام اینها با تعامل در سطوح بالای سیاسی امکان پذیر است، وگرنه در یک کشور زخم خورده و از هم پاشیده، هرچند رئیس جمهور آن وعده مدیریت جهان می دهد اما خاتمی به حق می گوید:<br /><br />"واقعا من نگرانم با تقابلی که در درون کشور ایجاد شده که باعث ایجاد توهم و شیدایی در یک سو و ایجاد نفرت در طرف دیگر شده است و دائماً هم از دو طرف به آن دامن زده می شود. از اصطکاک میان شیدایی بی حساب و نفرت فزاینده باید ترسید و به خدا پناه برد."<br /><div style="text-align: left;"><span style="color: rgb(153, 153, 153);font-size:85%;" >نداي سبز آزادي</span><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-22002964326670376822011-05-18T22:53:00.003+04:302011-05-18T23:02:21.928+04:30بازی کثیف<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="color: rgb(102, 102, 102); font-weight: bold;font-size:85%;" >نوشتاري از مسعود بهنود روزنامه نگار:</span><br /><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" >بازی کثیف</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 174px; height: 262px;" src="http://209.85.157.104/images?q=tbn:ANd9GcRCTvfM79LPmjwPnXGNYuVV5juhTo2Pso3UC-OQ-2dn78uixdQvvg" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffice2.arascom.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: آقای خاتمی باز با دل امیدوارش آمده است به میدان، می ترسد، نه از ماشین نفرت و افترا که نزدیک دو سال است دمی از شلیک باز نمی ایستد و او و یارانش را بمباران می کند، بلکه از آسیب این همه بی اخلاقی، از درگیر شدن افراطیون با هم، از به هم ریختن نظم، از این همه بی هوائی در تهییج مردمان. او بزرگوارتر از آن است که حتی در دل بگوید همین است سزای کسانی که با اصلاح طلبان چنان جفا کردند، وطن دوست تر از آن است که دلش خنک شود از وضع امروز رقیبان تندرو. آقای خاتمی به عنوان یک عالم دین و دین باور ترسش افزون می شود وقتی می بیند ماشین نفرت هر صبح به نام دین روشن می شود و شلیک آغاز می کند. شلیک های خود را درد دین نام می نهد و هدف هم فقط کسانی هستند که حقیقت را فدای مصلحت تعیین شده توسط قدرت نمی کنند.<br /><br />پریروز آقای جوانفکر مدیر روزنامه ایران و خبرگزاری دولت، در سرمقاله آن روزنامه به منقدان دولت پند داده بود که از این همه تهمت ناروا و افتراهای نادرست دست بردارند. او با نقل چند نمونه خبر که با قید “شنیده شده است” و “گفته می شود” در ستون های ویژه برخی روزنامه ها آمده، نشان داده بود که مقصودش کدام نوشته هاست. با خواندن این مقاله پندآموز ساده ترین کار این است که آدمی رو به سوی آسمان بگوید الهی شکر. و به یاد خود آورد که در این پنج ساله همین تیم آقای جوانفکر، که از همه عزل ها تا به حال جان به در برده، چه کردند با آبروی دیگران. همان ها که امروز از افترا به فغان آمده و گلایه دارند. اما این تنها واکنشی نیست که بعد از خواندن پندآموزی آقای جوانفکر به آدمی دست می دهد.<br /><br />در پای یک گزارش درباره سخنان پریشب آقای احمدی نژاد در مونولوگ تلویزیونی اش، ده ها کامنت هست، وحشت افزاست این همه دشنام از سوی کسانی که تا پریروز وی را معجزه هزاره می خواندند و سرباز امام زمان می شمردند و همه کارش شیرین و خدائی بود. می توانست باعث انبساط خاطر شود و دل کسانی را که پنج سال است از زبان این دولتمردان در امان نبوده اند خنک کند و به یادمان آورد که همین ها به محض فتح سعدآباد چه ها نثار پیشینیان کردند و سرانجام هم چه جشنی گرفتند برای تشکیل دادگاه نمایشی صد نفره اصلاح طلبان – که سعید مرتضوی با تقلید از سبک دادگاه های استالین بر پاداشت. آن ها که همین روزنامه دولت را به نشریه ای زرد تبدیل کردند و به چیزی و کسی رحم نکردند، حتی وزیران کابینه و امضا کنندگان میثاق نامه، در فردای عزل.<br /><br />رییس جمهور که مصاحبه مانند تلویزیونی اش نشان داد تا چه اندازه افسرده است [و این همان حالی است که پیش بینی شده بود] با آهنگی ملتمس گفت به خدا خوب نیست تهمت زدن، آخر مگر دنیا چقدر ارزش دارد. آقای احمدی نژاد اگر وسیله داشت که صدای بینندگان را بشنود و اگر علاقه ای به این شنیدن داشت به گوشش می رسید که هزاران نفر می گفتند عجب. از کی چنین شده است که تهمت گناه است.<br /><br />معلم اخلاق دولت [حجت الاسلام تهرانی] در نواری که همه جا هست، ادعا می کند دو بار گریه آقای احمدی نژاد را دیده که یکی موقعی بوده که وی را متهم کرده اند که یهودی است. با شنیدن این نوار گیجی غریبی به شنونده دست می دهد. کسی که چنان آسان پنج سال است دروغ می گوید و افترا می زند چقدر باید خودمحور و خود شیفته باشد که به تهمتی چنین به گریه افتد. یهودی بودن اجداد آدمی که جرم و گناه نیست. چنان که پدربزرگ یکی از مراجع حاضر قم، یهودی بوده است. اما یکی از آقای احمدی نژاد بپرسد دادن خبر به جوش آمدن غیرت ایشان از نحوه ملاقات شیراک و آقای خاتمی چه. خبری که عکس ها نشان داد هم اصلش دروغ بوده است و هم تاثر ناشی از آن. جاسوس خواندن اعضای هیات مذاکره گر هسته ای و سفیر سابق چه. کاری که تنها در اوگاندای ایدی امین سابقه داشت. چنان که عزل وزیر خارجه ای در حال ماموریت هم قبلا فقط توسط ایدی امین سابقه داشت که از قضا آن وزیر خارجه را [مانکن سابق دنیای مد که از اساس انتصابش مساله بود] کشت و داد پختند و آبگوشت آن را به خورد اعضای کابینه داد تا بدانند نادیده گرفتن میثاق چه عقوبتی دارد.<br /><br />اما این حکایت فرد است و عیب و ایرادهای انسان بی مقدار با صدها عقده درمان نشده، وقتی پای جامعه در میان است و مصلحت جامعه ای و مردمانی، به گمانم جای آن دارد که به گفته معلم اخلاق کمی اندیشه کنیم و خوشحال نشویم اگر با هم چنین می کنند. مجلسیان اگر راست می گویند از اهرم های قانونی مجلس بهره گیرند، اعتبار گم شده را به قوه مقننه برگردانند. گویندگان اگر نمی هراسند امکان دهند قضات مستقل پرونده دولتمردان منصوب را بررسی کنند. گشودن پرونده معاملات بزرگی که می گویند و می نویسند که در آن میلیاردها تومان جا به جا شده، باید در عدلیه صورت پذیرد نه صفحات روزنامه هائی با مصونیت آهنین و یا رسانه هائی بدون صاحب.<br /><br />سخن کوتاه و آسانم این است که اصلاح طلبان را اگر چالشی هست با آقای احمدی نژاد و دولت کنونی، بر سر یک فرهنگ و مهم تر از آن بر سر سرنوشت این ملک است، دعوای شخصی نیست. اگر فرصتی که دعوای اخیر و جنگ دو دسته از یک جناح ایجاد کرده، موجب شود یک بخش از جامعه سیاسی ایران بیاموزند که افترا بد است و سوءاستفاده از امکانات عمومی برای جنگ های حقیر و منافع گروهی گناه است، دریابند تهمت شنیدن آدمی را به گریه می اندازد، خود اتفاق مهمی است. این اتفاق مهم است، چرا که جناح راست عادت سخیفی را که از دوران انقلاب و در همان شش ماه آزادی بدون نظارت مطبوعات آشکار شد، در این سی و دو سال ترک نگفته است. در روزهای منتهی به انقلاب هر نوع خیال پردازی علیه حکومت پیشین مجاز بود و هیچ گناهی نداشت حتی جزئی از انقلابی گری محسوب می شد. در آن زمان یک حزب قدیمی این رفتار را به عنوان “جنگ نرم با ضد انقلاب” تئوریزه کرد و یک گروه چریکی هم به بهانه این که امکانات عادلانه تقسیم نشده، برای جبران ضعف امکانات خود، مفید دانست قصه پردازی و شایعه سازی و چاپ و انتشار تهمت را.<br /><br />در این نوشتار روی سخن بیشتر نسل جوان اصلاح طلبانی است که هدفشان ارتقا و سلامت جامعه ایران است. به گمانم به خود باید گفت هر نوع مشارکت جامعه مدرن و آماده رهائی در عادات سخیف کهنه لمپنی موجود در جنگ اخیر وهنی است برای سبزاندیشان و در آن هیچ سودی برای جنبش متصور نیست. هر نوع شرکت در بازی افترا و بی حیثت کردن رقیب، بدان معناست که هنوز مفهوم اخلاق سیاسی را نمی شناسیم و هنوز خطرناکیم برای آینده و سلامت جامعه مان. اگر از اهل اصلاح مقالاتی صادر شود مثل اعلام کشف جاسوسی محمود احمدی نژاد و رحیم مشائی، به همین یک نشانه می توان گفت تفاوتی با سعید تاجیک و حاجی حدادیان در بین نیست گرچه ممکن است زبان شیک تر و اتوکشیده تر باشد.<br /><br />دیروز آقای خاتمی گفت برای ایران می ترسد، و پیداست سخت می ترسد. به گمانم از آن می ترسد که می بیند چگونه در رقابت ها بر سر قدرت، اخلاق فراموش شده است، و این خدشه دار شدن روح ایرانی ماست. دقت در کشمکش این روزها نشان می دهد رجز های این جنگ به زبان امروز نسل جوان و نوگرای ایران نیست، ابزار و مصالحی که در این جنگ به کار می رود برای نسل فردا کاملا ناشناخته است. گرچه مقصد و مقصودشان پیداست.<br /><br />تا کسی را برای چند ساعت بازداشت می کنند داستان هائی از قول وی می بافند و بر زندگی نامه دستگیرشده می افزایند، نام هائی از زبان وی ردیف می کنند که زندانی روحش خبر ندارد. همان کاری که در ده سال گذشته با صدها و بلکه هزاران تن از اصلاح طلبان و صلح دوستان کردند. این کردار سخیف را که قبلا کراهت آن به اثبات رسیده، اصلاح طلبان نباید بپذیرند، ادعاهای دو بخش جناح راست علیه یکدیگر نباید دستمایه تحلیل و تفسیر هیچ اصلاح طلبی قرار گیرد. سخن آقای جنتی در باب بابی بودن “جرگه انحرافی” نزدیک به دولت، همان قدر نازل و کثیف است که چمدان پولی که مدیر سیا آورده بود به تهران و بین روزنامه نگاران تقسیم کرد. گرچه این بار هدف جنگ کثیف زندانبانان و بازجویان صد ها اصلاح طلب است اما به گمان من باید از شیرینی نقل این تهمت ها گذشت. هیچ معادله ای نباید بر اساس این مدعیات برقرار کرد و هیچ تحلیلی را بر این داده ها بنا نهاد.<br /><br />ورنه به معنای آن است که به قواعد یک بازی کثیف تن داده ایم.<br /><br /><div style="text-align: left;"><span style="color: rgb(102, 102, 102);font-size:85%;" >مسعود بهنود</span><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-24392272468028593582011-05-18T22:49:00.001+04:302011-05-21T03:35:40.807+04:30سید محمد خاتمی: من واقعا نگرانم، این فضای مسموم باید درمان شود<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس:<br /><span style="color: rgb(0, 51, 0);font-size:130%;" >امروز هیچ کس نمی تواند جلوی حرف حق را بگیرد</span></div><blockquote><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 168px; height: 233px;" src="http://209.85.157.99/images?q=tbn:ANd9GcTG5qBmhndlKs72eJpGd2dAQAIL4XGmCzi5HFXi39EALaC_ueCD" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و ایثارگران با طرح این پرسش که چرا باید عده ای به جرم مشارکت فعال در انتخابات مورد فشار و تنگنا قرار گیرند؟ تاکید کرد: همه مردم این کشور از اندیشمندان و روشنفکران گرفته تا رزمندگان، بانوان و تمام لایه ها و طبقات اجتماعی در انتخاباتی که گذشت مشارکت فعال داشتند. چه کسی سبب شد که آنهمه شور و شکوفایی در انتخابات پدید آید؟<br /><br />رییس جمهور سابق کشورمان با انتقاد از تندروی ها و انحصار طلبی هایی که نه تنها اصلاح طلبان بلکه حتی اصولگرایان را هم از دایره خارج می دانند گفت: اگر از آغاز یک هیأت بی طرف رسیدگی به اعتراض و دغدغه بخش مهمی از جامعه را به عهده می گرفت بدون تردید مشکل حل می شد و اصلا شاهد بحران نبودیم. چنانچه می بینید امروز دیگر فقط بحث اصلاح طلبان نیست و حتی می گویند مسائل انحرافی در جاهای دیگری است.<br /><br />به گفته ی رییس جمهور سابق کشورمان، در متن نظام جمهوری اسلامی حرمت و کرامت انسان ایرانی را می طلبند و به ایران نیز عشق می ورزند و خدمت به ایران و ایرانی را افتخاری بزرگ می دانند و القاء تقابل میان اسلام و ایران را امری انحرافی می دانند.<br /><br />وی در بخشی دیگر از سخنان خود با اشاره به محدودیت های اطلاع رسانی تصریح کرد: گرچه بخش قابل توجهی از مردم دسترسی به اینترنت ندارند اما همه آنهایی که اینترنت دارند و روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود از این محدودیت ها عبور می کنند و به مطالب خوب یا بد دسترسی دارند.<br /><br />سید محمد خاتمی گفت: در این عرصه تنها افرادی مثل ما که دلشان برای انقلاب می سوزد محدود می شویم ولی مردم و جوانان به آسانی به جهان اطلاعات دسترسی پیدا می کنند. طبیعی است در این میان وقتی خیرخواهان محدود می شوند میدان بدست کسانی می افتد که هر دو طرف را قبول ندارد. متاسفانه امروز میدان دار کسانی هستند که دلسوز انقلاب و مردم و کشور نیستند و دلسوزان انقلاب در محدودیت و ممنوعیت های مختلف قرار دارند.<br /><br />رییس بنیاد باران، با اشاره به واقعیت های جامعه و بیان این خاطره که اخیراً یکی از دوستان به روستایی ۹۰ خانواری رفته و از پشت بام خانه ای بیش از ۸۰ دیش ماهواره را شمرده است، اظهار داشت: ارتباطات در دنیای امروز وجود دارد و طبیعی است وقتی عرصه های مختلف وجود دارد در صورتی ما موفق خواهیم بود که عرصه ما جذاب تر، پاسخگوتر و دلپذیرتر باشد.<br /><br />متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در این دیدار به گزارش وب سایت شخصی وی به شرح زیر است:</div></blockquote><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-weight: bold;">بسم الله الرحمن الرحیم</span><br /></div><br />در این ماه (جمادی دوم) به مناسبت ایام فاطمیه و نیز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها نام و یاد آن بانوی بزرگوار بیشتر فضای جامعه را معطر می کند. برکتی که وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای اسلام و بشریت داشته است واقعا بی نظیر است. چه در دوران سختی مکه که اسلام و مسلمانان با بحران و ناملایمات زیادی مواجه بودند و چه پس از هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.<br /><br />در واقع حضرت زهرا سلام الله علیها یک پناه و یک تکیه گاه اطمینان بخشی برای حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و ایشان بارها فرمودند: “زهرا مادر پدر است” حضرت زهرا سلام الله علیها نقشی داشت که پیامبر با او احساس آرامش می کرد و نیز حضرت زهرا در کنار امام علی علیه السلام کانونی را به وجود آورد که از آن خیر کثیر که همان «کوثر» است نصیب امت اسلامی شد و امامت از چشمه جوشان کوثر جوشید و بوجود آمد.<br /><br />ملت ایران نیز همواره ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشته و دارند و این امر مختص به شیعه هم نیست و حتی سایر مذاهب و ادیان هم دلبستگی خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها دارند. علاوه بر مسلمانان در ایران زرتشتیان و مسیحیان و یهودیان ایرانی هم به بانو زهرا ابراز علاقه ویژه می کنند.<br /><br />در انقلاب اسلامی نیز شیوه و منش فاطمی نقش مهمی داشت و این ایام که روزهای این بانو است یاد و نام او بیشتر طرح می شود و ما نیز به ریسمان ولایت ایشان، پدر بزرگوار ایشان، شوهر و فرزندانشان چنگ می زنیم.<br /><br />من خوشحال و خشنودم که در خدمت شما فاطمیون و شما عزیزانی هستم که دلتان به عشق فاطمه و اهل بیت می تپد و در راه اهل بیت و سیره آنان در ۸ سال دفاع مقدس در جبهه های جنگ ایثارگری کردید و هزینه ها دادید.<br /><br />شاید مناسب این بود که نشست با شما که از حاضران فداکار در جبهه ها بوده اید و از ایثارگرانید در سوم خرداد برگزار می شد که نماد سرافرازی ملت ایران در ۸ سال دفاع مقدس بود. بی شک حماسه آفرینی رزمندگان هرگز از یاد و خاطر ما نمی رود. آن هم جنگی که برخلاف آنچه در دویست سال گذشته در جنگهای ایران حاصل شده است حتی یک وجب از خاک کشور عزیزمان را از دست ندادیم.<br /><br />شاید اینجا یک سوال پیش بیاید که مگر خاک ایران چه اهمیتی دارد؟<br /><br />باید بگوییم این خاک مهم است. ایران بسیار عزیز است و هیچگاه نبایستی ایران و اسلام را در مقابل هم قرار داد.<br /><br />ما می گوییم: ایران و اسلام هر دو. ایران ظرف این انقلاب و وطن عزیز ما است لذا اهتمام به ایران بایستی همواره مدنظر باشد. نگرانی شما و بسیاری از عزیزان نسبت به لطمه دیدن اسلام جا ندارد، گرچه اگر کسانی و مسلمانانی اسلام را بد بفهمند و به نام اسلام بد عمل کنند نظرها نسبت به آنچه هست منفی می شود و در طول تاریخ بارها تحریف در دین چه در وجه نظری و چه در وجه عملی صورت گرفته است اما اصل اسلام همیشه مانده است و خواهد ماند و حتی اگر اسلام به گونه ای عرضه شود که موجب بدبینی های موسمی و مقطعی شود ولی اصل اسلام و آنچه در عمق وجود مسلمانان و تاریخ است کار خودش را می کند.<br /><br />به قول سید جمال اسلام چیزی است و مسلمانان چیزی دیگر. لذا اگر انحرافی هم باشد ما منحرف می شویم نه اساس اسلام که به یاری حق آسیبی نخواهد دید.<br /><br />من معتقدم وقتی حکومتی خود را منتسب به اسلام می داند باید مرز میان حقایق اسلامی و آنچه صورت می گیرد را مشخص کند، نه اینکه خدای ناکرده به گونه ای باشد که حتی نارواییها و نارساییها به نام اسلام تمام شود. و این وظیفه حکومت و کسانی است که امکانات در اختیارشان است. گرچه در طول تاریخ این فراز و نشیب ها بوده است از این جهت هیچ نگرانی وجود ندارد و ما معتقدیم این مشیت و عزم و اراده خداوند است که پیامبرش را فرستاد تا دین او را بر همه گرایش ها و مکتب ها غالب کند ولو اینکه کج اندیشان و بددینان و منحرفان نخواهند.<br /><br />ما ایمان داریم که حق پیروز است البته معتقدیم باید وظیفه خود را بشناسیم و دغدغه انجام وظیفه هم داشته باشیم اما نباید نگران باشیم که اصل دین خدا لطمه می بیند که خدا فرمود: «ما ذکر را فرو فرستادیم و بر نگاهداری آن تواناییم» .<br /><br />ما باید نگران ارزشها و مطالبات بر حق مردم از انقلاب و نظام و مسئولیت های اجتماعی مان در شرایط کنونی باشیم.<br /><br />مسائل مختلفی در اینجا مطرح شد که هر کدام بحث های مفصلی را می طلبد ولی نکته ای را یادآور می شوم که مخصوص این روزگار است و اسلام، خاورمیانه و ملت ما هم با آن مواجه بوده است.<br /><br />من بارها گفته ام: بشر امروز، بشری است متفاوت با بشر دیروز و ارتباطات که به طور شگفت انگیزی گسترده و کارآمد شده است تأثیر مهمی در این تفاوت داشته است.<br /><br />امروز هیچ کس نمی تواند جلوی حرف حق و یا ناحق را بگیرد. تعبیر انفجار اطلاعات درست است و انقلاب سایبری و انقلاب الکترونیکی کل مرزها را برداشته است و اینکه برخی حکومت ها و نظام ها خیال کنند که با ایجاد محدودیت ها و بخشنامه و دستور می توانند بین دنیای اطلاعات و ذهن ملت ها دیوار ایجاد کنند خیال باطلی است.<br /><br />من یادم هست وقتی در وزارت ارشاد بودیم ویدئو را ممنوع کردیم و معاونتی اختصاص دادیم تا ممیزی صورت بگیرد و با فیلم های غیر مجاز هم برخورد شد. فیلم های زیادی ضبط و سوزانده شد.<br /><br />تازه آن روز ها فضای سایبری کنونی حاکم نبود ولی ما صد در صد موفق نبودیم و ویدئو راهش را به خانه ها باز کرد. یکی از عوامل بسیار مهم در تحولاتی که امروز در دنیا و منطقه از تونس گرفته تا مصر، لیبی، سوریه، یمن و بحرین و سایر نقاط رخ داده وی می دهد همین شبکه های ارتباطی، اینترنتی و الکترونیکی و ارتباطات گسترده است.<br /><br />در ایران و بسیاری از جاهای دیگر هم گرچه محدودیت و فیلترینگ ایجاد می شود با این حال پوشش این امواج وسیع است.<br /><br />اکنون گرچه بخش قابل توجهی از مردم دسترسی به اینترنت ندارند اما همه آنهایی که اینترنت دارند و روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود از این محدودیت ها عبور می کنند و به مطالب خوب یا بد دسترسی دارند.<br /><br />اتفاقاً در این عرصه تنها افرادی مثل ما که دلشان برای انقلاب می سوزد محدود می شویم ولی مردم و جوانان به آسانی به جهان اطلاعات دسترسی پیدا می کنند.طبیعی است در این میان وقتی خیرخواهان محدود می شوند میدان بدست کسانی می افتد که هر دو طرف را قبول ندارد. متاسفانه امروز میدان دار کسانی هستند که دلسوز انقلاب و مردم و کشور نیستند و دلسوزان انقلاب در محدودیت و ممنوعیت های مختلف قرار دارند.<br /><br />اخیراً یکی از دوستان می گفت به روستایی ۹۰ خانواری رفته و از پشت بام خانه ای بیش از ۸۰ دیش ماهواره را شمرده است.<br /><br />بنابراین ارتباطات در دنیای امروز وجود دارد و طبیعی است وقتی عرضه های مختلف وجود دارد در صورتی ما موفق خواهیم بود که عرضه ما جذاب تر، پاسخگوتر و دلپذیرتر باشد.<br /><br />وقتی ما می گوییم: اسلام، نباید از نوسازی فکر دینی غافل شود و باید به پرسش های بشر امروز توجه داشته باشیم. با همه تلاش ارجمندی که عالمان دینی در گذشته داشتند باید اذعان کرد که با بسیاری از آن معارف ارزشمند گذشته نمی توانیم جوابگوی سؤوالات و شبهات نسل حاضر نحله ها و مکتب های مختلف باشیم.<br /><br />امروز هم جهان تغییر کرده و هم پرسشها و نیازهای بشر امروز. و دینی که جاودانه است باید بتواند به پرسش ها پاسخ دهد و نیازها را برآورد. مثلا یکی از مسائل مهمی که در زمان م و در دنیای متجدد بسیار مطرح و رایج شده است حق و حرمت انسان و بخصوص حق حاکمیت انسان بر سرنوشت است. البته ما ریشه این حق و اعتراف به آن را به خوبی می توانیم در متن آموزش های اصلی اسلامی و دین های الهی بیابیم، ولی آنچه تازه است عمومیت یافتن این انگاره است و انگیزه ای که به دنبال آن پیدا می شود. و واقعا امر مبارکی است که اگر کسانی که پای بند به اسلامند توجه به این امر نکنند و راه کار مسأله را از اسلام نجویند هم به اسلام جفا کرده اند و هم به جامعه. خوشبختانه در قانون اساسی ما اصل مهمی وجود دارد (اصل ۵۶) که نه تنها حق حاکمیت انسان بر سرنوشت را به رسمیت شناخته است بلکه بالاتر از حق طبیعی آن را حق الهی هم به حساب آورده است.<br /><br />امروز همه مکاتب و نحله ها و و گرایش ها با هم مسابقه دارند که چگونه حاکمیت بشر بر سرنوشت را نشان می دهند. ما هم به عنوان مسلمان نه تنها نمی توانیم نسبت به آن بی اعتناء باشیم، بلکه باید بکوشیم راه حلی که ارائه می دهیم منطقی تر، جذاب تر و بهتر باشد.<br /><br />بشر امروز می گوید: من انسانم دارای حرمت و کرامتم و حق دارم و مهمترین حق هم، حق حاکمیت بر سرنوشتم می باشد.<br /><br />اگر یادتان باشد امام به هنگام ورود به ایران در بهشت زهرا فرمودند که پدران ما حق نداشتند برای ما تصمیم بگیرند. ما خود باید تعیین تکلیف کنیم و برای تعیین تکلیف هم همه پرسی و بعد انتخابات آزاد را راه کار دانستند و دانستیم. جذابیت و بی بدیل بودن مردم سالاری هم در دنیای امروز از همین جا ناشی می شود.<br /><br />البته دموکراسی یک روش و شیوه برای ادراه حکومت است و محتوایش بستگی به فرهنگ، منش و انتخاب آن جامعه دارد. از این جهت هم منافاتی میان اسلامی بودن و دموکرات بودن نمی بینیم.<br /><br />اگر جامعه ای دین مدار بود گرچه روش و چارچوب دموکراسی است اما رنگ و بوی آن حاکمیت، دینی خواهد بود. مهم این است که اسلام حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را به رسمیت می شناسد و ما نیز به شدت به این مهم باور داریم و بر آن پا می فشاریم.<br /><br />محور تمام تحولات و مسائلی که در خاورمیانه شکل گرفته است نیز همین است که آنان می خواهند بر سرنوشت خویش حاکمیت داشته باشند. آنها می گویند: ما حکومت استبدادی مادام العمر نمی خواهیم. ما دیکتاتوری نمی خواهیم، ما انتخابات آزاد و آزادی احزاب و تشکل ها و جوامع را می خواهیم. ما می خواهیم ظلم و استبداد و وابستگی نباشد.<br /><br />اگر جمهوری اسلامی همانگونه بود که مردم می خواستند و اگر معیارها و ارزشهایی که از جمله در قانون اساسی ما منعکس است با دقت بیشتری مورد توجه و عمل قرار گرفته بود و اگر شبهه تعارض میان آزادی های اساسی و دینداری رفع می شد آیا امروز تمام مردم منطقه نمی گفت، حکومت اسلامی می خواهیم؟ و می دانیم که اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در عرصه تحولات و انقلاب های منطقه حضور دارند مسلمانند.<br /><br />باری اسلام و حکومت اسلامی که ما می فهمیدیم و امام راحل ارائه داد اگر پیاده می شد مطمئن باشید که امواجش امروز در سراسر منطقه سایه می انداخت.<br /><br />انقلاب اسلامی ما افتخارش این بود که این پاسخ را می داد که می توان حکومت منتسب به اسلام داشت که در آن آزادی های اساسی وجود دارد و انسان، هر انساین در پناه آن محترم است. البته مراد از آزادی ولنگاری و فحشا نیست، زیرا رکن دیگر این حکومت اخلاق و تأمین فضائل انسانی است.<br /><br />آزادی یعنی: آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب، آزادی پرسش از قدرت و هزینه نداشتن پرسش.<br /><br />و می دانیم که ایمان حقیقی هم در متن آزادی بوجود می آید. زیرا ایمان ارزشمند ایمانی است که با انتخاب و خردورزی به دست آید و انتخاب و خردورزی منوط به وجود آزادی است.<br /><br />یعنی انقلاب ما خواستار آزادی های اساسی مورد نظر جهان سکولار منهای بداخلاقی و ولنگاری است که دشمن عقل و امنیت و کرامت انسانی است.<br /><br />بهرحال الان حق رایج و مطلوب و مورد تقاضا در جهان امروز حاکمیت بر سرنوشت است و ظالم کسی است که این حق را از مردم بگیرد و حکومت عادل آن است که از هر جهت زمینه انتخاب آزاد را فراهم آورد تا مردم در سرنوشت خویش نقش داشته باشند. از سوی دیگر حکومت مطلوب آن است که زمینه رشد و اعتلاء و پیشرفت کشور را توأم با عدالت فراهم آورد.<br /><br />ما می گوییم خیلی بهتر از آنچه هست می شود کشور را اداره کرد. ببینید: از روزی که نفت در ایران کشف شد که حدود یکصد سال از آن می گذرد تا کنون حدود یکهزار میلیارد دلار پول از محل فورش نفت نصیب این ملت شده است که حداقل ۴۵۰ میلیارد دلار آن که نزدیک به ۵۰درصد درآمد نفتی ایران از ابتدا تاکنون بوده است در این پنج شش سال اخیر حاصل شده است. آیا به تناسب این درآمد وضع مملکت هم خوب است؟<br /><br />رشد اقتصادی به شدت پایین آمده و حتی گاه منفی است. اشتغال وضع خوبی ندارد. تولید در همه عرصه ها لطمه فراوان دیده است. مگر می شود مدعی ایجاد ۵/۲میلیون شغل شد ولی رشد اقتصادی پایین باشد. ایجاد ۵/۲میلیون فرصت شغلی مستلزم حداقل ۲۰ درصد رشد اقتصادی است.<br /><br />سال ۸۳ ما به خودکفایی گندم رسیدیم و در آن سال نیز به طور سمبولیک گندم صادر شد اما بعدها دیدیم که باز هم میلیونها تن گندم وارد شد. و نیز به جای حضور بهتر و بیشتر در بازارهای جهانی بر حجم واردات، بر حجم بودجه جاری و بر اتکاء به درآمد نفت افزوده شد.<br /><br />چه کسی است که عدالت را نخواهد ولی عدالت واقعی یعنی اینکه بنیاد جامعه درست باشد و حق هر ذی حقی نه فقط در عرصه اقتصادی، در همه عرصه ها داده شود. آنچه ما می گفتیم و باز هم می گوییم این مورد است که جمهوری اسلامی آنگاه تحقق می یابد که در سایه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، عدالت، اخلاق و ادب حاکم باشد. دروغ و فریب نباشد.<br /><br />همه مردم این کشور از اندیشمندان و روشنفکران گرفته تا رزمندگان، بانوان و تمام لایه ها و طبقات اجتماعی در انتخاباتی که گذشت مشارکت فعال داشتند. چه کسی سبب شد که آنهمه شور و شکوفایی در انتخابات پدید آید؟ حالا چرا باید عده ای به جرم مشارکت فعال در انتخابات مورد فشار و تنگنا قرار گیرند؟<br /><br />اگر از آغاز یک هیأت بی طرف رسیدگی به اعتراض و دغدغه بخش مهمی از جامعه را به عهده می گرفت بدون تردید مشکل حل می شد و اصلا شاهد بحران نبودیم، اما تندروهایی بوده و هستند که فقط به انحصار می اندیشند و نه تنها اصلاح طلبان را بلکه حتی اصولگرایان را هم از دایره خارج می دانند.<br /><br />چنانچه می بینید امروز دیگر فقط بحث اصلاح طلبان نیست و حتی می گویند مسائل انحرافی در جاهای دیگری است.<br /><br />به هر حال اصلاح طلبان که به نظام و جمهوری اسلامی پای بندند و در متن نظام جمهوری اسلامی حرمت و کرامت انسان ایرانی را می طلبند، به ایران نیز عشق می ورزند و خدمت به ایران و ایرانی را افتخاری بزرگ می دانند و القاء تقابل میان اسلام و ایران را امری انحرافی می دانند.<br /><br />شهید مطهری نیز در خدمات متقابل ایران و اسلام نوشت: این جان ایرانی بود که انوار اسلام را گرفت و انتشار داد، این نزدیکی ایران و اسلام بود که تمدن اسلامی را بوجود آورد.<br /><br />اوایل جنگ در حضور امام گفته بودند شط العرب، امام گفته بودند: «اروند رود» چه اشکالی دارد؟ آیا امام خدای ناکرده ضد اسلام بودند؟ من می خواهم بگویم ما خواستار هم ایران و هم اسلام هستیم. این جان ایرانی بود که در ایجاد عظمت های فرهنگی و علمی و تمدن اسلامی نقش ممتاز داشت و ایران کانون انقلاب است و ایران می تواند و باید امروز هم الگو باشد.<br /><br />ما اگر مردم سالاری داشته باشیم که با معنویت و عدالت توأم باشد آیا این برای دنیا الگو نمی شود؟<br /><br />بسیاری از کسانی که عشق به امام، انقلاب و اسلام داشته و دارند با اتهام های گزاف در زندان به سر می برند یا در تنگنا و محدودیت قرار می گیرند. اصلاحات می گوید: دروغ و تهمت نباشد، آزادی های اساسی تأمین شود. همان آرمان هایی که در انقلاب ما جلو ه داشت و جوانها برای آن جان دادند مورد توجه و مبنای عمل قرار گیرد.<br /><br />اصلاحات می گوید: به سادگی آبرو و حیثیت افراد صالح به نام دفاع از انقلاب زیر سؤال نروند و مورد اتهام و تحت فشار قرار نگیرند.<br /><br />این ملت هم اگر به جمهوری اسلامی رأی داده خواسته هایی داشته است. بیاییم بررسی کنیم مردمی که به جمهوری اسلامی رأی دادند به چه چیزی رأی داده اند؟<br /><br />شما مصاحبه ها و گفتارهای امام در قبل و پس از پیروزی انقلاب تا مرحله رفراندوم جمهوری اسلامی را بخوانید. مردم به آن جمهوری اسلامی رأی دادند. بعد از انقلاب هم همین امام فرمان هشت ماده ای را صادر کردند که تأمین کننده بسیاری از حقوق مدنی افراد و گروهها است.<br /><br />در قانون اساسی ما هم اصول آن اگر همه جانبه و درست و متوازن رعایت شود مطالب آمده است و می تواند تأمین کننده خواستهای مردم در رأی به جمهوری اسلامی باشد.<br /><br />ما به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد داریم. قانون اساسی را چارچوب عملی می دانیم. همین حقوقی را که در قانون اساسی به ملت داده شده است ما همان را می خواهیم.<br /><br />البته قانون اساسی وحی منزل نیست. ساز و کاری هم در آن گنجانده شده و می شود در قانون اساسی تجدید نظر کرد.<br /><br />ما معتقدیم این نظام باید بماند و البته که اصلاحات مداوم براساس موازین و معیارهای درست راه تداوم نظام و انقلاب هم هست و راه دیگری نیست.<br /><br />واقعا من نگرانم با تقابلی که در درون کشور ایجاد شده که باعث ایجاد توهم و شیدایی در یک سو و ایجاد نفرت در طرف دیگر شده است و دائماً هم از دو طرف به آن دامن زده می شود. از اصطکاک میان شیدایی بی حساب و نفرت فزاینده باید ترسید و به خدا پناه برد.<br /><br />برخی از رفتارها دارد نظام را تضعیف می کند و چهره انقلاب و اسلام را زشت جلوه می دهد.<br /><br />ما می گوییم این جو مسموم درمان شود. هر منتقدی برانداز و عامل دشمن به حساب نیاید و اگر فضا تلطیف و تعدیل شود بسیاری از مسائل حل خواهد شد.<br /><br />فضا باز شود، احزاب و گروه ها کار کنند و عقلا هم ساز و کاری را برای انتخابات در نظر بگبرند تا در آن حرف و حدیث نباشد. خدا می داند اگر چنین شود آرامش و ثبات و پیشرفت از هر جهت تأمین خواهد شد.<br /><br />اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد. البته همه بکوشیم برای آینده روی فضای سالم و امن و آزاد و تأمین حقوق مردم همراه و زمینه ساز شویم.<br /><br />حاضرین در این دیدار در آغاز ضمن عرض ارادت به پیشگاه حضرت صدیقه طاهره و تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه، از عظمت روحی رزمندگان در دفاع مقدس و آرمانها و خواسته های آنها یاد نموده، ضمن تأکید بر جایگاه والای سپاه و بسیج نسبت به وقایع روز جامعه و بروز تلقی ایستادن بسیج و سپاه در برابر خواست مردم ابراز نگرانی نمودند.<br /><br />همچنین با اشاره به این نکته که اصلاح طلبی اصیل راهی مطمئن برای جریان یافتن اندیشه های امام و استقرار قانون اساسی و پیشرفت کشور است بر لزوم حضور در صحنه ها و بخصوص پرکردن خلاء رابطه میان توده مردم و رهبران و شخصیت های اصلاح طلب تأکید شد.<br /><br />همچنین رزمندگان و ایثارگران حاضر در این نشست بر اهمیت اطلاع رسانی بهتر به علماء اعلام و انتقال این توقع جامعه به مراجع برای سخن گفتن و موضع گیری در برابر ناروایی ها و نارسایی های جامعه و ظلمی که بر افراد می رود و رفتارهایی که به اسلام و انقلاب و ایران لطمه می زند شده و علماء بزرگوار را پناه مردم و اسلام دانستند.<br /><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-70287057564619620522011-05-14T01:20:00.003+04:302011-05-14T01:28:36.875+04:30به راستی چه کسی بی بصــیرت بود؟، میرحسین یا …؟!<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);">میرحسین موسوی نماد وجدان بیدار ایرانیان<br /><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" >به راستی چه کسی بی بصــیرت بود، میرحسین یا …؟!</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><blockquote><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; width: 211px; height: 111px;" src="https://dc394.4shared.com/img/-wyBZjnu/s3" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: آیا میرحسین موسوی بی بصیرت بود که سه سال پیش گفت: آمده ام تا عقلانیت را جایگزین دروغ ورمالی و کف بینی کنم یا آنهایی که در نماز جمعه ۲۹ خرداد افکاراحمدی نژاد را به خود نزدیکتر دانستند و به منتقدان دولت رمال ها، بی مهابا تاختند؟ میرحسین موسوی بی بصیرت بود یا آنهایی که امروز از تریبون های رسمی افتخار خود را دستگیری جن گیرها رمال ها و… می دانند؟ وقتی امروز اسدالله بادامچیان از نا اطمینانی اصول گرایان از تقلب در انتخابات آتی سخن به میان می آورد آیا ذره ای شرافت و صداقت در میان بازجویان و قاضیان و پرونده سازانی که فرزندان صادق این ملت را با ان همه شواهد و قرائنی که وجود داشت به جرم بر ملا کردن این تقلب خفت بار، آماج شکنجه، حبس، تجاوز و قتل قرار دادند، جوابی به پیشگاه ملت ایران می توانند ارائه کنند؟</blockquote></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;">مهندس میر حسین موسوی شخصیتی است که در سخت ترین شرایط با تلاش بی وقفه وفداکاری واز خود گذشتگی یکی از زیباترین خاطره های تاریخی را برای ملت ایران به یادگار گذاشت. در شرایط جنگ تحمیلی بر خلاف پیشینه تاریخی مردم ایران یک تصویر روشن هویدا شده که در آن ظلم،فساد ودزدی در کمترین سطوح تاریخی خودش بوده و در عین حال با وجود همه عوامل محدود کننده، همدلی و همنوایی بین دولت و عامه مردم وبخصوص محرومان و مستضعفان در بهترین شرایط تاریخی خودش بود. <p>با وجود آنکه در کل دوره پس از کنار رفتن او بسیار افرادی بودند که انگیزه متفاوتی نیز در جهت تخریب او مطرح کنند حتی یک نکته تاریک هم در زندگی شخصی،سیاسی واقتصادی او پیدا نکردند.</p> <p>اینکه در این دو دهه چیزی علیه او مطرح نشد، تجربه دو سال اخیر نشان می دهد مسئله مسئله خرد، ادب وشرافت مخالفین ایشان نبود بلکه معلوم شدکه همه جا را گشتند و به همه چیز متشبث شدند ولی چیزی پیدا نکردند ومعلوم شد در کوره شرایط متفاوت و سخت این ادم توفیق داشته است که در مکتب اسلام و بهره گیری از تمام تجاربی که در یکصد ساله گذشته فرازو نشیب هایی که می توانسته بیاموزد خودش را ساخته و مثل یک چهره منور و ذخیره ارزشمندی باقی بماند برای اینکه در روز مبادا به کار ملت ایران بیاید یک چنین واقعییت هایی بود که باعث شد چهره هایی مثل محمد نوری زاد شرط صداقت و شرافت را در این بداند که در نامه سرگشاده ای خطاب به رهبری نکاتی را در مورد آینده احمدی نژاد وکشور تذکر دهد. مضمون گفته محمد نوری زاد این است که میرحسین موسوی در عمل نشان داده است که مطیع اوامر اشخاص نیست و فقط مطیع اوامر خداوند است. بنابرین ظلم به چنین افرادی قطعا یاد آور ظلم هایی که به سلاله ایشان در طول تاریخ روا شده گرچه هنوز باید زمان بگذرد تا واقعیت های بیشتری آشکار شود تا مردم بدانند که در انتخاب موسوی وپایمردی که او پیشنهاد کرد اشتباه نکردند و تنها راه نجات ایران همین است که بر همان موازینی که پای فشرده و اکنون نیز سخت ترین شرایط را تحمل میکند اصرار ورزید.</p> <p><strong>اما حوادث دوسه ماهه اخیر جلوه هایی را ظاهر کرده است که به خوبی فعالیت جنبش سبز و موضع گیری های صادقانه و خالصانه مهندس موسوی را نشان می دهد.<br /></strong></p> <p>اولین مسئله ای که موسوی به عنوان انگیزه برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرداحساس خطر برای کشور بود.<span style="color:#ff0000;"> کسیت که ذره ای شرافت داشته باشد و امروز واکنش های مردم منطقه را ببیند و به هوشیاری تاریخی و درک سیاسی و اجتماعی موسوی اعتراف نکند. آیا در میان گردانندگان امروز ایرانی با شرفی هست که رفتارهای اسماعیل هنیه و جنبش حماس را مشاهده کند و بتواند خوداری کند از آفرین گفتن به درایت و هوشمندی مهندس موسوی؟ </span>چه کسی باید پاسخگوی این همه هزینه های گزاف برای جمهوری اسلامی باشد. سوال اینجاست که اگر بشار اسد با میلیلرد ها دلار پولی که از ایران گرفته از صحنه سیاسی سوریه غیب شود و به همسر و فرزندانش بپیوندد چه کسی پاسخگوی همه سرمایه گذاری هایی است که طی دهه های گذشته روی خانواده اسد شده است. اکنون که ایران سالانه میلیارد ها دلار به جیب آل صباح، آل خلیفه، آل سعود و آل نحیان می ریزد و اخیرا ترکیه نیز به این لیست اضافه شده ایا این جز بهایی است که ایران باید بابت سیاست خارجی بپردازد؟ همان هایی که بخش بزرگی از درامدهای خودشان را از طریق باج خوری و دلالی بابت شرایط تحریم اقتصاد ایران در یافت می کنند و یکی از همواپیما های ایران را توقیف می کنند وگزارش تشدید کننده تحریم به سازمان ملل متحد می دهند و همه عرب های خلیج فارس پس از سرمستی از بابت دلارهایی که از شرایط ایران به جیب می زنند و در شورای همکاری خلیج فارس دور هم جمع می شوند و تحقیر آمیز ترین عبارت ها را در مورد دولت و حکومت ایران به زبان می اورند وگستاخانه ترین تهدیدهامتوجه تمامیت ارضی ایران می کنند.</p> <p><strong>دومین مسئله در صحنه داخلی هم محور اصلی انگیزه مهندس موسوی مبارزه با دروغ وپرونده سازی برای ملت ایران و جلوگیری از تخریب اقتصاد ایران عنوان شده بود.</strong></p> <p>کار دروغ پردازی در این دولت به جایی رسیده است که از رئیس مجلس تا رئیس مرکز پژوهش های مجلس تا رئیس دیوان محاسبات کشور و سخنگوی قوه قضائیه و ائمه جمعه تا روزنامه ها ورسانه های طرفدار این دولت رابه فریاد و فغان کشانده. جالب ترین قسمت این ماجرا تمنای خود احمدی نژاد از جناح به اصطلاح اصول گرا در اولین نطق پس از حضور در هیات وزیران بود که عاجزانه از هم پیمانان اصول گرای خود تقاضا می کرداین همه دروغ به دولت و شخص او نسبت ندهند. وقتی ماجرای جن گیری ورمالی به قوه قضائیه کشیده شد و سایت های طرفدار دولت یکی پس از دیگری فیلتر و گاها محوشدند و اطرافیان احمدی نژاد در لیست دستگیری قرار گرفتند کم کم هراسی در میان همه کسانی که در سه سال گذشته با ظلم و جنایت و سرکوب وقساوت برای مظلوم ترین و شریف ترین وفداکار ترین فرزندان این اب وخاک پرونده سازی کرده بودند تهیه شد که خود کرده را تدبیر نیست و بدین ترتیب پیامی برای بقیه کسانی که در این ظلم و جنایت ها شریک بودند و هنوز نوبت آنها فرا نرسیده است که این مسئله ممکن است دیر یا زود داشته باشد اما سوخت و سوز نداشته باشد.</p> <p>امروز حتی نا آگاه ترین و بی سوادترین حامیان این رویه ها نیز به خوبی می فهمند که پرونده سازی برای دیگران چه عواقبی دارد…</p> <p><span style="color:#ff0000;">در باره تخریب اقتصاد ایران هم کیست که امروز پاسخ دهد آن همه جار وجنجال هایی که تحت عنوان <strong>سهام عدالت </strong>مطرح می شد چرا جای خود را به یک سکوت مرگبار داده است؟ چرا دیگر کسی سیب زمینی مجانی توزیع نمی کند؟ چرا حقوق بازنشستگان دیگر هیچ ارتباطی با نرخ تورم ندارد؟ چرا در لایحه بودجه برای حقوق بگیران دولت نرخ رشد منفی در نظر گرفته می شود؟ چه کسی باید سوال کند که پدیده سهام عدالت چه بر سر شرکت های دولتی آورده است؟ چه کسی پاسخگوی افزایش نزدیک به پنج میلیون نفر به تعداد فقرای در وضعیت اضطراری کشور طی سه ساله گذشته باید باشد؟ چرا باید در دوران نفت با قیمت بالای ۱۰۰ دلار نزدیک به پانزده میلیون نفر در کشور زیر خط فقر قرار داشته باشند؟ چرا باید فساد مالی گسترده بلایی بر سر کشور اورده باشد که میزان سرمایه گذاری دولت در زمینه های تولیدی به پایین ترین سطوح خود طی ۳۰ سال گذشته برسد ؟ چرا احمدی نژاد و همدستانش که ملتمسانه از همپالگی های اصولگرای خود می خواهد که دروغ کمتری به دولتش ببندند خود را ناگریز می بیند که ادعاهای ایجاد دونیم میلیون شغل کند ؟ چرا دیگر الان جشن ملی هسته ای نداریم و نوعی خفقان بر همه طرفداران دولت و دستگاه تبلیغاتی کشور در این زمینه سایه انداخته است؟ برایند آن همه گزاف گویی ها درباره پیشرفت علمی کشور چرا باید قهقرای اقتصاد و دست وپازدن در تورم ففقر وبیکاری باشد وحتی مدافعان افراطی دولت هم با گردن کج بگویند ما در حوزه اقتصاد حرفی برای گفتن نداریم؟</span></p> <p>در این دوره شش ساله دولت بیش از ۵۰۰ میلیلرد دلار در امد نفتی داشته و حاصل آن افزایش فقر، فساد، تبعیض،تورم و بیکاری بوده است. آیا مبارزه با فساد وفقر و تبعیض فقط در دوره خاتمی باید نقش چماق را بازی می کرد و در دوران اصول گرایی واویلای فقر و فساد و تبعیض اشکال شرعی خود را از دست داده است؟</p> <p><strong>مهندس موسوی معتقد بود که معرکه گردان فرهنگ ایرانیان باید علم، عقل، ادب و اخلاق باشد نه مداح و رمال و جن گیر.</strong> شوری اش تا کجا باید رسیده باشد که سخنگوی قوه قضائیه با افتخار اعلام دستگیری رمال ها و جن گیر های اطراف دولت را بطور رسمی اعلام کند؟</p> <p>آیا میرحسین موسوی بی بصیرت بود که سه سال پیش گفت: آمده ام تا عقلانیت را جایگزین دروغ ورمالی و کف بینی کنم یا آنهایی که در نماز جمعه ۲۹ خرداد افکاراحمدی نژاد را به خود نزدیکتر دانستند و به منتقدان دولت رمال ها، بی مهابا تاختند؟ میرحسین موسوی بی بصیرت بود یا آنهایی که امروز از تریبون های رسمی افتخار خود را دستگیری جن گیرها رمال ها و… می دانند؟<span style="color:#ff0000;"> وقتی امروز اسدالله بادامچیان از نا اطمینانی اصول گرایان از تقلب در انتخابات آتی سخن به میان می آورد آیا ذره ای شرافت و صداقت در میان بازجویان و قاضیان و پرونده سازانی که فرزندان صادق این ملت را با ان همه شواهد و قرائنی که وجود داشت به جرم بر ملا کردن این تقلب خفت بار، آماج شکنجه، حبس، تجاوز و قتل قرار دادند، جوابی به پیشگاه ملت ایران می توانند ارائه کنند؟</span></p> <p>آری مرور همه آنچه که به عنوان مشتی از خروار مطرح شد نشان می دهد که به راستی میرحسین موسوی به درستی احساس خطر کرده بود وریشه های اصلی فساد وتبعیض وتخریب را به درستی تشخیص داده بود واین چنین بود که تا اعماق روح و جان ملت نفوذ کرد.</p> <p>این چنین است که همچنان که محمد نوری زاد در نامه های خود ذکر کرده بود مهندس میر حسین موسوی همچنان در دل ملت جا دارد و روز به روز بر محبت به او و حقانیت راه او افزوده می شود.</p><div style="text-align: left; color: rgb(102, 102, 102);"><span style="font-size:85%;">كلمه</span></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-18949826120114053292011-05-04T22:51:00.002+04:302011-05-05T03:54:05.889+04:30سیدمحمد خاتمی: قدرت نباید در هالهای از تقدس پوشانده شود<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(51, 51, 0);">سیدمحمد خاتمی در جمع معلمان:<br /><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" >حاکمی که درد مظلومان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی نیست</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 261px; height: 204px;" src="http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQXo5b7u5_tTKoz1Y7ui0SvxoH2L2UBQFgUT-qX-AbXfQ_0_tU2" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: رئیسجمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه «ایمان گلی است که در بوستان آزادی میروید»، گفت:«آنچه ما میخواهیم و انقلاب ما هم میخواست؛ پاسخگویی حکومت در مقابل مردم و امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم است نه اینکه خدای نکرده مثل گذشتهها، قدرت در هالهای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد.»<br />حجت الاسلام سید محمد خاتمی در جمع معلمان با تبریک فرارسیدن روز معلم و گرامی داشت سالروز شهادت آیتالله دکتر مرتضی مطهری به تببین تفکرات شهید مطهری پرداخت.<br />سید محمد خاتمی در این دیدار ضمن خوشامدگویی به معلمان گفت :شما عزیزا در حساسترین و مهمترین موقعیت کشور در جایگاه بسیار ارزندهای خدمت کردید و میکنید. <p style="text-align: center;"><br /><strong></strong><strong>کاش در روز معلم ، معلمان زندانی در میان ما بودند</strong></p> <p>وی سپس به معلمان زندانی اشاره کرد و گفت : ای کاش عزیزانی از معلمان که گرفتارند در میان ما بودند، کسانی که در صداقت و پاکی و خدمتهایشان تردیدی نیست، هر چند نمیخواهم بگویم هیچکس اشتباه نمیکند ممکن است هرکس اشتباه کند ولی سوابق و انگیزههای آنها را میدانیم که اهل خدمت بودند، زحمت کشیدند، امروز در میان ما نیستند و گرفتار هستند.البته هر کسی که در بند گرفتار شود برای ما باعث تاسف و تاثر است ولی امروز به مناسبت روز معلم میگوییم ای کاش معلمانی که واقعا گناهی به آن صورت ندارند و جرمی مرتکب نشدهاند و امروز گرفتار هستند در میان خانواده و خود ما و جامعه بودند.</p> <p>وی ابراز امیدواری کرد که به لطف خداوند هر چه زودتر همچنان که بارها گفتهایم زندانیان آزاد شوند و فضا باز شود این به نفع کشور و نظام و همه خواهد بود و امیدواریم شاهد روزهای بهتری در این زمینه باشیم.</p> <p>وی افزود: نامگذاری هفته معلم و روز معلم به مناسبت شهادت استاد شهید مطهری نکته و تناسب بسیار مهمی دارد چرا که به حق عنوان معلم برای آیتالله شهید مطهری بسیار به جا است.گرچه در فرهنگ یونان و نیز در فرهنگ فلسفی اسلامی معلم معنای خاصی داشت و دو معلم در تاریخ و فلسفه جهانی و اسلامی نامور شدند یکی ارسطوست و دیگری فارابی که موسس فلسفه اسلامی است.</p> <p style="text-align: center;"><strong>معلمان شخصیت انسانها را بر اساس آگاهی و عدل و ارزشها شکل میدهند</strong></p> <p>به گفته خاتمی معلم به اقتضای وضعیتی که دانش و اندیشه و فلسفه در گذشته داشت که فلسفه و حکمت شامل همه شعب و شاخههای علوم و دانشهای بشری و فنون مختلف بود به کسی میگفتند که صاحب تبحر در همه این رشتهها و شاخهها باشد و به همین دلیل ارسطو را که در مابعدالطبیعه و طبیعیات و موسیقی و سیاست صاحبنظر بود و به خاطر جامعیتش، معلم اول گفتند و در دنیای اسلام هم فارابی که در همه رشتهها و شاخهها و شعبهها صاحبنظر بود معلم دوم لقب گرفت. البته امروز که دانشها از هم باز شدهاند و رشتههای مختلفی پیدا کردهاند دیگر اصلا محال است کسی به این معنا معلم باشد حتی ذوالفنونهایی که شیخ بهایی میگفت باز شامل همه رشتهها نمیشود، گرچه در زمان شیخ بهایی علوم مختلف تحت عنوان حکمت مطرح میشد. ولی در دنیای جدید با گستردگی علوم، دیگر معلم بدان معنا تحقق پیدا نمیکند ولی معلم یعنی کسی که آگاهی را به جامعه میدهد و شخصیت انسانها را بر اساس آگاهی و عدل و ارزشها شکل میدهد الان هست و رایج است.</p> <p>وی سپس خصوصیات آیت الله مطهری را برشمرد و گفت :علامه شهید آیتالله مطهری علاوه بر اینکه معلم بود یعنی مدرس و تعلیم دهنده دانشها و علوم بود لااقل در حیطه دانش الهی و علوم اسلامی و حتی پارهای از علوم عام امروز، جامعالاطراف بود. در کلام، فلسفه، عرفان، تفسیر، تاریخ، فقه و سایر رشتههایی که وجود دارد و آثار ایشان نیز شاهد مدعی است و نیز دارای تلاش برای آگاهی بیشتر نسبت به علوم و دانشهای زمان خودش لاقل آنچه به رشتههایی که به حوزه تخصص ایشان مربوط میشد مثل فلسفه جدید و جامعهشناسی و اموری نظائر آن واقعاً شهید مطهری اگر نگوییم بینظیر، کمنظیر بود و کار ایشان هم کار معلمی بود، چه در حوزه علمیه و چه در دانشگاه.شهید مطهری به خاطر دفاع از اندیشه درست و حاکمیت انصاف و عقلانیت در جامعه مورد غضب قرار گرفت و بدست انسانهای پلیدی که با رشد و پیشرفت جامعه و روشن شدن حقایق و دور شدن جامعه از تعصبات نابهجا مخالف بودند شهید شد.</p> <p>وی افزود: روز معلم به مناسبت شهادت آن بزرگوار است. بطور خلاصه اگر شهید مطهری را بخواهیم توصیف کنیم انسانی دینباور بود و از موضع استوار دین، انسانمدار بود و ایشان رسالت خود را دفاع از حقیقت دین و دینداری میدانستند با این توضیح که معتقد بودند در عرصه دینداری نیز خرد باید حاکمیت داشته باشد و دین باید استوار بر پایههای محکم منطق و برهان و خرد قرار بگیرد.</p> <p>به اعتقاد رئیس جمهور سابق کشور، راهی که ما برای فهم دین خدا و بسط دین خدا داریم خردی است که خدا به ما داده است و به همین دلیل یکی از پیشتازان مبارزه با الحاد از یک طرف به عنوان تفکر ضدالهی و ضدتوحیدی استاد مطهری بودد بخصوص به آن صورت که در دوران ما رایج بود و نیز مبارزه با التقاط یعنی آمیخته شدن حق با باطل و عرضه مطالب به صورتی که بنیاد فکری و عقلانی ندارد و از هر جایی تکهای گرفته شده و مجموعه ناهمگونی به نام مکتب، اندیشه و ایدئولوژی مطرح میشد و از طرف دیگر مبارزه با خرافات و تحریفات در در دین ایشان یکی از انسانهایی است که واقعاً درد داشت در مقابل خرافهگرایی در جوامع و جامعه اسلامی و مبارزه با تحریف و بد عرضه شدن دین و نادرست فهمیدن و فهماندن دین در جامعه.آثاری که شهید مطهری در زمینه تحریفهای دینی و مبارزه با خرافات دارد و دفاع از آزاداندیشی گویای این مطلب است.</p> <p style="text-align: center;"><strong> ایمان گلی است که در بوستان آزادی میروید</strong></p> <p>خاتمی اشاره کرد : ایمان گلی است که در بوستان آزادی میروید، ایمان تحمیلی نیست، ایمان را نمیتوان به دیگران داد، در فضای آزاد با بکار انداختن خرد و عقلانیت است که انسان به خاطر فطرتی که دارد به آن حقیقت میرسد و ایمان میآورد، به همین دلیل است ایمانهای ارثی، ایمانهایی که بصورت عادت درآمده است ایمانهایی که به خاطر تعصبات ایجاد شده است به آن صورت ارزشی ندارد.</p> <p style="text-align: center;"><strong>ایمان مبتنی بر آگاهی و انتخاب است</strong></p> <p>وی افزود: ایمان مبتنی بر آگاهی و انتخاب است که در فضایی که آزادی وجود داشته باشد انسان امکان انتخاب دارد و البته این فضا باید الوده به خرافات و کجرویها و تعصبات نشود. قرآن کریم نکوهش میکند گذشتگان و دیگران را که در مقابل پیامبران بودند، آنان که به تعبیر قرآن کریم میگفتند: “إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى اثارهِم لمُّقْتَدُونَ” چون پدران ما این چنین بودند و سنت را عبارت از عادتهایی میدانستند که از گذشته به ارث رسیده است بیآنکه فکر خود را به کار بیاندازند این را مردود میداند و میگوید انسان باید تفکر کند.</p> <p>خاتمی معتقد است که ایمان اصیل، انسانها را از دو اسارت نجات میدهد. وی ادامه می دهد : از اسارت هوای نفس و شیطان و از اسارت قدرتهای سلطهگری که خودشان را حق مطلق میدانند و اجازه نمیدهند حق الهی و خداداد را که حاکمیت انسان بر سرنوشت او است با تشخیص و انتخاب انسانها اعمال شود. با دو استبداد، دو جباریت پیامبران مبارزه کردند، جباریتی برخاسته از درون و هوسزدگی و قرار گرفتن بخش انسانی وجود در خدمت بخش حیوانی و دیگری جباریتی از بیرون و حاکمیت نفسگیر زورگویان بر جامعه.</p> <p>وی تصریح کرد: باری شریفترین شغل که شغل انبیاء هم هست همین معلمی است و مگر نه اینکه صفت خاص پیامبر تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه انسانهاست اموزش و آگاهی دادن از یک طرف و پاک کردن و پالایش دادن درون برای اینکه این سنگینیها از او گرفته شود و بتواند اوج بگیرد و بالا بیاید.جالب اینکه در آن جایی که حضرت امام علی(ع) از حق متقابل والی و مردم صحبت میکند نیز آگاهیبخشی و تعلیم و تأدیب جایگاه مهم دارد. واقعاً در سیر تاریخ بشر اینطور از حق مردم در مقابل حکومت صحبت نشده است، البته حکومت حدود و اختیاراتی دارد ولی اینکه <strong>همه امکانات و همه حق در خدمت قدرت باشد و همه فرمانپذیریها و اطاعت محض برای مردم، شیوهای بوده که نوعاً در حکومتها جبار وجود داشته و اسلام عزیز و امیرالمومنین است که به صراحت از حق مردم صحبت میکند</strong> و حق مردم بر حکومت را عبارت میداند از بالابردن آگاهی جامعه، فروانداختن پردههای جهل و نادانی در جامعه و پرورش انسانها. میفرماید حق شما بر من والی و فرمانروا عبارت است از: توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا</p> <p>وی ادب را در فرهنگ اسلامی و حتی ایرانی دارای دامنه وسیعی برشمرد و گفت: ادیب آن کسی است که بینش و منش درست و والا دارد و ادب هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی.ادب آن است که بینش، عالمانه و رفتار، درست باشد و انسان برخوردار از زندگی معقول باشد. <strong>جامعهای که در آن جهل و فقر و تبعیض باشد جامعه مطلوب امام علی علیه السلام نیست. حکومتی که مورد خواست و رضایت مردم نباشد حکومت مطلوب نیست. </strong>و <strong>حاکمی که درد مظلومان و عزم مبارزه با استثمارگران و زورگویان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی علیه السلام نیست.</strong></p> <p><strong><br /></strong></p> <p>وی افزود: امام بعد از حق مردم از حق حکومت سخن میگوید: اولین حق حکومت بر مردم انتقاد کردن، نصیحت یعنی انتقادی که توام با خیرخواهی است، اینکه آزادی مطلوب در جامعه باشد. جالب این است که <strong>امام علی آزادی و اندیشه و بیان و نقد و انتقاد را حق حکومت و وظیفه جامعه میداند</strong>.ما در سایه بینش علوی یک گام از دنیای امروز جلوتریم که میگوید حق آزادی اندیشه، حق انتقاد و حق بحث آزاد در جامعه و پرسش از حکومت و… باید پاس داشته شود.</p> <p>وی سپس به آنچه که انقلاب ایران می خواست پرداخت و گفت: آن چه ما میخواهیم و میگوییم و انقلاب ما هم میخواست همین است. یعنی نظامی که هم در آن ارزشهای الهی باشد هم خرد و منطق و عقل بر آن حاکم باشد و هم آزادیهای مطلوب و مشروع وجود داشته باشد و <strong>هم پاسخگویی حکومت در مقابل مردم باشد و هم امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم باشد و هم حق و امکان مردم به جابجایی قدرت با انتخابات و به طریق آزاد و مسالمتآمیز.</strong> اینها خواست جمهوری اسلامی بود که ریشههای الهی را در آن میبینیم.</p> <p style="text-align: center;"><strong> قدرت نباید در هالهای از تقدس پوشانده شود</strong></p> <p>وی سپس اضافه کرد: نباید خدای نکرده مثل گذشتهها قدرت در هالهای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد. جمهوری اسلامی بر آمده از اراده آزاد مردم است و قدرتی که متمرکز شده است در مقابل مردم مسئول است و مردم حق بلکه وظیفه دارند انتقاد، امر به معروف و نهی از منکر کنند و کدام نهی از منکر بالاتر از اینکه اگر مردم میبینند ظلمی در جامعه است، اگر فقری در جامعه است، امکاناتی از جامعه از بین میرود، مسائل را بیان کنند و بعداً هم بالاتر از این مردم در موقعیتی قرار بگیرند که وقتی چیزی را نپسندیدند با آزادی و اراده کاملا آزاد و امنیت کامل با انتخاب خودشان بتوانند امور را جابهجا کنند. جمهوری اسلامی یعنی همین و ما هم ار آن دفاع میکنیم. همیشه هم از آن دفاع میکنیم.</p> <p>وی به نکته دیگری هم اشاره کرد و آن قرار دادن اسلام در مقابل جاهلیت است و گفت :نگرانی امروز من هم که همیشه بوده و امروز هم هست اینکه خدای نکرده در این کشاکشها اسلام آسیب نبیند.</p> <p>وی افزود: باعث تأثر است این موج مبارکی که در خاورمیانه و در دنیای عرب و انشاءالله در همه قسمتها ایجاد شده و خواهد شد، موجآزادی خواهی، موج ضدیت با دیکتاتوری، موج مخالفت با وضعیت فوقالعاده در تمام این کشورها در سوریه، مصر، الجزایر، یمن و همه جاهای که هست میگویند که باید این حالت فوقالعاده از بین برود. انتخابات آزاد باشد. اینها خیلی مبارک است ولی در جنبه ایجابی مسأله چگونه است؟ این موج مبارک در کشورهای اسلامی رخ میدهد، جاهایی که اکثریت آنها مسلماناند. ما خیلی علاقمند بودیم که در مقابلش بگویند ما میخواهیم نظام دینی و اسلامی هم حاکم باشد و اگر در ذهن این جوامع بود که اسلام با آزادی میتواند سازگار باشد، با انتخابات آزاد و انتخاب مردم میتواند سازگار باشد و نه تنها برای مسلمانان این آزادی برای همه کسانی که در ذیل و ظل حکومت و جامعه اسلامی زندگی میکنند این آزادی و حرمت وجود دارد ولو دین دیگری داشته باشند همه شهرونداند و حقوق شهروندی دارند آن وقت میدیدید امروز موجی که بود جنبه ایجابی آن هم جنبه اسلامی بود.</p> <p>به گفته خاتمی ، در گذشته نگاه میکنند به نام اسلام چه جباریتهایی صورت گرفته، در زمان ما هم در همسایگی ما یک حکومتهای جباری که با ابتداییترین حقوق بشر سازگار نبودند امتحان خود را دادند؛ در افغانستان و در جاهای دیگر و به نام خدا میکشتند، زنان را اسیر میکردند، ظلم میکردند، ترور و سرکوب میکردند و آزادیهای مردم را میگرفتند و اینها را به نام اسلام انجام میدادند خوب مردم میگویند اگر بناست دیکتاتوری باشد باز این دیکتاتوریهایی که هست نامقدس است اگر یک دیکتاتوری مقدس بخواهد بیاید بهتر است که نیاید ترس از آنهاست.</p> <p>وی خاطر نشان کرد: من بارها گفتهام و الان هم میگویم، که<strong> آنچه ما اصلاحات مینامیم تداوم انقلاب اسلامی است و تداوم حرکتی که مردم در یکصدوپنجاه سال گذشته داشتهاند و در مشروطیت و نهضت ملی جلوه کرده و در انقلاب اسلامی جلوه روشنتر داشت ما همان راه را داریم</strong>. حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، آزادی از سلطه استبداد و استعمار، پیشرفت در جامعه، مبارزه با عقبافتادگی و جریان یافتن عدالت در جامعه.</p> <p>وی درباره عدالت گفت : عدالت هم فقط عدالت اقتصادی نیست گرچه عدالت اقتصادی بسیار بسیار مهم است. همین شهید مطهری از نکتههای بسیار ارزندهای که دارد در کتاب مبانی اقتصاد میفرماید عدالت در سلسله علل احکام اسلام قرار میگیرد. یعنی آن چیزی اسلامی است که عادلانه باشد نه اینکه ما هر برداشتی هر چیزی از اسلام داشتیم ولو در آن ظلم و تبعیض باشد آن اسلام است این اسلامی نیست! باید بسنجیم ببینیم این کارو حکمی که میکنیم عادلانه هست یا نه؟ اخلاق هم بسیار مهم است و من در جایی گفته ام اخلاق هم در سلسله علل احکام اسلامی است عدالت و اخلاق در خیلی جاها غریب است، ولی جایی که نام اسلام هست اگر اخلاق و عدالت لطمه ببینید زیانش به اسلام میرسد آن وقت بدبینی نسبت به اسلام پیدا میشود. ما باید از اسلام دفاع کنیم. امروز باید کاری نکنیم که جوانان ما در اینجا و در سراسر دنیا یک نوع سوءظن نسبت به اسلام پیدا کنند.</p> <p>رئیس جمهور سابق کشور افزود: <strong>حکومتها میآیند میروند، جوامع میگذرند، ولی ما هم وظیفهای داریم که در این زمان از اسلام و چهره رحمانی و انسانی و آزادی خواهانه اسلام و عدالتپرور اسلام و ضد شرک اسلام دفاع کنیم.</strong>به هر حال اسلام در مقابل جاهلیت است. وظیفه ما این است از اسلام دفاع کنیم. نگذاریم اسلام لطمه بخورد. بخصوص اسلامی که مدعی است میتواند بر جامعه حکومت کند و ما هم به این معتقدیم.</p> <p>وی سپس از اسلامی نام برد که باید حکومت کند و افزود: بدین معنا نیست که نه تنها یک گروه خاص و با ویژگی خاص همه امکانات را در انحصار خود بگیرد و در صدد طرد و حذف همه سلایق ولو اسلامی و شیعی بر میآید، بلکه غیرمسلمان هم در درون حکومت اسلامی محترم و صاحب حق است و باید باید همان حرمت و موقعیت را داشته باشد که یک مسلمان دارد.</p> <p>وی افزود: شناخت وظیفه در این موقعیت خیلی مهم است. انسان مومن واقعی کسی است که هیچگاه نباید مایوس شود. یکی از وظایفی که در این موقعیت برای خودم میدانم این است که از اسلام دفاع بکنم و به نکته دیگری هم اشاره کنم به مناسبت روز کارگر. کار و کارگری جایگاه مهمی در همه جوامع دارد.</p> <p style="text-align: center;"><strong>با ادعا مسائل حل نمی شود</strong></p> <p>وی تصریح کرد: خوشبختانه در دوره ما سهجانبهگرایی را مورد توجه قرار دادیم. هم کارفرما، هم کارگر و هم دولت که با هم مسائل را حل کنند و بسیار هم مفید بود. به هر حال کارگر بخش زحمتکش و مؤثر جامعه است و در طول تاریخ تحولات یکقرنه کارگران ما بسیار هوشیار و بیدار عمل کردهاند، در همه صحنهها حاضر بودهاند و بحمدالله تحت تأثیر تبلیغات مکاتب انحرافی قرار نگرفتهاند و در عین حال همواره نسبت به حقوق خود حساس بودهاند. و پرسش این است که واقعا به حقوق خود رسیدهاند؟ آیا امروز کارگران راضی هستند؟ پشتوانه کار و امنیت کارگر رواج و رونق تولید در جامعه است. آیا وضع تولید در جامعه مطلوب است؟ آیا کارفرمایان ما آنگونه که شایسته است میتوانند فعال باشند؟ در حالی که در این سالها از یک طرف امکانات بسیار وسیعی در اختیار دولت بوده است. <strong>از کل درآمد نفت از اول پیدایش و صدور نفت در یک قرن گذشته حدود نیمی از این درآمد در این پنج شش سال گذشته نصیب کشور شده است.</strong> از سوی دیگر نقشه راه یعنی سند چشمانداز پیش روی دولت بوده است. آیا در این مسیر حرکت کردهایم؟ آیا رشد اقتصادی و سرمایهگذاری مطلوب و رواج و رونق کشاورزی و صنعت را شاهدیم؟ با ادعا مسائل حل نمیشود. اگر رشد ما پایین یا منفی است یعنی کار و کارگر هم دچار مشکل است!</p> <p>وی در پایان برای کارگران عزیز و کارفرمایان و همه کسانی که به این مرز و بوم خدمت میکنند آرزوی موفقیت کرد و گفت: معتقدم امکانات کم است ولی ایا مسیر طوری است که امیدوار کننده و به سوی بهبود زندگی پیش میرود؟کارگر باید کار داشته باشد همچنین حقوقی دارد باید بحث کند و از حقوق خود دفاع کند و تضمین برای آینده داشته باشد.</p> <p>در آغاز این دیدار تعدادی از حاضران ضمن بزرگداشت هفته معلم و جایگاه تعلیم و تربیت از اینکه بعضی فشارها و دستگیریها نسبت به معلمان اعمال میشود اظهار ناراحتی کردند و نسبت به رواج خرافه و مطالب بیاساس نسبت به دین هشدار دادند و اینکه باید هوشیار بود که شاهد انحصارطلبی فکری و ترجیح بلامرجع بعضی بینشها به نام انقلاب و اسلام نباشیم. این امور از یک سو، هویت جامعه را تهدید میکند و از سوی دیگر سبب گریز بخشهایی از جامعه بخصوص جوانان از دین و نظام میشود. و نیز بر لزوم هر چه بیشتر آگاه کردن جامعه و ارتباط با قشرهای مختلف جامعه برای بالابردن آگاهی آنان تأکید کردند.</p> <p>در این دیدار از استاد شهید مطهری به عنوان معلم دینداری و روشنفکری و عقلگرایی تجلیل شد و بر لزوم پرداختن بیشتر به اندیشههای امام و شهید مطهری و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی که متأسفانه در معرض تهدید است تأکید به عمل آمد.</p></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-13148842542516410812011-05-02T13:31:00.002+04:302011-05-02T13:54:25.432+04:30اسامه بن لادن، رهبر القاعده هم به زباله دان ديكتاتورها و تروريستها پيوست<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:130%;">رییسجمهور آمریکا خبر کشته شدن رهبر القاعده را تایید کرد</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 218px; height: 162px;" src="https://lh6.googleusercontent.com/-WCH7UL_fYgU/Tb5wfJTTxqI/AAAAAAAAGUw/WLqv1Fg7_S8/s288/images.jpg" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا دقایقی پیش در سخنرانی در کاخ سفید گفت: سرانجام نیروهای آمریکایی توانستند عدالت را در مورد اسامه بن لادن، رهبر القاعده، اجرا کنند. در این لحظه به مردم آمریکا اعلام میکنم که رهبر القاعده کشته شده است. سرانجام عدالت در مورد بنلادن که عامل کشته شدن تعداد بیشماری از افراد بیگناه بود، اجرا شد.<br /><br />براساس گزارش شبکه خبری بی.بی.سی، اوباما در ادامه تصریح کرد: ۱۰ سال پیش بود که حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رخ داد و این حادثه برای مردم آمریکا دردناک بود، هنوز تصاویر این حادثه دردناک و تکان دهنده را مشاهده میکنیم. در این حادثه تعدادی از شهروندان بیگناه آمریکایی کشته شدند و فرزندان این شهروندان بدون والدینشان به زندگی خود ادامه میدهند. پس از این حادثه بود که مردم آمریکا با یکدیگر متحد شدند. آمریکا نیز با اتحاد یکسری کشورها جنگ علیه القاعده را آغاز کرد.<br /><br />اوباما افزود: ما در حفاظت از کشورمان متحد شدیم و بر اساس اطلاعات به دست آمده به این نتیجه رسیدیم که حادثه ۱۱ سپتامبر کار القاعده و بن لادن بوده است. می خواهم این موضوع را به شما بگویم که پس از ۱۰ سال با همکاری و فعالیت خستگی ناپذیر نیروهای نظامی و همکاری یکسری کشورها بن لادن سرانجام کشته شد، ما پس از حمله به افغانستان توانستیم طالبان را از افغانستان بیرون کنیم و بن لادن مجبور شد از مرز افغانستان به پاکستان بگریزد.<br /><br />اوباما افزود: جمعآوری اطلاعات در مورد بن لادن در اوت گذشته افزایش یافت و سرانجام هفته گذشته ما اطلاعات کافی را در مورد محل اختفای بن لادن به دست آوردیم و نیروهای آمریکایی حملهای را در پاکستان انجام دادند و باعث کشته شدن بن لادن شدند. امروز همچنین با آصف علی زرداری، رییس جمهور پاکستان گفتگو کردم. ما هم اکنون جسد بن لادن را در اختیار داریم. این را نیز باید بگویم که شکی وجود ندارد، القاعده به حملات تروریستیاش ادامه خواهد داد.<br /><br />رییسجمهور آمریکا خاطر نشان کرد: میخواهم بگویم که با اسلام جنگ نداریم، همان طور که جورج بوش گفت «ما با اسلام جنگی نداریم» زرداری نیز گفت که امروز روز تاریخی محسوب میشود. این موضوع را تحمل نمی کنیم که امنیت ملی ما تهدید شود. به خانوادههایی که اعضای خود را در ۱۱ سپتامبر از دست دادهاند میگویم «ماموریت انجام شد.»<br /><br />پس از اعلام خبر کشته شدن بنلادن مردم برخی از شهرهای آمریکا به شادی پرداختند.<br /><br />پاکستان کشته شدن بنلادن را تایید کرد<br /><br />یک مقام امنیتی پاکستان امروز (دوشنبه) تایید کرد که رهبر القاعده در یک عملیات اطلاعاتی بسیار حساس کشته شد.<br /><br />این مقام امنیتی پاکستان که خواست نامش فاش نشود، تصریح کرد: میتوانم خبر کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده را طی این عملیات بسیار حساس تایید کنم.<br /><br />به گزارش خبرگزاری فرانسه، با این حال این مقام امنیتی پاکستان نتوانست به سرعت این را تایید کند که رهبر القاعده در کجا، چه زمانی و چگونه کشته شد.<br /><br />این مقام امنیتی پاکستان در پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا سرویس اطلاعاتی پاکستان نیز در این عملیات همکاری داشته است، گفت: فقط میتوانم بگویم که این یک عملیات اطلاعاتی بسیار حساس بوده است.<br /><br />از سوی دیگر، جورج بوش با انتشار بیانیهای مرگ بن لادن را پیروزی آمریکا برای مردان و زنانی دانست که خواهان برقراری صلح در سراسر جهان هستند.<br /><br />جورج بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا، در بیانیه خود تاکید کرد: این دستاورد همچنین برای آن دسته از مردمی که خانوادههای خود را در حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از دست دادند یک پیروزی بزرگ است.<br /><br />در ادامه این بیانیه آمده است: باراک اوباما در تماس تلفنی مرگ اسامه بن لادن را به اطلاع من رساند. من به وی و تمام زنان و مردان ارتش آمریکا و جامعه اطلاعاتی تبریک میگویم. آنها باعث افتخار دولت و کشور آمریکا هستند. جنگ علیه ترور همچنان ادامه دارد اما آمریکا یک پیام روشن به سراسر جهان اعلام کرد “مهم نیست که چه مقدار زمان طول بکشد، عدالت در نهایت اجرا میشود.”<br /><br />بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق آمریکا نیز در بیانیهای اعلام کرد: من به باراک اوباما، گروه امنیت ملی و اعضای نیروهای مسلح تبریک میگویم چرا که آنها توانستند پس از یک دهه خونریزیهای القاعده عدالت را دربارهی بنلادن اجرا کنند.</div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-10417792024474942582011-05-01T07:51:00.000+04:302011-05-01T07:53:43.395+04:30مصباح یزدی: مخالفت با ولی فقیه در حد «شرک بالله» است!<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);"><span style="font-size:130%;">مصباح یزدی: مخالفت با ولی فقیه در حد «شرک بالله» است</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float:left; margin:0 10px 1px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 278px; height: 182px;" src="http://64.233.169.147/images?q=tbn:ANd9GcQo4qjffqnSfRUy0jEVyU9X_3d0pkcrF8hxqMut6GIbmsBKtj4Usg" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: محمدتقی مصباح یزدی در دیدار با جمعی از پاسداران اعلام کرد که مخالفت با ولیفقیه، مخالفت با ائمه (ع) و در حد «شرک بالله» است.<br /><br />به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله مصباح یزدی گفت: هر چند مردم نسبت به امامان معصوم(ع) بیوفا بودند و برخی از آنها با ائمه دشمنی و ستیز کردند، و بعضی دیگر هم از امام خود حمایت نکردند، اما اراده الهی بر این تعلق گرفته که معصوم دوازدهم ـعجلالله تعالی فرجهالشریفـ زمانی ظاهر شود که عالم ظرفیت استفاده از وی را داشته باشد.<br /><br />مصباح یزدی با اشاره به وظیفه مکلفین در زمانی که امکان دسترسی به معصوم نیست، گفت: حتی در زمان حضور معصوم که برخی از مردم یه امام(ع) دسترسی نداشتند، ائمه(ع) افرادی را به عنوان نائب و جانشین خود قرار میدادند و این همان امری است که در فرهنگ ما “ولایت فقیه ” نام دارد.<br /><br />وی با بیان اینکه اراده خداوند همواره بر این تعلق گرفته که دو دستگاه در برابر هم وجود داشته باشد: دستگاه پیامبران و دستگاه شیاطین انس و جن؛ افزود: خداوند حداکثر اختیار را به انسان داده است و حتی قرآن که کتاب هدایت است، بر اثر استفاده نادرست و تفسیر به رأی میتواند برای عدهای وسیله گمراهی باشد. از همینرو شیاطین انسی مانند مرتاضها از قدرتی برخوردارند که میتوانند به کمک آن دیگران را بفریبند؛ اما مردم باید با انتخاب صحیح سعی کنند از دام شیاطین رها شوند و با استفاده از اسباب هدایت راه درست را پیدا کنند.<br /><br />این استاد حوزه با اشاره به داستان گوساله سامری و نقش آن در گمراهی بنیاسرائیل گفت: طبق روایات هر اتفاقی که برای بنیاسرائیل افتاده، برای امت اسلام هم رخ میدهد. پس باید بدانیم که همواره سامریهایی هستند که میتوانند ما را بفریبند.<br /><br />آیتالله مصباح ادامه داد: تاریخ نشان داده بسیاری از مسلمانانی که اهل نماز، تلاوت قرآن و انفاق بودند، و حتی در رکاب رسول خدا و امیرالمؤمنین ـصلواتالله علیهماـ شمشیر زده بودند، فرزند وی را به فجیعترین وضع به قتل رساندند. ما باید از این وقایع درس عبرت بگیریم و بدانیم این تحولات برای هر کسی ممکن است اتفاق بیافتد و این دامها سر راه همه ما وجود دارد و خطر سقوط در آنها تا لب گور ما را تهدید میکند.<br /><br />رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به اینکه نمیتوان دین را از غیر متخصص در امور دینی یاد گرفت، گفت: دین را باید به کمک علما از قرآن و کلمات معصومین آموخت؛ نه از مرتاض و جنگیر؛ و با استناد به اینکه برخی افراد کارهایی میکنند که دیگران از انجام آن عاجزند، نمیتوان برای شناخت دین به آنها مراجعه کرد.<br /><br />او با بیان اینکه اگر فهمیدیم مسألهای حق است باید تا آخر بر آن پافشاری کنیم، خاطرنشان کرد: اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم و بدانیم که مخالفت با ولیفقیه مخالفت با ائمه و بر اساس روایات در حد شرک بالله است.<br /><br /><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">و اما نظرات خوانندگان اين مطلب در سايت كلمه:</span></span><br /><div class="comment-navigation"> <div class="comments-count"><br /></div></div> <div class="commenthead"><ul><li><a name="comment-271615" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271615"><span>محمد امی</span></a></li></ul> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۷:۲۰ ب.ظ | </div> به نام خدا<br /><ul class="commentslist" id="comments"><li id="comment-271615" class="borderc1"><div class="body"><p> سلام<br />یکی نیست به این بنده خدا بگه مگر در احادیث مختلف نخوانده اید که بین علما و فرمانروایان فرق گذاشته اند. در ضمن ایشون از راه قیاس به این نتیجه رسیده اند که در حد شرک بالله است در حالیکه امام جعفر صادق قیاس را در امر دین جایز نمیشمارد و در احادیث( اصول کافی و یا تحف العقول. متاسفانه دقیق یادم نیست کدام کتاب بود ) قیاس در دین از ابزارهای گمراهی به شمار می آید.</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271617" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271617" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271617"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۷:۳۱ ب.ظ | <a title="reply"> پاسخ </a> </div> <div class="body"> <p>از سوریه.یمن. لیبی .بحرین. مصر.تونس درس بگیرند .<br />امیدوارم این شر و بدبختی دامن اقایان حکومتی را گرفته تا نابود شوند.</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271619" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271619" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271619"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۷:۵۶ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>حکم هم بریدن برای محمودجون فقط مونده مدت زندان وتعدادشلاق رو تعیین کنند</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271621" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271621" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271621"><span>قلم فرانسه</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۸:۰۵ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>یک سئوال علمی : در برابر ولی فقیه ( طبق فرهنگ شما ) کرنش کردن , به خاک افتادن و قصد بوسیدن پای مبارک همان ولی فقیه ( طبق فرهنگ شما ) را داشتن , چه حکمی دارد ؟! قلم فرانسه</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271630" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271630" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271630"><span>محمد</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۸:۵۶ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>بعد از یا علی گفتن این جدیدترین ورژن برای مشروعیت رهبری است نمی دانم چرا این عقلا اینقدر تند تند به ایشان مقام می دهند تا خدا شدن چند قدم بیشتر نمانده!</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271638" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271638" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271638"><span>رضاخوشنویس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۹:۱۹ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>مسالتا” شیخ!آیااین موضوع (مخالفت با ولی فقیه درحد شرک بالله است…)درهمه زمانها وتمامی جغرافیای جهان اسلام مصداق دارد یاخیر؟بعبارتی بااین تفسیرتمامی معتقدان به سایر ادیان بغیرازاسلام وتمامی مسلمین بغیرازمعتقدان به مذهب شیعه وتمامی شیعیان غیرمعتقد به ولایت فقیه باکیفیت تفسیر حضرتعالی درزمره مشرکین وکافرین وبنوعی کالانعام بل هم اضل خواهند بود!بااین تفسیر به نظرمیرسد اکثریت جمعیت حال حاضر جهان واکثریت قریب به اتفاق اموات وگذشتگان ما ازحضرت آدم تاهمین چندسال قبل هم در زمره کافرین هستند!!حتی آن ۹۹نفری که درمخالفت با رای ونظر حضرت امام بانخست وزیری مهندس موسوی رای دادند واتفاقا یکی ازآقایان همین چند روزپیش افاضه فرمودند که از مخالفت با رای امام (بخوانید مخالفت با ولایت فقیه واعتراف به شرک…)پشیمان نیست!!!درضمن جناب استاد…بااین تفسیر مخالفت رئیس جمهور وقت(ولی فقیه فعلی)باحضرت امام(ره)(ولی فقیه وقت)چه معنایی دارد وآیاآن مخالفت هم شامل این رای وتفسیر وفتوی حضرتعالی قرارمیگیرد یاخیر؟!!!!!!</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271647" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271647" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271647"><span>نوا</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۹:۳۸ ب.ظ |<a title="reply"> </a> </div> <div class="body"> <p>دین را نمی توان از غیر متخصص یاد گرفت ! خیالی نیست اما می توان دردها و دغدغه ها را درقالب سئوال یا خواسته مطرح کرد ،شکی نیست که بهترین و محق ترین مطرح کنندگان این مهم که همانا نیاز و نیازمندی زمانه اند روشنفکران و دانشگاهیان اند .<br />اینکه دانشگاهیان دنبال دادن جواب هستند نه از روی بی اعتمادی به متخصصان یا نخواستن است که علت آن عدم جواب دهی از طرف متخصصان است /جواب دهی به موقع !<br />اینکه درقالب الفاظ و تعاریف جواب و جوابیه داد شاید بتواند درد و دغدغه ی متخصصان دینی را مرتفع کند اما قطعادرد جامعه را دوا نمی کند<br />برای جامعه نیاز به ارائه عینیات است .نیاز به دیدن اثر و اثر بخشی جواب عملی است/ جواب های راهکاری که جامعه را از نیاز به دیگر اندیشمندان بی نیاز کند نه از روی تعصب که براساس وظیفه دینی /انسانی<br />امروزه اگر چه مامسلمانیم و به این نعمت افتخار می کنیم<br />امروزه اگر چه ما بهترین انسانها را هااز نظر خدا ترسی و خداپرستی در بین مسلمانان داریم و باعث مباهات است<br />امروزه اگرچه برهمگان و متخصصان دینی روشن است که بهترین ادیان از نظر حساسیت به مسائل اجتماعی یا تشویق و ترغیب رهبران و راهبران به مطرح کردن مسائل اجتماعی دین مبین اسلام است با پشتوانه جاوید و جاودانه اش قرآن ، اما واقعیت این است که ما از نظر روابط و الزامات اجتماعی درشکل علمی که شهر و شهرداری وشناخت جایگاه و حقوق شهروندی و نهایتا رعایت باید ها و نباید هایی که می توان فعل و انفعالات و … اجتماعی از قبیل مسائل مهم اقتصاد و ….. بد جوری کمیتمان لنگ است ! کم داریم کم کار کرده ایم و اگر بقول شما غربی های بی .. نبودن شاید هنوز هم خیلی از ماها دمخور ارباب و اسباب های قبل از اختراع هواپیما ،عصر اتم و عصر ارتباطات بودیم<br />شاید بیایید بگویید که ما در فلان تاریخ چه داشتیم و کی داشتیم و یا شروع کنندگانش ما بودیم ! اما این ها چیزها چیزی را حل نمی کند .حقیقت این است که ما در چند ساله اخیر علم و عمل اجتماعی (توجه کنید حاج آقا نه علم و اعمال دینی که جای خود دارد و محترم است ) یا هیچ کار نکرده ایم و یا همه را از خارج و خارجیان یاد گرفته ایم .ویاخیلی اوقات آنان را به زور یاد مان داده اند لغت استعمار را اگر حداقل پیش خودتان تکرار کنید خیلی چیزها روشن می شود !!<br />حقیقت این است تا خرافه پرستی هست تا ترساندن های آنچنانی هست تا ندادن فتاوی روزآمد و اثر بخش همچون فتاوی امام ره نباشد همین آش است و همین کاسه .<br />خودمان را رها کنیم تا به ما برنخورد به ا ین کشورهای همجوار و اسلامی نگاه کنیم که خیلی هم از نظر ظواهر و رعایت…<br />از ماهامعتقد و مقیدتر اند . اما نبود علم اجتماعی/ نبود و نداشتن روند درست اجتماعی/ نبود و نشناختن قانون و قوانین علمی اجتماعی /عدم تحلیل و معرفی نیازمندی های جامعه(روابط اجتماعی )* توسط بزرگان کاررابجایی رسانده که بجای داشتن مسئولیت های اجتماعی /شهروندی در زمینه کشت و کشتار /ترور است و تهدید سرآمد دوران هستیم و بطرفه العینی الت دست همین غربیان … شده تایک روز حکومتی را برما علم می کنند و بخاطرش ماها را بجان هم بیاندازند و دیگر روز برای برداشتنآن همان حکومت باز هم مارا به جان انداخته و نسخ بکشند !!! و حالا شما درفکر تعریف و تمجید از .. باش که بجای خود مهم است و یک اصل دینی /اما حاج اقا اثر و اثر بخشی این مهم کجاست ؟ چگونه ما توانسته ایم این مهم را به دنیا که هیچ حتی به جوانان خودمان بشناسانیم … اینرا را جوای بدهیدحاج آقا<br />خدا خودش دینش را حفظ می کند ا شما در لباس دینی درفکر مصالح مردم و بیان باید ها و نباید ها آنهم نه بازبان تهدید و طرد که با مهربانی و جذب باشید که انشاءالله هستید</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271648" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271648" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271648"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۹:۳۹ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>گفتن این جمله خودش شرک است. خدایا ببین به کجا رسیدیم!</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271667" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271667" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271667"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۱۰:۳۷ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>من موندم اون مصلحی با چه رویی می ره جلسه هیئت دولت/این مصباح مگه نمی گفت مردم هیچ کاره اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271676" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271676" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271676"><span>خس وخاشاک</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۰۹ ۱۱:۰۲ ب.ظ | </div> <div class="body"> <p>یحتمل در انعکاس بیانات ایشان اشتباه شده است زیرا ایشان ازخود جنین افاضات در وکرده اند که :<br />” شرک بالله وحرب باامامعصر<br />معصیتی دارد در حد و اندازه<br />انتقاد از ولایت فقیه.اینو خودم<br />از زبان امام معصوم شنیدم ”<br />بس شمامنافقان کوردل بهتره<br />اخبار را درست بکید اکه نه خودم<br />براتون میکم.بکم?بکم?…</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271707" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271707" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271707"><span>سعید</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۱۰ ۱۲:۲۲ ق.ظ | </div> <div class="body"> <p>ای بابا!! پس اکثریت قریب به اتفاق این امت مسلمان مشرک بوده اند وخود نمیدانستند؟!! من هم که از بیخ کافرم! اقای مصباح! اقایان ولایتمدار! شمارو به ولی فقیه قسم مبانی شرعی و دلایل عقلی این اصل رابه ماهم بگویید که کافر از دنیانرویم! -من که هرچه گشتم پیدا نکردم- ثواب داره ها!!</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271729" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271729" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271729"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۱۰ ۱:۵۹ ق.ظ | </div> <div class="body"> <p>خلایق هر چه لایق.از ماست که بر ماست….</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271730" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271730" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271730"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۱۰ ۲:۱۰ ق.ظ | </div> <div class="body"> <p>جالبه<br />راستی اون موقع که امام خمینی ولی فقیه بودن این احکام شرک بالله و … هنوز اختراع نشده بودند.یا اینکه بودند و شما …؟؟!!</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271742" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271742" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271742"><span>یکی از سبزها</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۱۰ ۳:۰۹ ق.ظ |<a title="reply"> </a> </div> <div class="body"> <p>آقای مصباح یزدی در تشهد نماز میخوانیم: اشهد ان محمد “عبده” و رسوله .یعنی شهادت میدهم که براستی محمد(ٌص) “بنده” و رسول خداست.<br />آیا شما فکر میکنید ولی فقیه ،خداست یا بندۀ خدا؟ یادت باشد یزید بن معاویه هم خود را جانشین پیامبر میدانست و خیلی ها هم مانند شما او را تایید میکردند و در مسند قدرت بود و مخالفان خود را خارجی ( از دین اسلام برگشته) معرفی میکرد و حکم به قتل آنان میداد! آیا شما فکر کرده اید<br />حرفهایتان چقدر شبیه قاضی شریح است؟ حال خودت انصاف بده تو مشرک شده ای یا ما یا حتی علمای تراز اول کشور ؟ آیا پول و قدرت انسان را اینقدر خوار و ذلیل و بد بخت میکند که خود را بپای همنوع دیگری بیندازد و او را سجده کند و پای انسان دیگری را ببوسد؟ آیا این رفتار شما در سیرۀ نبوی بود؟<br />پیامبری که دست کارگر را بوسید بخود اجازه نداد دیگران پای او را ببوسند و از تعالیم او همینقدر بس که میفرمود :تعظیم و سجده فقط برای خداست و در برابر دیگران سجده نکنید که این عمل شرک است. حالا انصاف بده مشرک کیست ؟ بت پرست یا خداپرست؟</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271775" class="borderc1"> <div class="commenthead"><a name="comment-271775" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271775"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۱۰ ۷:۵۷ ق.ظ | </div> <div class="body"> <p>عجب ! چرا پس شما با ولی زمان امام خمینی ره در قبل از انقلاب فرمود که امسال عید نیمه شعبان نداریم مخالفت کردید جناب مصباح؟</p> </div> <div class="meta"> </div></li><li id="comment-271790" class="borderc2"> <div class="commenthead"><a name="comment-271790" href="http://www.kaleme.com/1390/02/09/klm-56706/#comment-271790"><span>ناشناس</span></a> </div> <div class="meta-bar"> ۱۳۹۰/۰۲/۱۰ ۸:۴۵ ق.ظ |<a title="reply"> </a> </div> <div class="body"> <p>والله تا اینجا که ما هر چی از ولایت فقیه دیدیم چیزی جز شرک به الله چیزی ندیدیم</p> </div> <div class="meta"> </div></li></ul><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-68122937545854225252011-04-20T22:46:00.001+04:302011-04-20T23:08:57.554+04:30رقابت بی فایده متملقان دستگاه ولایت برای جلب وجاهت!<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(153, 0, 0);">رقابت بی فایده متملقان دستگاه ولایت برای جلب وجاهت:</span><br /><span style="color: rgb(255, 0, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">با یک یا علی باورهای مردم را به باد ندهید!</span></span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><blockquote><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: می گویند دزد نگون بختی به خانه روضه خوانی رفت، شیخ حاصل عمری روضه خوانی را برای دوران پیری در صندوقی نهاده بود، دزد هرچه ارزشی بود و صندوق را در انبان خویش نهاد و خواست بر دوش کشد، به رسم عادت، هنگام بر دوش کشیدن بار گران انبان، گفت :" یا علی "<br /><br />شیخ از خواب بیدار شد و گفت: " مردک این حاصل عمری " یا حسین" گفتن من است، تو با یک " یاعلی " می خواهی همه را ببری!<br /><br />حال حکایت ماست و امام جمعه قم، ائمه هدی و نواب اربعه، علماء اعلام، حضرات آیات، حجج اسلام و مراجع عظام با مدد همۀ حواریون و انصار، شاعران و واعظان و مداحان با ذکر مصیبت و ذبح سر اولیاء و اوصیاء، دین مردم را به این جا رسانده اند و اینک جناب تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها و امام جمعه قم حاصل 14 قرن " یاحسین" گفتن را با یک " یاعلی " به باد داده است!<br /><br />نمی خواهم بگویم این حکایت را رندان از حکایتی نظیر عبید اقتباس کرده اند و شرم دارم از باز گویی آن حکایت، که هجو است و هتک مقدسات و شایسته نیست ذکر آن، در آن حکایت هم بخت برگشته ای به توسل می گوید: " یاعلی" و دیگری در جوابش به تمسخر می گوید: " علی یارت " و کار خویش می کند!، این حکایت مجعول را رنود ساخته و پرداخته اند تا خاطره آن طنز را تداعی کنند و شیخ ساده دل ما در دام افتاده است!<br /><br />از سویی دیگر، این حکایت بدیع در این 72 سال کجا بود، من که با فرزند ارشد رهبری در یک کلاس می نشستم و طبق حروف الفبا جایمان تعریف می شد و نام من همیشه بعد از خامنه ای در لیست بود، چرا این معجزه بزرگ را نشنیدم، چرا مادر و خواهران من که سابقه آشنایی 50 ساله با این خاندان دارند چیزی از این معجزه عیسوی نمی دانند، این نقل ها، همۀ باورهای دینی را زیر سئوال می برد، دیگر مردم به سخن گفتن عیسی ( علی نبینا و آله و علیه السلام) در گهواره هم که معجزه و دلیلی بر حقانیت او بود شک می کنند. دوهزار سال از میلاد مسیح می گذرد و همه از سخن گفتن او در مهد می گویند، چگونه است که هفتاد و دو سال از تکرار این معجزه بزرگ می گذرد و کسی دم بر نیاورد!<br /><br />راستی آن قابله کجاست، حتماً صبر کرده اند که او هم به رحمت ایزدی بپیوندد و سپس این خبر واحد و روایت عجیب را از قول قابله نقل فرمایند، نمی دانم چه دستی در کار است، اما بهتر از این نمی شد به رهبری ضربه زد، اینها دوستان نادان نیستند، بسیار هوشمندانه در تخریب رهبری کار کرده اند، جملات جناب سعیدی به گونه ای با توصیف لحظه ولادت رهبری و خروج معظم له از بدن مادری و فریاد " یا علی " و پاسخ قابله به نوزاد تازه از کانال زایمان خارج شده که " علی یارت" ، موجب شده است که هر کس این عبارت را در محاوره روز مره بکار می برد و آن را عبادت می دانست ( ذکر علی عباده)، اینک با گفتن این ذکر به یاد لحظه زایمان و حال و هوای آن می افتد!<br /><br /><div style="text-align: left; color: rgb(102, 102, 102);"><span style="font-size:85%;">90/1/30 مهدی خزعلی</span></div></blockquote><span style="color: rgb(255, 0, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">معجزاتی که برای رهبری مشروعیت نمی آورد!<br /><br /></span></span>درست در اوج بالا گرفتن کشمکش ها میان دو طیف حامی دولت و رهبری بر سر توزیع گسترده سی دی فیلم موسوم به " ظهور بسیار نزدیک است و افزایش انتقادات حامیان آیت الله خامنه ای نسبت به انتشار این فیلم، " انتشار یک فیلم چند دقیقه ای در سایت اینترنتی یوتیوب در چند روز گذشته، بار دیگر اهالی فارسی زبان سرزمین مجازی اینترنت را متوجه خود کرده است. تکه فیلمی که از سخنرانی سعیدی یکی از وعاظ تولیت قم است که در آن مدعی معجزتی مشابه لحظه تولد امام اول شیعیان می شود.<br /><br /><div style="text-align: center;"><embed src="https://static.4shared.com/flash/player/player.swf?file=https://dc176.4shared.com/img/574728982/eb8f53c9/dlink__2Fdownload_2FF7Vc1L8u_3Ftsid_3D20110419-204305-9c7a7bd8/preview.flv&streamer=https://dc176.4shared.com/img/574728982/eb8f53c9/dlink__2Fdownload_2FF7Vc1L8u_3Ftsid_3D20110419-204305-9c7a7bd8/preview.flv&displayclick=link&link=https://www.4shared.com/video/F7Vc1L8u/_______.html&image=http://dc176.4shared.com/img/F7Vc1L8u/_______.mp4&skin=https://static.4shared.com/flash/player/skins/whotube/whotube.zip&ltas.cc=rvlfdyginfjkpdu&sharing.link=https://www.4shared.com/video/F7Vc1L8u/_______.html&sharing.code=%3Cembed%20src%3D%22https://www.4shared.com/embed/574728982/eb8f53c9%22%20width%3D%22420%22%20height%3D%22320%22%20allowfullscreen%3D%22true%22%20allowscriptaccess%3D%22always%22%20%2F%3E%22" allowfullscreen="true" allowscriptaccess="always" height="390" width="490"></embed><br /><a href="https://www.4shared.com/video/F7Vc1L8u" target="_blank"><img style="width: 162px; height: 99px;" src="https://dc176.4shared.com/img/F7Vc1L8u" border="0" /></a><br /><span style="font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);font-size:85%;" >فيلم صحبت </span><span style="font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);font-size:85%;" >(سعیدی) </span><span style="font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);font-size:85%;" >امام جمعه قم و تولیت آستانه حضرت معصومه:<br /><span style="color: rgb(255, 0, 0);">اقای خامنه ای هنگام تولد، زمان خروج از بدن مادر یا علی گفت و قابله در جواب او گفت علی یارت</span></span><br /></div><br />این اتفاقات در حالی در دنیای رسانه های فارسی زبان داخل کشور رخ می دهد که به زعم اغلب کارشناسان مستقل و بی طرف سیاسی، نظام جمهوری اسلامی این روزها با یکی از بزرگترین بحرانهای پیش روی خود مواجه شده است. بحرانی که به نظر می رسد مشروعیت و جایگاه شخص اول نظام سیاسی ایران را به چالش می کشد. <span style="font-weight: bold;">بحران مشروعیت رهبری</span>.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">نخستین معجزه</span><br /><br />در فیلم مذکور یکی از وعاظ تولیت قم به نام سعیدی پرده از نخستین معجزه آیت الله خامنه ای در بدو تولد بر می دارد و به نقل از شوهر خواهر ناتنی او می گوید: " پدر آیت الله خامنه ای پس از درگذشت همسر اولش، مادر وی را به همسری اختیار کردند و وقتی مادر آیت الله خامنه ای به ایشان حامله شدند و وقت زایمان رسید .... قابله داشت زمینه تولد این فرزند ( سید علی خامنه ای ) را فراهم می کرد، ناگهان فریاد زد: « علی نگهدارت باشد! » وقتی ما ( خواهر ناتنی آیت الله خامنه ای و اطرافیان ) پرسیدیم چه شده است، قابله گفت: نوزاد شما ( سید علی خامنه ای ) در بدو تولد گفت : « یا علی ! »<br /><br />برخی از کارشناسان سیاسی معتقدند که انتشار این تکه فیلم که با دوربینی کاملن حرفه ای تصویربرداری شده است در فضای مجازی اینترنت، احتمالن پاتکی است که هواداران محمود احمدی نژاد، برای دفع کردن حملات وسعت گرفته حامیان رهبری در خصوص انتشار گسترده سی دی " ظهور بسیار نزدیک است " ترتیب داده اند.<br /><br />در این باره می توان به آخرین واکنشها نسبت به انتشار این سی دی از سوی مصباح یزدی اشاره کرد که درباره این فیلم گفته است: " اعتقادی که من به مقام معظم رهبری دارم خیلی بالاتر از آن سید خراسانی است که در روایات آمده است."<br /><br />در «مستند ظهور» ادعا شده که آیت الله خامنهای و محمود احمدینژاد به ترتیب سید خراسانی و شعیبابن صالح دو تن از یاران امام دوازدهم شیعیان در زمان ظهور هستند.<br /><br />مصباح یزدی در ادامه اظهار داشته " لزومی ندارد ما برویم دنبال آن روایات تا تاییدی بر معظم له بگیریم. به مراتب بسیار بالاتر از آن سید خراسانی که در روایات آمده است، ما به مقام معظم رهبری اعتقاد داریم."<br /><br />اوهمچنین درباره انگیزه عوامل سازنده این مستند هم گفته است " فکر نکنم تولیدکنندگان قصد خاصی داشته باشند. ممکن است قصدشان هم خیر باشد امّا پرداختن به این مسائل درست نیست. "<br /><br />به دنبال این سخنان امروز خبرها حاکی از آن بود که مسئولان امنیتی تصمیم گرفته اند تا از توزیع و پخش " مستند ظهور"جلوگیری کنند. آنهم در شرایطی که ماهها از انتشار گسترده این فیلم در شبکه های اینترنتی و به صورت سی دی گذشته است.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">ریزشها ادامه دارد</span><br /><br />این همه در حالی اتفاق می افتد که ریزش نیروهای هوادار کودتاگران همچنان ادامه دارد و در آخرین تحول از این دست، برجستهترین وبلاگنویس محافظهکاران با اعلام برائت از محمود احمدینژاد اعلام کرده است که در حال حاضر «احمدینژادی» واقعی به همه «بدگمان» است٬ همه را «منحرف» میداند و به مراجع تقلید احترام نمیگذارد.<br /><br />امید حسینی دارنده وبلاگ «آهستان» که سال گذشته (۱۳۸۹) به عنوان برترین وبلاگنویس محافظهکاران انتخاب شد و محافظه کاران وبلاگ وی را ششمین وبلاگ برتر جهان میدانند٬ نوشته که «من دیگر خودم را احمدینژادی نمیدانم، اما دشمن او هم نیستم.»<br /><br />او در ادامه تصمیمی گرفته است که واقعیاتی از حامیان دیکتاتور کوچک را بر ملا کند. حسینی می نویسد: «من از خودم مایه میگذارم و به دیگران کاری ندارم. خوشبختانه آرشیو وبلاگ من، همه نشانههای یک نیروی احمدینژادی متعصب را دارد. متهم کردن همه، ناحق پنداشتن همه، بدگمانی به همه. از نگاه من ِ احمدینژادی، همیشه و در همه حال، حق با احمدینژاد بود.»<br /><br />این وبلاگنویس در ادامه با انتقاد از برخورد احمدینژادیها با سایر محافظهکاران نوشته است: «از نگاه احمدینژادیها حق همیشه با احمدینژاد بود و احمدینژاد هم همیشه با حق. دیگران اگر با او همکاری میکردند قابل ترحم بودند وگرنه حتما ریگی به کفش داشتند.»<br /><br />وی اضافه کرده است: «البته ماجرا به همینجا ختم نشد. کمکم این نگاه شک آلود و اهانتآمیز، دامن علما و مراجع را هم گرفت و باز هم معیار قضاوت درباره مراجع، حمایت و یا عدم حمایت آنها از دولت و احمدینژاد شد.... و اگر مرجعی کمترین انتقادی به دولت و یا رییس جمهور بکند، از طرف احمدینژادیها متهم به بیبصیرتی میشود.»<br /><br />به نوشته وبلاگ «آهستان» احمدینژاد به جای کم کردن حاشیهها و راضی کردن مراجع، «حاشیهها را بیشتر کرد. جالب اینکه نظرات رهبری را هم بهانه میکرد: یعنی فاصله قائل شدن بین نظرات رهبری و مراجع.»<br /><br />حسینی نوشته که بعد از سالها حمایت متعصبانه از احمدینژاد به این نتیجه رسیده که دیگر به کسی اطمینان مطلق نداشته باشد، به خصوص کسانی که در عرصه سیاست فعالیت میکنند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">جنگ ادامه دارد</span><br /><br />مرور این نوشته و نوشته های از این دست که در حال گسترش در فضای رسانه های اینترنتی در ایران است نشان دهنده عمیق تر شدن شکافها میان حامیان دیکتاتور کوچک از یک سو و دیکتاتور بزرگ از سوی دیگر است. جنگی که بیشتر از پیش موجب فروپاشی مشروعیت آیت الله خامنه ای می گردد. رهبری که جایگاهش به شدت در میان هواداران جنبش سبز در داخل کشور آسیب دیده و حالا با جنگ قدرتی که میان هواداران او و احمدی نژاد آغاز شده است، روند این فروپاشی به صفوف هواداران اصولگرا و افراطی اش هم کشیده شده و در آینده شاهد ریزش بیشتر این نیروها خواهیم بود.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">شاید کسانی همچون مصباح یزدی ها، پناهیانها، طائبها، مهدی احدیها، سعیدیها این خطر را به خوبی درک کرده اند که حالا از دیدار آیت الله خامنه ای با امام زمان خبر می دهند و برایش معجزه " یاعلی " می سازند و او را از سید خراسانی هم بالاتر می دانند. کافی است به یاد بیاوریم گفته های مهدی احدی را که اخیراً گفته است که از قول کاظم صدیقی امام جمعه تهران شنیده که رهبر ایران با امام زمان دیدار داشته است! نسخه دیداری و شنیداری این گفته ها مهم در اینترنت موجود است و بازدید کننده فراوان دارد.</span><br /><br />با این همه بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند آبروی رفته از عالی ترین مقام حکومتی ایران در پی نادرایتی های وی در حوادث پس از کودتای 22 خرداد 1388، و گسترده و عمیق تر شدن ترَکهای وجاهت سیاسی وی بویژه پس از حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان، با این وصله پینه های خرافی، نزد اکثریت مردم ایران و به تبع آن مراجع عالی رتبه حوزه های علمیه و هوادارانشان، ترمیم نمی شود.<br /><br />طرفه اینکه بی کفایتی ها و زیاده طلبیهای احمدی نژاد و یارانش، در این ماجرا مزید بر علت شده است. پس جای تعجبی ندارد اگر مسابقه بادمجان دور قاب پیان " ولایت " برای بالاتر بردن شیوه تملق و چاپلوسی را رقابتی برای هیچ ارزیابی کنیم. رقابتی که نتیجه ای معکوس برای اعتبار مخدوش و مشروعیت منفور شده وی در پی دارد. این موضوع را تنها با جستجویی کوچک در فضای اینترنتی این روزهای ایران زمین می توان به راحتی مشاهده کرد.<br /><br /><span style="font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);">وقتی مصباح یزدی گذشته خود را فراموش می کند:</span><br /><span style="color: rgb(255, 0, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">اشتباهات مکرر رهبری که خودش را برگزیده خدا می داند</span></span><br /><br /><br />بازنده اصلی آیت الله خامنه ای است، حتی اگر مصلحی به وزارتخانه اطلاعاتش بازگردد. حتی اگر احمدی نژاد به مخالفت رهبر جمهوری اسلامی، تمکین کند. بازنده اصلی آیت الله خامنه ای است و نظریه پردازانش که او را " نماینده خدا بر روی زمین دانستند و تقلب در انتخابات را جایز. "<br /><br />هنوز دو سال از سخنرانی رهبر نظام سیاسی ایران در 29 خرداد سال 1388 و نزدیکتر دانستن محمود احمدی نژاد به عقاید و نظرات خودش در نمازجمعه، نگذشته است که جنگی تمام عیار میان این دو در گرفته است. جنگی که بر سر قدرت است و باقی ماندن بر اریکه حکومت به هر قیمتی!<br /><br /><span style="font-weight: bold;">نظریه پردازان خشونت</span><br /><br />21 مرداد ماه سال 1388 را کمتر کسی به خاطر دارد. آن روز که احمدی نژاد توسط مصباح یزدی ( که رهبر ایران را " بالاتر از سید خراسانی " می داند) " خدا " شد. در آن روز گرم و داغ که داغی آسفالت خیابانهای تهران بوی خون می داد، مصباح یزدی در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در موسسه آموزشی امام خمینی در قم اینگونه استدلال کرد که " وقتی رییسجمهوری از جانب رهبری نصب و تایید میشود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده میشود و لذا وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست. "<br /><br />حالا اما ظاهرن عمر اطاعت از این " خدا " به پایان رسیده است که نظریه پردازان خشونت اینک در بلندگوهای خود فریاد وااسلاما سرداده اند و بی پروا تمام آن قدسی نمائیها را از خاطر برده اند و بر سر منابر می گویند: " اوضاع بدتر از این هم خواهد شد! "<br /><br />و همانها که " اطاعت از احمدی نژاد را اطاعت از خدا " می دانستند، حالا که فهمیده اند این مار در آستین پرورش یافته، قصد مصادره مصدر آنان را هم کرده به تقلا افتاده اند که " خطری که من احساس میکنم شدیدترین خطری است که تاکنون اسلام را تهدید کرده است!"<br /><br />پدر معنوی کودتاگران و چکمه پوشان استبداد حالا زبان به گلایه گشوده که : " امروزه در درون جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است، و همانطور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه میکند. "<br /><br />مصباح یزدی آیت الله خامنه ای را نماینده خداوند بر روی زمین خاکی می داند و درباره اش می گوید: " اعتقادی که من به مقام معظم رهبری دارم خیلی بالاتر از آن سید خراسانی است که در روایات آمده است. " این روحانی 77 ساله که بارها برای رهبر جمهوری اسلامی، شأنی بالاتر از مردم و حق رای و انتخاب آنها قائل بوده است، در حالی این روزها دم از فتنه بزرگتر می زند که خود از حامیان و بانیان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد و تقلب گسترده انتخاباتی در سال 1388 بوده است.<br /><br />او البته یادش رفته است که چطور با به میان کشیدن پای امام زمان ( عج ) و بازی با اعتقادات مردم، زمینه را برای پیروزی محمود احمدی نژاد در خرداد ماه سال 1384 و سپس کودتای انتخاباتی 1388 فراهم کردند. کسی هم نیست که از او بپرسد: مگر شما نبودید که درباره انتصاب رئیس دولت کودتا گفته اید: " [این] انتخابات مشحون به کرامات و معجزات بود… عنایت حضرت ولیعصر(عج) یار ملت ایران بود که چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفحه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شد و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله اثر کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر (عج) تحقق خواهد یافت…" ؟<br /><br />و این مصباح یزدی که اینک احمدی نژاد و یارانش را فتنه بزرگتر می داند، همان کسی است که در سال 1384 برای فریفتن مردم در وصف احمدی نژاد و ضرورت رای دادن به او گفته بود: " خانمی را سراغ دارم که برای پیروزی آقای احمدینژاد نذر کرده 40 زیارت عاشورا، 40 زیارت جامه کبیره، 40 زیارت آلیاسین و 14 ختم قرآن کریم بخواند. چند نفر از خانمها 140 هزار صلوات نذر کردند و چقدر تضرعات، گریهها، زاریها و توسلات عجیب و غریب تا اینکه یک کسی پیروز شود… دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیستوسوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر(عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگویند من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمیشناختم. خود ایشان [محمود احمدینژاد] نیز در تاریخ دهم دی ماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد.» (گفتمان مصباح- ص 883 – 882)<br /><br /><span style="font-weight: bold;">نماینده خدا و اشتباهات مکرر</span><br /><br />در دهمین روز از فروردین ماه سال جاری آیتالله عبدالنبی نمازی امام جمعه موقت کاشان گفته است: " امروز در دنیا تنها رهبری که شایستگی رهبری بر جامعه بشری را دارد، ولی فقیه است و نمونه آن در هیچ جا وجود ندارد." او سپس ادامه داده است: " در زمان غیبت که بشریت دسترسی مستقیم به وجود مبارک امام عصر (عج) ندارد تنها رهبری شایسته ولایت مطلقه فقیه است! "<br /><br />اینگونه تملق گویی ها که به نظر بسیاری از کارشناسان سیاسی از نشانه های فروپاشی و اضمحلال اعتبار و مشروعیت رهبر جمهوری اسلامی در نزد مردم و هواداران اوست، البته باعث شده تا دست کم خود وی به این حرفها باور بیاورد.<br /><br />چنانکه در بیست و هفتمین روز از بهمن ماه سال گذشته در دیداری که در منزل مصباح یزدی با وی داشته است به او می گوید: " این را الحمدلله من میدانم و خداوند متعال نگذاشته من اشتباه کنم."<br /><br />او که در واکنش به «بلند شدن گریه زنان و اهل خانه» مصباح یزدی به هنگام ورودش به خانه این استاد حوزه علمیه قم، این اظهارات را بیان کرده و افزوده که «محبتها» به وی، «لطف الهی» در حقش زیاد است و " توقع ما از این مجموعه محترم و عزیز این است که دعا کنند تا منشا این محبتها که توجه به خدا و پیمودن راه خداست در ما استمرار پیدا کند و باقی بماند."<br /><br />رهبر نظام جمهوری اسلامی اگرچه در این روزها که " جهاد اقتصادی " اش خوانده است، سخنی از اشتباهات مکررش در ایام 22 سال رهبری اش بر نظام سیاسی ایران سخن نخواهد گفت، اما مطمئنن ماجرای حیدر مصلحی و جشن نوروز و دعوت از پادشاه اردن توسط احمدی نژاد او را بیشتر از هر کس دیگری متوجه اشتباه کلیدی اش در غائله خرداد 1388 و آن کودتای بزرگ خواهد کرد. اشتباه گزافی که قتل و کشتار جوانان بی گناه این سرزمین تنها نمونه کوچکی از عظمت و بزرگی آن است. اشتباه گزافی که مستقیمن در اثر اشتباهات مکرر وی بر مردم ایران تحمیل شده است و مسئولیت همه هزینه های آن بر گردن او و چاکران آستانش همچون مصباح یزدی است.<br /><div style="text-align: left;"><span style="color: rgb(153, 153, 153);font-size:85%;" >نداي سبز آزادي</span><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-30806515416877901982011-04-19T18:40:00.000+04:302011-04-19T18:41:42.715+04:30۳۲ سال گذشت و هنوز به آزادی نرسیدهایم<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">يادداشتي از هنرمند سبز حسین زمان در وبلاگ شخصی خود:</span><br /><span style="color: rgb(0, 51, 0);font-size:180%;" ><span style="font-weight: bold;">آزادی ، آی آزادی</span></span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img dir="rtl" style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 233px; height: 162px;" src="http://209.85.147.104/images?q=tbn:ANd9GcR6jxEnD0G1XXLI0neMMUTy-GFFCSOpuLQn4k8kVGbcsBzl5A3k" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: یادم می آید اوایل دهه پنجاه بود من تازه وارد دبیرستان شده بودم و کم کم نظرم به اطراف خودم و شرایط اجتماعی بیشتر جلب میشد . رو آورده بودم به مطالعه کتاب و گاهی هم بحث با دوستان . بعضی اوقات که در مدرسه و یا منزل حرفها رنگ و بوی خاصی میگرفت خیلی با دلهره و نگرانی توأم بود چرا که به شدت این ترس در دل مردم افتاده بود که ساواک حتی در منازل دستگاه شنود کار گذاشته و در هر محله ای تعدادی از افراد خودش را ساکن کرده تا مردم محله را تحت نظر داشته باشه . یکی میگفت این بقال محل یا خواربار فروش ( آن زمان کمتر سوپر مارکت گفته میشد و سوپر مارکتها متعلق به شمال شهر بود ) خیلی مشکوکه باید مواظبش بود ، گاهی حتی رفتگر محله هم مورد سوء ظن قرار میگرفت . طوری جا افتاده بود که بعضا افراد به خویشان و نزدیکانشان هم شک میکردند ، خلاصه بد جوری ترس و وحشت تو دل مردم لونه کرده بود . البته حاصل و نتیجه این جوسازی ها و این اختناق را بهمن سال ۵۷ دیدیم و ثابت شد که وقتی ظلم و جور و جنایت ، بی عدالتی و تحدید آزادی مردم ، زندان و شکنجه کارد را به استخوان برساند ، ترس و وحشت دیگر کارساز نخواهد بود .<br /><br />همیشه این باور را داشتم که نظام سلطه بر جبر و سلب آزادی و فشار بر مردم سوار است و اساس و بنیان آن بر زور و قلدری است و طبیعی است نظامی که از مشی و مرام خود نتواند با منطق دفاع کند دست به چماق و اسلحه میبرد و زندان و شکنجه را همچون شبحی وحشتناک برای خاموش کردن مخالفین بر فضای قلمرو خود به نمایش میگذارد .<br /><br />شاید بتوان گفت اصلی ترین شعار مردم در انقلاب ۵۷ آزادی بود و آزادی بود و آزادی. در ابتدا شعار اکثریت مردم بدون تعارف و با نگاهی واقع بینانه این بود : استقلال ، آزادی ، حکومت اسلامی که کمی بعد شد جمهوری اسلامی اما اگر خوب به عمق این شعار توجه کنیم میبینیم که باز هم همه چیز در طلب آزادی خلاصه میشد . استقلال یعنی آزاد شدن از سلطه بیگانگان و متکی شدن به خود ، آزادی یعنی داشتن حق انتخاب و رهایی از قید و بند های نظام سلطه یعنی اینکه من بعنوان یک انسان بتوانم حرفم را بزنم و عقیده ام را بیان کنم و از حاکمیت انتقاد کنم و هر گاه حقوقم داده نشد ، در چارچوب قانون اعتراض کنم . حکومت و یا جمهوری اسلامی را طلب کردیم چون اکثریت مردم مسلمان ایران بر این باور بودند که این دین کامل الهی میتواند ضمانت کند حکومتی را که از آزادی ما حمایت میکند و از آزادی ما پشتیبانی میکند و بر آزادی ما اصرار میورزد . پس خواسته اصلی همه ما آزادی بود و آزادی بود و آزادی .<br /><br />نمیتوانستیم تحمل کنیم تعداد زیادی انسان بخاطر داشتن نظر مخالف و اعتراض به شرایط حاکم در زندان باشند . نویسنده بخاطر نوشتن کتاب ، روزنامه نگار بخاطر نوشتن مقاله ، دانشجو بخاطر مخالفت با پاره ای قوانین و مقررات مغایر با حقوق شهروندی، فعالین اجتماعی بخاطر ایجاد تشکل هایی که گاهی زبان به اعتراض میگشودند و دلسوزانی که گاهی به طرق مختلف بخاطر رفتارهای ناشایست مسئولین مثل رانت خواری و ثروت اندوزی به ناحق ایشان ،لب به شکایت میگشودند . بسیاری از این افراد و باید گفت اکثریت قریب به اتفاق ایشان نه وابسته به بیگانه بودند و نه خرابکار و نه فتنه گر بلکه تنها جرمشان فهمیدن بود و اعتراض ،آن هم نه به نفع بیگانه که از روی دلسوزی برای ایران و ایرانی و به حکم وظیفه انسانی .<br /><br />من همه این خاطرات را برای فرزندانم بارها تعریف کرده ام و هر بار با این سؤال مواجه شده ام که آیا پس از سی و دو سال که از انقلاب سال ۵۷ گذشته رسیده ای به آن آزادی که در طلبش بودی ؟ و من هیچ چیز جز سکوتی تلخ ندارم تا پاسخشان دهم .<br /><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-51570509753670453302011-04-19T18:39:00.000+04:302011-04-19T18:40:07.264+04:30ذوالنور روحاني تندروي نظامي: در 25 بهمن، نیروی انتظامی مرعوب بزرگی جمعیت شد<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);"><span style="font-size:130%;">اعتراف ذوالنور به ناتوانی جریان اقتدارگرا از سازماندهی جمعیت هوادار</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 133px; height: 162px;" src="http://209.85.147.99/images?q=tbn:ANd9GcQOJ4bJfVXvBHiiFK0Fre4LAtPaNaP93lu-K4gx2nJaMQ0zcwsbSw" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: یک چهره تندرو نظامی- روحانی با اعتراف به اینکه جنبش سبز با همه سرکوبهای انجام شده، در صورتی که اجازه تجمعی داده شود، هنوز هم قدرت سازماندهی جمعیت را دارد، از ناتوانی جریان اقتدارگرا در گردآوری جمعیت برای مراسمها و تجمعات تشریفاتی ابراز نگرانی کرد.<br /><br />به گزارش کلمه، مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه، هفته گذشته در یک محفل خصوصی که تعدادی از طلاب حوزه علمیه قم و روحانیون مورد وثوق وی در آن حضور داشتند، به تشریح دیدگاه های خود درباره مسایل روز پرداخت و در پاسخ به سوالی درباره علت دستگیری و ضرب و شتم حجتالاسلام نوراللهیان، از اعضای سابق بیت رهبری و مسئول سابق حوزه های علمیه خارج از کشور، در مراسم تشییع جنازه پدر مهندس موسوی گفت: آقای نوراللهیان که شما می شناسید، خیلی تغییر کرده است. او یکی از مصادیق خواص بی بصیرت است که در سالهای اخیر رفته رفته از آقا فاصله گرفته است و متاسفانه هنگام دستگیری هم شدیدا علیه آقا در حال شعار دادن بوده و به ایشان هتاکی کرده است. لذا دوستان مجبور به دستگیری او شده اند.<br /><br />حجتالاسلام نوراللهیان که ذوالنور به بازداشت او اشاره کرده و به دروغ اتهام هتاکی را به او نسبت داده، از اعضای خانواده شهدا و نیز از روحانیون فعال در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات دهم ریاست جمهوری است که روز یازدهم فروردینماه امسال در حاشیه مراسم تشییع پیکر مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی، پس از ضرب و شتم شدید، دستگیر شد و برای چند روز در زندان اوین بازداشت بود. او که برادر دو شهید است، سابقه حضور در جبهههای دفاع مقدس، معاونت وزارت اطلاعات و نیز فعالیت در بیت رهبری تا پیش از انتخابات دهم ریاستجمهوری را در کارنامه خود دارد و جالب است که این شخصیت مورد احترام اصولگرایان و اصلاح طلبان، اکنون از سوی یک چهره تندرو، به عنوان خواص بی بصیرت متهم میشود.<br /><br />ذوالنور درباره علت ممانعت از برگزاری آرام و مسالمت آمیز مراسم تشییع جنازه مرحوم میر اسماعیل موسوی نیز گفت: راستش را بخواهید ما نمی توانیم اجازه هیچ گونه تجمع و راهپیمایی را به اینها بدهیم. چون به محض اینکه فرصتی پیدا می کنند، جمعیت انبوهی را جمع می کنند. نمونه آن همین ۲۵ بهمن بود که پرسنل نیروی انتظامی در همان اوایل کار مرعوب بزرگی جمعیت شدند و اگر بچه های سپاه و بسیج به موقع عمل نمی کردند، معلوم نبود چه اتفاقی بیفتد.<br /><br />این روحانی شاغل در نیروهای نظامی افزود: ما با همه امکاناتی که در اختیار دوستان می گذاریم، اما هنوز نمی توانند جمعیت مناسبی را برای سفرهای رهبری به صحنه بیاورند؛ نمونه آن در همین سفر اخیر به قم بود، به گونه ای که جمعیت برخی جلسات تکراری شد.<br /><br />ذالنور در بخش دیگری از سخنان خود ضمن گلایه به حضار گفت: در جلسات و تجمعات حتی همان افراد ثابت و همیشگی هم دیگر به طور مرتب شرکت نمی کنند.<br /><br />وی با اشاره به تعداد کم شرکت کنندگان در نماز جمعه قم گفت: اگر نماز جمعه قم در حرم حضرت معصومه برگزار نشود که همواره زوار شهرستانی در حرم حضور دارند، شاید جمعیت آن کمتر از نصف میزان جمعیت فعلی باشد.<br /><br />این روحانی تندرو به جای اینکه به آسیب شناسی علت حضور نیافتن مردم در نمازجمعه بپردازد، در ادامه اظهار داشت: در گذشته بسیاری از فضلا و مدرسین حوزه در نماز شرکت می کردند و تلویزیون تصویر آن ها را نشان می داد، اما الان با وجود توصیه هایی که به آن ها شده است، باز حضور معنی داری ندارند. البته ممکن است این عدم حضور ناشی از نوعی تنبلی و کاهلی باشد!<br /><br />وی در ادامه با انتقاد شدید از عدم تحرک و انفعال نیرو های به زعم وی هوادار نظام گفت: با وجود حمایت ها و پشتیبانی های گسترده و مختلفی که صورت گرفته، هنوز دوستان ما نتوانسته اند فضای اینترنت را تحت تاثیر حضور خود قرار دهند و متاسفانه به گفته ایشان جریان فتنه حضور پر رنگ و قوی دارد. البته بسیج و سپاه کارهایی را در خصوص تسخیر فضای مجازی در دستور کار خود دارد.<br /><br />این روحانی حامی دولت به تجربه نیروهای سرکوبگر در دو سال گذشته اشاره کرد و گفت: در اوایل کار، بخشی از نیروها دچار رعب و وحشت شده بودند و برخی ناهماهنگی هایی هم وجود داشت؛ اما به تدریج با تدبیر مقام رهبری و هماهنگی های صورت گرفته، بحران مهار شد و اخیرا نیز با تدبیر ایشان موسوی و کروبی به حصر کشیده شدند و مدیریت فتنه به خارج از کشور منتقل شد، که در خارج هم به دلیل اختلافات گسترده بین خودشان و عدم ارتباط با داخل کشور، دیگر توان چندانی در هدایت جریان فتنه ندارند.<br /><br />پیش از این هم علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه، در همایش بصیرت افزایی، بهداشت و سلامت خانواده های سپاهیان و بسیجیان در مشهد، گفته بود: امروز فضا برای برخورد با سران فتنه فراهم نیست؛ مشکل عمده در این راه برخورد و حمایت افرادی است که پس از برخورد مانند مجمع مدرسین قم و دیگران بیانیه میدهند؛ برخورد با سران فتنه باید هوشمندانه باشد؛ چراکه نباید مشکل را چند برابر کنیم و باید به فضای جامعه هم توجه کنیم.<br /><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-68061588716674801132011-04-16T19:11:00.002+04:302011-04-16T19:21:29.191+04:30کسب در آمد کاذب از جیب مردم با فریب و دروغ به بهانه حذف «صفرها»!<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">پشت پرده حذف چهار صفر از پول ملی:</span><br /><span style="color: rgb(204, 0, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">کسب در آمد کاذب از جیب مردم با فریب و دروغ</span></span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 234px; height: 188px;" src="http://www.hamshahrionline.ir/images/position36/2011/4/dolar-122-gh.jpg" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: دولت احمدینژاد در طول ۵ سال گذشته به خوبی کارکردهای این دولت نشان داده است. این دولت از حربه <span style="font-weight: bold;">دروغ</span> برای فریب مردم و برقراری یک آرامش کاذب با دادن آمار و ارقام نجومی سوءاستفاده نموده است. همچنین با بحرانسازی و بوجود آوردن شرایط فوقالعاده و دائماً زدن حرفهایی چه از سوی احمدینژاد و چه از طرف نزدیکان و همفکران خود بر طبل اختلافات حتی به ظاهر با همفکران اصولگرایان خود ذهن جامعه را به انحراف کشانده تا کسی فرصت پرسشگری و تفکر در مورد دلائل به هدر دادن منابع کشور نداشته باشد و درواقع ارزیابی عملکرد دولت تحتالشعاع اینگونه جوسازیهای خودساخته قرار گیرد.<br /><br />براساس چنین رویکردی که فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غبارآلود میگردد فقدان آمار و اطلاعات درست لازمه چنین سیاستی است و از سوی دیگر با برقراری فضای امنیتی و ایجاد رعب و وحشت در میان تمام اقشار جامعه به ویژه در میان دانشگاهیان، کانونهای فعال اقتصادی و مجموعه نهادهای نظارتی و صنفی که به نحوی میتوانند وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و … را رصد کنند و نقطهنظرات خود را جهت تنویر افکار عمومی بیان نمایند و درواقع با منیتی کردن فضا و زدن انگ و برچسبهای مختلف حتی جلو نقادیهای منصفانه نیز گرفته شده است و دائماً با تذکر به رسانههای جمعی آنها را از انعکاس نظرات مخالف بازداشتهاند.<br /><br />حال سؤالی که مطرح است حذف صفرها از پول ملی چه رابطهای با کارکردهای امپراطوری دروغ و بحرانسازیهای تصنعی در دولت فعلی دارد. همانطوری که همه مطلع میباشند علیرغم وظایف قانونی و تکالیفی که براساس برنامههای توسعه بر دوش دولت گذاشته شده است تا با ارائه آمار و اطلاعات درست و بهنگام این امکان را برای دستگاههای نظارتی و پژوهشگران بوجود آورند تا بتوانند به ارزیابی عملکرد برنامه و دولت بپردازند، اما مشاهده می شود دولت در این مدت حتی نتوانسته است یک آمار و اطلاعات بهنگام و درست از شاخصهای کلان اقتصادی اعلام نماید و یا در صورت اصرار، بعضی از آمار و اطلاعات را با تأخیرهای چند ساله تا چند ماهه و گاهاً مخدوش ارائه نموده است که نمونههای بارز آن عدم اعلام نرخ رشد در چند ساله اخیر و یا نرخ بیکاری میباشد.<br /><br />در چنین فضایی امکان ردگیری واقعیتهای مربوط به وضعیت اقتصادی کشور از همه سلب می شود که محسوسترین و بارزترین مسئله در حوزه مخدوش کردن وضعیت اقتصادی کشور به ویژه درخصوص آثار و پیامدهای حذف یارانهها میباشد.<br /><br />با این مقدمه صرفنظر از هر ادعایی که درباره دلایل واقعی حذف صفرها مطرح شود براساس تجربه ۵ ساله گذشته اولین مسئله، فرار از مسئولیتهای ناشی از آن همه دروغپراکنی و ایجاد انتظارات درباره هدفمند کردن یارانههاست این از طریق مخدوش کردن نظام آمار و اطلاعات کشور پس از حذف یارانهها و حذف صفرها و ناممکن ساختن ردگیری و شناسایی واقعیتهای مربوط به شکست این سیاست و احاله دادن آثار حتمی آن به امور مجهول و غیرواقعی است.<br /><br />همچنین گفتن دروغهای بزرگ که از راهبردهای اصلی این دولت در دادن آمار و اطلاعات میشود در کنار حذف صفرها از پول ملی موجب اغتشاش ذهنی جامعه حتی بخشی از جامعه روشنفکری میشود. برای مثال احمدینژاد در اواخر سال گذشته اعلام داشته که دولت در طول سال ۱۳۸۹ حدود یک میلیون و هشتصد هزار شغل ایجاد نموده است که البته هیچیک از متغیرهای کلان اقتصادی (مانند نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری و …) این دروغ بزرگ را تأیید نمیکند. همچنین اقتصاددانان بر این شاخص اتفاقنظر دارند که به ازای هر یک درصد رشد اقتصادی یکصد هزار فرصت شغلی ایجاد میشود. دولتی که این ادعا را دارد اولاً چرا تاکنون از اعلام رشد اقتصادی در سالهای اخیر امتناع میورزد و خجالت زده است؟ ثانیاً، بنابر محاسبات انجام شده که باز اقتصاددانان، دولت بر روی آن اتفاق نظر دارند، برای ایجاد هر فرصت شغلی حداقل سیصد میلیون ریال بودجه لازم است که اگر ما ادعای دولت را بپذیریم، بودجه لازم برای ایجاد یک میلیون و هشتصد هزار شغل رقمی بالغ بر پنجاه و چهار هزار میلیارد تومان برآورد میگردد که هیچ ردی در اسناد رسمی دولت در این خصوص وجود ندارد.<br /><br />لذا دادن این آمار و اطلاعات افراطی و دروغ مقدمهای برای اغتشاش ذهن جامعه بوده که بتوانند صفرها را حذف کنند. اما رابطه دیگری بین عدم شفافیت، دروغگویی و امنیتی کردن جامعه و سرکوب برای بقاء و حذف صفرها از پول ملی دارند. نوسانات قیمت دلار و طلا (سکه) یکی از بهترین شاخصهایی است که در سه دهه گذشته تمام کارشناسان و مردم تغییرات رابطه برابری ریال و دلار را به عنوان شاخص ملموسی از واقعیتهای اقتصادی کشور میشناسند. به طور مثال، اگر الآن یک دلار آمریکا کمی بیش از هزار تومان مبادله میشود، نوسانات قیمت دلار کاملاً میتواند در قالب یک میزانالحراره مردم را درخصوص وضعیت اقتصادی کشور آگاه سازد و مردم به خوبی میتوانند جهتگیریها و شاخصهای اقتصادی عملکردی دولت را اندازهگیری نمایند.<br /><br />بنابراین، اگر دولت به دلیل بحران اقتصادی ایجاد شده در سالهای اخیر در کشور خواسته باشد قیمت دلار را به چند برابر افزایش دهد، تمام آمارهای اطلاعات و ادعاها برملا شده و با کنار رفتن پرده دروغ و فهم عمومی که در طول حداقل سی سال گذشته از رابطه دلار – ریال و وضعیت اقتصادی کشور ایجاد شده کاملاً بیصداقتی و ناهنجار بودن وضعیت اقتصادی دولت آشکار میشود.<br /><br />بررسیهای کارشناسان اقتصادی و بودجهای کشور نشان میدهد که دولت با تمام دستکاریها و عدم شفافیتها بالغ بر یکصد هزار میلیارد تومان در بودجه ۹۰ با کسری روبرو است که این فریبکارانه و با انواع آمارسازیها پنهان شده است . یکی از راههای تأمین این کسری بودجه بالا بردن قیمت دلار است و همانطوری که بیان شد هرگونه دستکاری قیمت ارز برای جامعه کاملاً محسوس است. لذا دولت وقتی تن به این مسئله میدهد که چندین صفر از پول ملی حذف کند و وقتی قیمت دلار را حتی به چند برابر پس از حذف صفرها افزایش دهد ناخواسته فهم عمومی، برای تطبیق آن با چیزی که در واقع اتفاق افتاده نیاز به زمان بیشتری دارد، هدف دولت در کوتاهمدت که همان کسب درآمدهای کاذب میباشد، محقق میشود و درواقع میتواند بحران اقتصادی کشور را به زعم خود به تعویق بیاندازند و در این فرصت باز یک دشمن خودساخته و دروغین را عامل اصلی مشکلات بعدی اعلام کنند و هرکس هم چون و چرا کرد، سرکوب شود.<br /><br />بنابراین، راهبردهای دولت در گفتن دروغهای بزرگ و بحرانسازی کردن به منظور حذف صفرها از پول ملی در کوتاهمدت موجب افزایش کاذب درآمدهای دولت شده و با امنیتی کردن فضا فرصتی هم بوجود میآید که مخالفین دولت خود را بدین طریق و به این بهانه سرکوب نمایند.<br /><div style="text-align: left;"><span style="color: rgb(153, 153, 153);font-size:85%;" >گروه اقتصادي سايت كلمه</span><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com3tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-88545518092409570942011-04-16T19:03:00.004+04:302011-04-16T21:39:20.212+04:30خاتمي: وقتی جهاد اقتصادی مطرح می شود معنایش این است که وضعیت اقتصادی فعلی چندان مناسب نیست<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);">سيد محمد خاتمي در ديدار با قرآن پژوهان استان يزد:</span><br /><span style="color: rgb(0, 51, 0);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">وقتی جهاد اقتصادی مطرح میشود، بدين معناست که وضعیت اقتصادی چندان مناسب نیست</span></span><br /></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><blockquote><img style="float: left; margin: 0pt 4px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 274px; height: 223px;" src="http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQajoxJmuw8bTKqJKzKTnx9T6ofej9SaLrHNgurdmxXyiOWvENzbw" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از قرآن پژوهان استان یزد با اظهار نگرانی نسبت به وضعیت موجود کشور، پیرامون وقایع سال گذشته گفت: «سال گذشته را در حالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از کسانی که در زندان اند و نسبت به بستگان آنان سخت گیریهایی بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیت ها نیز بر آنها افزوده شد.»<br /><br />وي در بخشي از سخنان خود تاكيد نمود: «وقتی جهاد اقتصادی مطرح می شود معنایش این است که وضعیت اقتصادی فعلی چندان مناسب نیست و نیاز به جهاد همه جانبه برای پیشرفت و بهبود دارد و الحق که با درآمدهای شگفت انگیز نفتی در سالهای گذشته و با داشتن سند چشم انداز که نقشه راه جامعه است، می بایست شاهد جهش های عظیم در عرصه تولید، سرمایه گذاری، اشتغال، حضور در بازارهای جهانی و بالارفتن سطح زندگی و معیشت مردم بخصوص برای بخش های کم درآمد تر جامعه باشیم که متأسفانه نیستیم.»<br /><br />سخنان رييس جمهور سابق كشور به نقل از سايت رسمي ايشان در ادامه ميآيد:</blockquote></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><br /><div style="text-align: center;">رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها قرآن کریم را فراخواننده به زندگی حقیقی خواند و افزود:<br /></div><br /><div style="text-align: center; font-weight: bold;">يا أيها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم<br /></div><br />خدا و پیامبر مردم را دعوت به زندگی می کنند و کسی که طعم زندگی را در این جهان نچشد از نعمتهای زندگی حقیقی در آن جهان نیز محروم خواهد بود. زندگی اختصاص به افراد ندارد و جوامع هم زندگی و مرگ دارند.<br /><br />رئیس جمهوری سابق ایران انقلاب اسلامی را انقلاب احیاء خواند و گفت: انقلاب در هنگامی رخ داد که فساد، وابستگی، فشار، استبداد و بیداد، زندگی را بر همه تنگ کرده بود. انقلاب آمد تا مردم را به زندگی برگرداند و زندگی مورد نظر عبارت بود از استقرار نظامی که از یک سو ارزشهای والای الهی بر آن حاکم باشد و از سوی دیگر مردم بر سرنوشت خود حاکم باشند.<br /><br />انقلاب، نفی استبداد و سرکوب و فراخواننده به رهایی از وابستگی بود و می خواست تا عامل حیات بخش عدالت را در همه جا و برای همه کس حاکم کند و به همین جهت جمهوری اسلامی را مطرح کرد و مردم هم به آن رأی دادند.<br /><br />سید محمد خاتمی سپس با اشاره به اهمیت رأی مردم و انتخابات تأکید کرد: جمهوری اسلامی برآمده از اراده مردم و متکی به آنان است و از این رو انتخابات و رأی مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و انتخابات آزاد و فراگیر نشانه زندگی جامعه است. همانگونه که در جمهوری مسؤولیت شناسی و انتقاد پذیری حاکمان بسیار مهم است که اگر اینها نبود یا ضعیف بود جمهوریت و اسلامیت نظام و زندگی جامعه آسیب می بیند.<br /><br />رئیس جمهوری سابق ایران با توجه به پیش رو بودن انتخابات اظهار امیدواری کرد شاهد انتخاباتی سالم و آزاد و پرشور باشیم، بخصوص در مورد مجلس که در نظام مردم سالار جایگاه والایی دارد. مجلسی مورد نیاز است که همه سلیقه ها و گرایش های ملت را نمایندگی کند و با اتکاء به مردم، چه در قانونگذاری و چه در نظارت بر همه امور و پاسخگو کردن مسؤولان شجاعانه و مدبرانه عمل کند.<br /><br />سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود نام گرفتن سال جهاد اقتصادی را بسیار مهم و به جا خواند و افزود: وقتی جهاد اقتصادی مطرح می شود معنایش این است که وضعیت اقتصادی فعلی چندان مناسب نیست و نیاز به جهاد همه جانبه برای پیشرفت و بهبود دارد و الحق که با درآمدهای شگفت انگیز نفتی در سالهای گذشته و با داشتن سند چشم انداز که نقشه راه جامعه است می بایست شاهد جهش های عظیم در عرصه تولید، سرمایه گذاری، اشتغال، حضور در بازارهای جهانی و بالارفتن سطح زندگی و معیشت مردم بخصوص برای بخش های کم درآمد تر جامعه باشیم که متأسفانه نیستیم.<br /><br />رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها جهاد اقتصادی را مستلزم دستیابی به سیاستهای عالمانه و کارشناسانه و مردم مدارانه و اعمال آنها دانست و افزود: جهاد اقتصادی، در جامعه با نشاط و امیدوار میسر است و یکی از شرایط آن حضور همه نیروها و بخش ها و بخصوص سرمایه های کاردان انسانی جامعه در صحنه است. و برای این کار لازم است که فضای سیاسی جامعه باز و امن باشد. وقتی فضا امنیتی باشد و با بدبینی به همه کس و همه چیز نگاه شود و برخوردهای ناورا صورت گیرد نشاط نخواهد بود. و مخصوصاً در سال انتخابات اگر مصلحت کشور و نظام را می خواهیم نیازمند فضای با نشاط سیاسی هستیم.<br /><br />رئیس جمهوری سابق ایران با ابراز تأسف از وقایع سال گذشته تأکید کرد: در سالی که گذشت انتظار فراهم آمدن چنین فضایی را داشتیم تا پس از قریب دو سال تنش و وضع فوق العاده، بهار را با امید و دلگرمی و نزدیک تر شدن دلها به یکدیگر و رفع عواملی که باعث نارضایتی است آغاز کنیم و بارها نیز از سوی خیرخواهان که در دل بستگی آنان به نظام و انقلاب و کشور تردیدی نیست در این باب تذکر داده شده، ولی متأسفانه در حالی به سال جدید وارد شدیم که نشانی از رفتن به سوی این فضا ندیدیم بلکه سخت گیری ها و برخوردهای خشن بیشتر شد.<br /><br />سید محمد خاتمی سپس با اشاره به انتقاد به حق رهبری در روزهای پایانی سال گذشته از برخوردهای بداخلاقانه و خلاف شرع و قانون و بهتان و ناسزاگویی و اقدامهای ناپسند جریانهای افراطی و اشاراتی و هشدارهایی که پیشتر هم درباره تهمت زنی های رایج داده بودند این نکته را مطرح کرد که: نمی دانم لزوم برخورد با چنین رفتارها و اعمالی عطف به ماسبق هم می شود؟ و بدترین بداخلاقی ها و تهمت زنی ها و فحاشی ها و کوبیدن های یک طرفه در بسیاری از رسانه ها و منابر و تریبونها و محافل نیز مورد بررسی و برخورد قرار خواهد گرفت؟<br /><br />به هر حال سال گذشته را در حالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از کسانی که در زندان اند و نسبت به بستگان آنان سخت گیریهایی بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیت ها نیز بر آنها افزوده شد.<br /><br />رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها با تأکید بر اهمیت انتخابات پیش رو خطاب به دست اندرکاران عرصه سیاست گفت: در سالی که بیش از همیشه نیاز به نشاط و حضور ملت داریم باز هم پیشنهاد ما این است که حصرها برداشته شود و زندانیان آزاد شوند، فضای سیاسی و رسانه ای جامعه طبق موازین و قانون باز شود، حضور و فعالیت احزاب و تشکل ها ممکن و امن گردد و به سوی انتخابات آزاد و سالم حرکن کنیم و انتخابات مطلوب گرچه ناشناخته نیست ولی اجمالاً در صورتی خواهد بود که حذف های ناروا نباشد و همه بتوانند با امنیت در معرض انتخاب کردن و انتخاب شدن قرار گیرند. البته در این باب باز هم نیاز به بحث بیشتر داریم.<br /><br />رئیس جمهوری سابق ایران بخش پایانی سخنان خود را به تحولات منطقه اختصاص داده و افزود: در این باب نیز کم و بیش بحث شده است و ان شاء الله در آینده هم سخن گفته خواهد شد. به هر حال این موج مبارک برای مردم منطقه گرچه هزینه فراوان داشته و دارد، ولی به نظر می رسد که افق بسیار روشن و امیدوار کننده است و نشانه های تحول بنیادی در ذهن و زندگی مردم آشکار شده است و این نکته را ناگفته نگذارم که متأسفانه برخوردهای دوگانه سیاستها و جوامع بین المللی در مورد حرکت های منطقه باعث تأسف است. از جمله شاید مظلوم ترین ملت در این میانه ملت شریف بحرین باشد که امیدوارم شاهد پیروزی همه ملت ها باشیم.<br /><br />در ابتدای این دیدار حاضرین توضیحاتی درباره فعالیت قرآنی جمعیت، شناخت قرآن و اهداف عالیه آن و اهتمام به عقل در فهم و تفسیر قرآن کریم و تلاش برای رسیدن به حقایق قرآنی و چاره جویی از آن در حل مشکلات فردی و اجتماعی داده و یکی از آفاتی که از دیرباز تاکنون در جامعه اسلامی و جوامع دینی وجود داشته است را ظاهرگرایی و اخباری گری و خرافه زدگی و غفلت از حقیقت دین بوده است و افراطی گری و رادیکالیسم نیز ناشی از این آفت و بینش و منش خود حق پنداری ظاهرپرستان بوده است.<br /><br />اهمیت انقلاب اسلامی و نقش آن در زنده کردن پیام قرآن و دعوت مردم به خردگرایی و عدالت گستری و آزادگی از دیگر مباحث حاضرین در این نشست بود.<br /><br />همچنین سؤالاتی در باب اصلاحات و آینده اصلاح طلبی و جریانهایی که با تمامیت خواهی درصدد حذف و طرد هرگونه اندیشه و عمل وفادار به انقلاب و یک دست کردن جامعه و جلوگیری از حضور و فعالیت هر آنچه نمی پسندند هستند مطرح شد و از محدودیت ها و تنگناهای موجود در عرصه های مختلف و از اینکه تحت عناوین مقدس خدای ناخواسته جمهوریت نظام اسلامی به خطر بیفتد اظهار نگرانی شد.<br /><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-8892395217477378912011-04-12T23:11:00.002+04:302011-04-17T16:30:43.235+04:30احمدی نژاد و پنگوئن ها<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);"><span style="font-size:130%;">احمدی نژاد و پنگوئن ها</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; width: 202px; height: 272px;" src="http://dc659.4shared.com/img/Q-nXCSQ-" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: روایت است که پنگوئن ها آموخته اند، برای در امان بودن از سرما، هنگام وزش بادهای قطبی گرد هم بیآیند. آنها همچنین در یافته اند برای آنکه حقی از کسی ضایع نشود، با حرکاتی مواج و موزون جای خود را تغییر دهند تا همه بتوانند از گرمای درونی هستۀ گرد آمده از پنگوئن ها سهمی برابر ببرند. از زمان تشکیل جمهوری اسلامی نوع رفتار اصولگرایان در مواجهه با تهدیدات بیرونی، رفتاری مشابه با این حرکت جمعی در پنگوئن ها بوده است. این مثال تنها برای تقرب موضوع به ذهن است و بدیهی است که نباید به عنوان توهین به کسی تلقی شود. اصولگرایان در هنگام احساس خطر به هم نزدیک شده، با ایجاد یک دایرۀ بسته و حمایت تنگا تنگ از یک دیگر، غیر خودی ها را دفع می کنند. روی کار آمدن احمدی نژاد در سال 84 و ادامۀ دولت او در 88 نتیجۀ همین رفتار سیاسی در میان اصولگرایان بود. اما احمدی نژاد و همراهان بعد از رسیدن به قدرت، به ویژه بعد از سال 88، به تدریج این قاعده را در میان اصولگرایان بر هم زده اند. این گروه تازه به دوران رسیده تمایل دارد برای همیشه در میان حلقه بماند و بیشترین منفعت را از آن خود کند. احمدی نژاد تلاش دارد بقیه را به زائدۀ مطیع دولت خود تبدیل کند؛ امری که زیاد به مذاق بقیۀ اصولگرایان خوش نمی آید. در نتیجه بین اصولگرایان با سابقه از یک سو و احمدی نژاد و شرکا از سوی دیگر، کشمکشی جدی در گرفته است.<br /><br /><p>این مجادلات در مسائل مختلف قابل ردیابی است. یکی از مظاهر اصلی این درگیری در مجادلات بین مجلس و دولت شکل گرفته است. هر روز از درون مجلس مصوبه ای بیرون می آید تا فشار را بر دولت افزون کند. دولت هم به راحتی تمامی این مصوبه ها را نادیده می گیرد تا قدرت خود را به رخ بقیه بکشد. یک مورد ازنمونه های واضح آن، عدم ابلاغ رسمی تشکیل وزارت ورزش و جوانان توسط دولت به روزنامۀ رسمی کشور است. دیگری نوع رفتار دولت با قانون ادغام وزارتخانه ها است. این مصوبه بخشی از برنامۀ پنجم توسعه است و برای کاستن از حجم دولت طراحی شده است. این هر دو مصوبه، هر یک به شکلی، مورد بی مهری رئیس دولت قرار گرفته است. این بی توجهی احمدی نژاد از طرف لاریجانی بی پاسخ نمانده، از دولت <a href="http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/04/110408_l24_government_majlis_row.shtml" target="_blank">خواست</a> که هر چه زودتر تکلیف کار را مشخص کند. شاید این سخنان به نوعی پاسخی به<a href="http://www.khabaronline.ir/news-140808.aspx" target="_blank"> لفاظی</a> های احمدی نژاد باشد که نمونه ای از آن را در مصاحبۀ مطبوعاتی چند روز پیش شاهد بودیم. همان جایی که احمدی نژاد در جواب خبرنگاری که از او پرسید چرا از قوۀ مقننه شکایت نمی کند به طعنه اشاره کرده بود با توجه به حضور صادق لاریجانی در رأس دستگاه قضا جایی برای شکایت از علی لاریجانی باقی نمی ماند. در نهایت این بگو مگو ها به آنجا انجامید که باز احمدی نژاد تهدید شد که به مجلس فراخوانده می شود تا مورد استیضاح قرار بگیرد. </p> <p>اما فشار بیشتر بر دولت زمانی است که مشایی و سیاست هایی که او برای دولت به ارمغان می آورد، مورد حمله قرار می گیرد. به عبارت دیگر مشایی و سیاست های مورد حمایت او به چشم اسفندیار دولت دهم و احمدی نژاد تبدیل شده است. حساسیت ها نسبت به مشایی آن قدر افزایش یافته است که حتی کیهان و روزنامه های وابسته به سپاه هم وارد معرکه شده اند تا به نحوی شر مشایی را کوتاه کنند. کمتر کسی از نوع رابطۀ احمدی نژاد و مشایی خبر دارد. ممکن است آدم را یاد رابطۀ تیمور تاش و رضا شاه در اوائل سلطنت پهلوی اول بی اندازد. این رابطه هر چه هست مهم نیست، مهم این است که احمدی نژاد به شکلی همه جانبه به دفاع از دوست قدیمی خود پرداخته و مخاطرات را به جان خریده است. این مثال ها و نمونه هایی از این دست که تعدادشان کم نیست نشان می دهد، این نزاع اولاً جدی است و به اصطلاح مشمول تعریف جنگ زرگری نمی شود. هم چنین این دعوا تا لحظۀ خارج شدن یکی از طرفین از دایرۀ قدرت ادامه خواهد داشت. مخالفین اصولگرای دولت، با اتلاق واژۀ فتنه به هواداران دولت از جمله و به ویژه به مشایی و هم فکران او، تلاش دارند دوران برخورد با اصلاح طلبان را بازسازی کرده، تا از این طریق شانس خود را برای برد و باقی ماندن در قدرت افزایش دهند. اما به نظر می آید حذف احمدی نژاد و یا حداقل مشایی و طرز تفکر او، برای اصولگرایان چندان آسوده نباشد. دلائل متعددی وجود دارد که تجدید شرائطی که بتواند به برکناری احمدی نژاد و همراهانش منجر شود، یعنی مشابه بلایی که بر سر اصلاح طلبان آمد، برای اصولگرایان دور از دسترس باشد. </p> <p>حمایت همه جانبۀ رهبری از دولت نظامیان اولین مانع بر سر راه اصولگرایان است. هنگامی که خامنه ای در نماز جمعۀ 29 خرداد 88 اعلام کرد مجموعۀ عقاید احمدی نژاد به او نزدیک تر از هاشمی است، این تنها هشداری به رفسنجانی محسوب نمی شد. از این جمله این تفسیر هم مستفاد شد که دست رهبر پشت سر احمدی نژاد و یارانش است. اما این تنها اتفاقی نیست که نزدیکی رهبر را به احمدی نژاد نشان می دهد. آخرین باری که در مشهد او همۀ مسئولین را از گلایه از یک دیگر منع می کرد، باز تلاش داشت احمدی نژاد را از زیر بار انتقادها خلاصی ببخشد. حتی رهبری در مورد مشایی، که به نوعی مورد انتقاد اکثریت اصولگرایان و حتی روحانیون نزدیک به احمدی نژاد است، مجموعاً برخورد محبت آمیزی داشته است. حمایتی که هیچ گاه اصلاح طلبان از آن برخوردار نشدند. </p> <p>احمدی نژاد با در اختیار داشتن منابع مالی تا به این جای کار بر خر مراد سوار بوده است. وی با بی انضباطی های مالی بی شمار از یک سو و سرازیر کردن منابع مالی کشور در جیب شرکای سیاسی-نظامی خود، تحت عنوان قراردادهای اقتصادی دولتی، پول لازم را برای بودن در قدرت به دست آورده است. داشتن ثروت برای به چنگ آوردن قدرت و حفظ آن امری حیاتی و ضروری است. چند روز پیش اوباما فعالیت های انتخاباتی خود را برای سال 2012 آغاز کرد. یکی از کارهای اولیۀ او، تأسیس نهادهایی بود که بتوانند امر جمع آوری کمک های مالی لازم را سازمان بدهند. او جمع آوری کمک مالی یک میلیارد دلاری را یکی از اهداف فعالیت های انتخاباتی خود بر شمرده است. احمدی نژاد هم به خوبی به نقش پول پی برده و قانونی و غیر قانونی از این چشمۀ حیات، برای فعالیت سیاسی، بهره برده است. بر خلاف اصولگرایان که از روز اول خود را به "بیت المال" نزدیک کرده اند، رابطۀ چپ های قدیمی و اصلاح طلبان فعلی با پول مثل رابطۀ "جن بوده است با بسم الله". ایشان همیشه از این بی بضاعتی مالی خود ضربه خورده اند. </p> <p>پشتیبانی نظامیان نیز از عواملی است که به طور جدی ادامۀ حیات سیاسی احمدی نژاد را ممکن ساخته است. جریانات حال حاضر در خاورمیانه و شمال آفریقا بیش از گذشته بر اهمیت حمایت نظامیان در بقا و یا تلاشی حکومت ها مهر تائید گذاشته است. بی شک نظامیان بالاترین تأثیر را در روی کار آمدن احمدی نژاد و شرکا داشته اند. هم چنین حمایت همه جانبۀ نیروهای امنیتی، نظامی و اطلاعاتی امکان تداوم حکومت را برای دولت دهم فراهم ساخته است. با توجه به گشاده دستی های دولت های نهم و دهم در مورد ارگان های نظامی بعید است که به این زودی ها احمدی نژاد و دوستان از حمایت سپاه و ابواب جمعی آن محروم شوند. در مقابل باید به یاد آوریم که همین نیروهای نظامی به همراه بقیۀ متحدین غیر نظامی خود، با انواع لطائف الحیل، دست خاتمی و اصلاح طلبان را چنان در پوست گردو گذاشتند تا نتوانند قدم از قدم بردارند. </p> <p>سیاست های عوام گرایانۀ احمدی نژاد و موفقیت نسبی وی در جلب حمایت بخش هایی از تهیدستان اجتماعی که به دلائل مختلف از دانش های لازم بهره ای نبرده اند، امر مهمی است که نباید فراموش شود. این لشکر بی چیزان، به همان اندازه که به مدد لویی بناپارت آمد، می تواند یاور احمدی نژاد باشد. کمک های نقدی مستقیم، گاهی تبلیغات خرافی با استفاده از مداحان معروف، زمانی ایرانی گرایی هایی سطحی و نمایشی و در نهایت نوع رفتار احمدی نژاد، که به فرهنگ این عقب افتادگان اجتماعی نزدیک تر است، دست به دست هم داده اند تا نیروی ذخیرۀ لازم را برای نظامیان حاضر در قدرت فراهم کنند. اینها کسانی هستند که بارها به نام بسیج و نیروهای لباس شخصی مورد سواستفاده قرار گرفته اند. در اختیار داشتن منابع مالی و نیروهای نظامی، به احمدی نژاد شانس بالاتری می دهد تا در درگیری ها از این نیروها بیشتر به نفع خود استفاده کند. همان گونه که در سرکوب های بعد از انتخابات، این نیروها جهت مقابله با مخالفین به خیابان آمدند. حالا زمان خاتمی را به یاد بیآورید. نه تنها این نیروها به دولت اصلاحات کمکی نکردند، بلکه هر "نه روز یک بار" یک توطئۀ جدید بر علیه اصلاح طلبان به اجرا گذاشتند. </p> <p><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 185px; height: 259px;" src="http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRpuk8cysK5HBFLotwaIBRgUg0ezI4zmgZtkbVptVel6GhElhTS2A" alt="" border="0" />نکتۀ آخر و شاید مهمترین دلیل، حرکت تازه و هم جانبه ای است که هواداران احمدی نژاد به رهبری مشایی آغاز کرده اند. آنها در طی این اقدامات نوین تلاش دارند جو جامعه را در دست بگیرند و در آخر هژمونی را در هرم قدرت کسب کنند. اخیراً <a href="http://www.radiofarda.com/content/f8-mashayi-and-his-parties/3539771.html" target="_blank">اعلام</a> شده است که تأسیس احزاب سیاسی تازه، روزنامه های جدید و خبرگزاری های متعدد، در دستور کار نزدیکان احمدی نژاد قرار گرفته است. این در حالی است که روزنامه ای مثل خبر که به <a href="http://www.radiofarda.com/archive/news/20091123/143/143.html?id=1885508" target="_blank">طیف لاریجانی</a> تعلق داشت، برای دومین بار تعطیل می شود. هم زمان، عده ای به شکلی غیر رسمی با <a href="http://www.youtube.com/watch?v=9G9-o98S9vE" target="_blank">تقدس بخشیدن</a> به احمدی نژاد او را از انتقاد مبرا می کنند. گروهی دیگر مستقیماً درخواست می کنند، زمانی که در مجلس بر علیه دولت صحبت می شود، بنا بر دستور رهبر که در بالا به آن اشاره شد، میکروفن های رادیو در پارلمان خاموش شوند. </p> <p> در همین مجلس، تحت فشار هواداران دولت و در یک روند غیر قانونی، <a href="http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/04/110405_l13_.shtml" target="_blank">قانون مربوط به سازمان های غیر دولتی</a> مورد بازبینی قرار می گیرد، تا این نهاد ها را به استطاله هایی دولتی تبدیل کند. این قانون قبلا رد شده بود ولی در مهلتی خارج زمان مقرر در آئین نامه های مجلس با اصرار نمایندگان حامی دولت دوباره به صحن مجلس بازمی گردد. بر سر این قانون آن می رود که دیگر حتی سایه ای از این سازمان ها باقی نماند<a href="http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/04/110407_l26_culture_minister_islamization.shtml" target="_blank">. وزیر ارشاد</a> هم از همۀ کارمندان ارشاد می خواهد که اگر کسی مخالف اسلام است می تواند تسویه حساب بکند و برود. البته از میان سطور مشخص است که منظور دقیق آقای حسینی از اسلام چه می تواند باشد.درست مثل همان روزها که شنیدیم اگر نمی خواهیم عضو حزب رستاخیز بشویم، می توانیم پاسپورت بگیریم و از کشور برویم. این ها تلاش مستمری است که برای بستن فضای جامعه، به نفع احمدی نژاد و یاران، در حال شکل گیری است. </p> <p>حرکت های اخیر با حبس موسوی و کروبی شتاب گرفت. بعد با اعلام وفاداری اصولگرایانی که روزۀ سکوت گرفته بودند ادامه یافت. بعد از آنکه هاشمی را از ریاست مجلس خبرگان برکنار کردند، خیز برداشته اند تا از <a href="http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2011/april/04/article/-0d62a9a02a.html">ریاست مجمع تشخیص</a> هم کنار گذاشته شود. هم زمان، بعد از <a href="http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/03/110302_l42_faeze_hashemi.shtml" target="_blank">رفتار</a> وقیحانه ای که با دختر هاشمی شد و به شکل عمدی به طور وسیع در فضای مجازی و رسانه های جهانی منتشر گردید، محسن هاشمی هم از ریاست مترو برکنار شد. تا نه تنها اعضای خاندان هاشمی بی اعتبار تر شوند، شهردار، جدی ترین رقیب گروه احمدی نژاد در انتخابات بعدی، نیز سنگ روی یخ شود. این کنش های با برنامه، که حمایت رهبری را حد اقل در کلیات با خود به همراه دارند، باعث شده اند تا ساکنان کاخ ریاست جمهوری دست پیش را داشته باشند. این در حالی است که دولت هفتم و هشتم به خاطر فشارهای همه جانبه و عم حمایت از سوی منابع بالا دستی قدرت، همیشه رفتارهای واکنشی داشت و هیچ گاه نتوانست نبض جامعه و حکومت را در دست بگیرد. </p> بار دیگر گروهی، خواب نه چندان آرام اصولگرایان را به هم زده است. محافظه کاران عادت ندارند که آب را در خوابگه مورچگان ببینند. احمدی نژاد سنگی تازه در دریای مواج اصولگرایان سابقه دار انداخته است. راست های قدیمی تصور می کردند که حضور احمدی نژاد در شهرداری تهران تنها به جمع آوری زباله های شهری کمک خواهد کرد. اما هنگامی که کمک کردند تا او، حداقل برای دو دوره، رئیس جمهور شود، تصور نمی کردند استخوانی تیز و فضاگیر را به دست خود در گلوی خویش فرو می کنند. آنها احتمالاً از سختی خارج کردن آن مطلع نبودند. متأسفانه باید پذیرفت اگر کار نزاع دولت با اصولگرایان سنتی به جاهای باریک تر بکشد با روزگاری سخت و خونین روبرو خواهیم بود. به همان اندازه ای که بخواهی استخوان در گلو را با زور و اجبار و نه از سر تدبیر خارج کنی. به همان مقدار خونبار که <a href="http://www.khabaronline.ir/news-134662.aspx" target="_blank">فرماندۀ سپاه قزوین</a> به آن اشاره کرده بود!<br /><br /><div style="text-align: left;"><span style="color: rgb(102, 102, 102);font-size:85%;" >میر حمید سالک</span><br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-2384495749943020352011-04-11T15:45:00.001+04:302011-04-11T15:45:53.005+04:30ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، گاز نمیخواهیم<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(204, 0, 0);"><span style="font-size:130%;">ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، گاز نمیخواهیم </span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 293px; height: 236px;" src="http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTPlgPKrnRRozSOBdc-8Az8SNlteHNm9cF_kKwhiLwVGEZNydpNBA" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" > •</span> <a href="http://ouriran.aras-info.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: این قبض گاز ما است، <span style="font-weight: bold;">آخرین قبض قبل از قطع یارانه ها <span style="color: rgb(153, 51, 0);">چهارده هزار تومان</span> بود</span>، رشد <span style="font-weight: bold;">پنجاه برابری قبض گاز</span>، ما را متحیر کرده است که با آن چه کنیم، یارانه هم که نمی گیریم! ظاهراً باید قبض معظم را برای آخرتمان بگذاریم، باید فکر چاره بود، صرفه با همان گاز کپسولی غیر معظم است، اگر نفت گیرمان بیاید، باید چراغ گردسوز و والوری تهیه کرد .<br /><br />کرسی ذغالی هم برای زمستان صفایی دارد، ما که یادمان نرفته است، نرمه های زغال را هم مثل کوفته تبریزی درست می کردند و می فروختند، خوب و بدون دود می سوخت، با این حال، مادر مراقب بود بچه ها سرشان را زیر کرسی نکنند و دچار گاز گرفتگی نشوند، گاهی پایمان داخل منقل می رفت و با سوزش آن بیدار می شدیم.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">باید خودمان را برای ریاضت (<span style="color: rgb(204, 0, 0);">جهاد اقتصادی</span>) آماده کنیم</span>، به هر حال کسی که خربزه می خورد پای لرزش هم می ایستد، بله، وقتی دولت مهر ورز و عدالت طلب و انقلابی دو آتشه داریم، باید این هزینه ها را هم بپردازیم!<br /><br /><span style="font-weight: bold;">ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، عطای گاز را به لقایش می بخشیم!</span><br /><div style="text-align: left; color: rgb(102, 102, 102);">۲۰/۱/۱۳۹۰ مهدی خزعلی<br /></div></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-59428308907721903192011-04-10T15:23:00.004+04:302011-04-10T15:39:44.919+04:30ناگفته هایی از مراسم تشییع و لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);">در گفتگوي جرس با برخي از نزديكان مرحوم موسوي:<br /><span style="color: rgb(0, 102, 0);font-size:130%;" >ناگفته هایی از مراسم تشییع و لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><blockquote><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 223px; height: 226px;" src="http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSmRuzBeCPBp79_LOBwgK06TkmCrc03gHLFhtH-UMCHumGKgarylA" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffice2.arascom.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: اینجا محله درخونگاه است. کوچه صاحب اختیار. اینجا خانه ای کوچک وجود دارد با دلهایی بزرگ که چند روزی است به سوگ نشسته است.تا همین چند روز پیش در همین خانه قدیمی آقابابا به کمک دیگر اعضای خانواده خانه را آب و جارو می کرد و چشم انتظار پسر بزرگش بود و هر روز دلخوش صدای پسرش بود . همان پسری که به جای برادرش با پدر سخن می گفت تا پدر غمی احساس نکند.روزهای اول پدر خیلی سراغ میر حسین را می گرفت بعد از مدتی تصمیم گرفتند که میر محمود که صدایش شبیه تر به میرحسین است به او زنگ بزند.<br /><br />حالا دیگر پدر نیست و تنها یادگار باقیمانده از او امنیت و آرامش این سالیان است، حالا تنها یادگارهای باارزش باقی مانده از آقا بابا برای اهالی این خانه یک میز است و عینک و قران. اینها یادگارهایی از کسی است که تنها نان حلال به سفره آورد و فرزندانش را برای خدمت به ایران و اسلام بزرگ کرد.<br /><br />در پی لغو مراسم ترحیم آن مرحوم، و برخورد با تشییع کنندگان و حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصی به خانواده و نزدیکان موسوی، و برای بزرگداشت یاد و خاطره آن مرحوم، گفتگویی با چند تن از نزدیکان میراسماعیل موسوی داشتیم که متن کامل آنها به صورت تجمیع شده پی می آید:</blockquote></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><br /><span style="font-weight: bold;">ضمن عرض تسلیت به شما، لطفا از لحظات آخر حیات ایشان بگویید.</span><br /><br />اعضای خانواده که در خانه حضور داشتنذ، می گویند که خیلی سریع اتفاق افتاد.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">از مرحوم اسماعیل میر موسوی چه خاطره ای دارید؟</span><br /><br />ایشان فردی صبور و صادق و با ایمان بودند.از میرحسین گاه و بیگاه می پرسید که کجاست. وقتی به او می گفتند که در سفر است.دیگر ادامه نمی داد..فقط دعا می کرد و هر روز با همسرش دعای توسل را مرور می کرد.<br /><br />قبل از حصر، هر روز میرحسین عصرها به پدر زنگ می زد و چند روز یکبار هم به خانه پدری می آمد اما این حبس پدر و پسر را از هم جدا کرده بود. روزهای اول پدر خیلی سراغ میر حسین را می گرفت بعد از مدتی تصمیم گرفتند که میر محمود که صدایش شبیه تر است به او زنگ بزند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">وقتی می گویند میراسماعیل موسوی، چه چیزی برای شما یاداور می شود؟</span><br /><br />یک پیرمرد مومن آبرومند با اخلاق که ادب او شهره شهر بود. سختی ها را تحمل می کرد.او به فرزندانش به خوبی یاد داده بود که تمام مصائب از لطف های خفیه روزگار است.البته وقتی در حوادث پس از انتخابات هم نوه اش را به شهادت رساندند به ایشان نگفتند اما دخترشان این مصبیت را هم لطف الهی دانستند و بر آن محنت صبر و شکیبایی کردند.خواهر میرحسین هم به مانند پدر است. او هم از شهادت علی ناشکری نکرد و تنها گفت خدایا فرزندم را تقدیم تو کردم ، تو از من قبول کن. شکیبایی و صبوری خاصی در بین خواهران و برادران میرحسین و شخص خودش وجود دارد.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">وقتی مرحوم فوت شدند چه کسی به شما خبردادند؟</span><br /><br />یکی از اعضای خانواده زنگ زد گفت که آقا بابا فوت شده و ما خودمان را رساندیم. پسر بزرگ نبود و همه منتظر او بودند تا درباره نحوه مراسم تصمیم گیری کنند. آخر او در مرگ مادر هم نبود. سهم او از بودن در کنار پیکر مادر تنها بوسه ای برپیشانی مادرش بود. اشخاص زیادی در حیاط و در کوچه و خیابان امده بودند.بالاخره میرحسین را آوردند و دوباره سهم او از تشییع پیکر پدر هم تنها بوسه ای بر بدن بی جان او شد.<br /><br />البته پیش از اینکه میرحسین را بیاورند تعدادی از ماموران به خانه آمدند و گفتند که ما آقای شریف زادگان را آزاد می کنیم و شما مراسم را در مسجد ارگ بگیرید که این را میرمحمود و دیگر اعضای خانواده نپذیرفتند. گفتند یا مراسمی نمی گیریم یا مراسمی که در خور شان پدرمان باشد برگزار می کنیم. گفتند که فردای دفن هم سوم را بگیرید که به بازگشت مردم و شلوغی ها برخورد نکند.اما این هم مورد موافقت خانواده قرار نگرفت.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">از میرحسین بگویید.</span><br /><br />روحیه قویشان بر روی چهره شان تاثیر گذاشته بود. وقتی رسیدند داخل سلامی دادند. وقتی صدای گریه خانم ها بلند شد ، فقط کلامی که تکرار می کردند صبر بود.بالای سر پدر رفتند .ده دقیقه ای فقط به صورت پدر نگاه می کردند .سر پدر را در اغوش گرفتند و بوسیدند و فاتحه ای قرائت کردند.دو تا دوربین فیلمبرداری مادام از همه فیلم میگرفت.... پرصلابت مثل کوه استوار دعا می خواندند. تا اینکه یکی از خواهران به طرفش رفت و گریه می کرد. او را دعوت به صبر کرد.ایشان گفتند که خداوند کمک می کند. دعا کنید و صبر.<br /><br />به دختران تاکید کردند که حالشان خوب است و نگران وضعیت آنها نباشند.بعد از پنجاه روز دیدن پدر به فرزندان خیلی روحیه داده بود. در کنار مادرشان هم مامور امنیتی بود. تاکید کردند که مقاوم بمانند. هنوز روحیه پرصلابت خود را حفظ کرده بودند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">برخورد ماموران چطور بود؟</span><br /><br />پارچه سفید جنازه را کنار زدند و چندین بار ازجنازه عکس و فیلم گرفتند. انگار از جنازه این پیرمرد 103 ساله هم می ترسند. حتی از اشپزخانه که خانمها در حال آماده کردن خرما و حلوا بودند . عده ای ناشناس توی اتاق بودند..اولش همه نزدیکان را از کنار میر حسین و زهرا رهنورد کنار می زدند اما وقتی فضای احساسی را دیدند کمی بهتر از قبل رفتار کردند.خیلی ازماموارن نقاب و ماسک و عینک دودی و چفیه به دهان بسته بودند که شناسایی نشوند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">از نحوه برخوردشان با میرحسین و زهرا رهنورد بگویید.</span><br /><br />خانمی که همراه زهرا خانوم بود مادام این اطمینان را به دختران دلنگران میرحسین می داد که ما مراقب مادرتان هستیم که آسیبی نبیند.اما سه مردی که زندانبان زهرا خانم بودند همه چیز را به دقت زیر نظر داشتند. همه حرکات و سکنات نزدیکان را. زهرا خانم با همه اقوام احوالپرسی کرد ومیرحسین که به طبقه بالا و در میان مردان رفت، خیلی از قیافه ها ناآشنا بود. از صبر و صداقت پدرش گفت و از خاطرات قدیمی که با پدر داشتند.وقتی می خواستند میرحسین را ببرند هم خیلی صحنه دردناکی بود .<br /><br />یکی از ماموران که کلتی به کمر بسته بود که انگار زندانبان اصلی میرحسین بود خطاب به او گفت: وقت رفتنه....بعد مهندس بلند شدند و حرفی زدند که همگی ناراحت شدیم ، ایشان گفتند که به خاطر خطر سلامتی پدرم به ایشان نگفته بودم که علی شهید شده و پدرم نمی دانست ولی الان فهمیده و در کنار اوست. بعد هم باز تکرار کردند : <span style="color: rgb(0, 102, 0);">صبر ..صبر ...صبر</span><br /><br /><span style="font-weight: bold;">از مراسم حاج میر اسماعیل موسوی بگویید.چگونه برگزار شد</span><br /><br />در مراسم تشییعی که دم در منزل برگزار شد ، هم بی ادبی کلامی ماموران کردند و هم ضرب و شتم و هم بازداشت اعضای خانواده. ابتدا که می خواستند جنازه را به بیرون از خانه ببرند که مردی درشت هیکل آمد و مسیر جنازه را تغییر دهد که آشنایان چنین اجازه ای را به او ندادند. بعد هم جنازه به اواسط کوچه که رسید مردم فریاد می زدند" یا حسین میرحسین". که یک هو دستانی به میان امد و جنازه را به داخل آمبولانس کرد و جنازه را بدون تشییع بردند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">چه شد که مراسم تشییع به درگیری کشیده شد؟</span><br /><br /><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 123px; height: 180px;" src="http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSXKebLzn4OYlvQazgRSh92W3mPi6UYNHKsnPbMzhIpESMHp63L1x9lbogQ" alt="" border="0" />در میان جمعیت دختری که یا حسین میرحسین می گفت را چندین مرد نامحرم گرفته بودند و به زمین می کشاندند در همین حال بیشتر فامیل مداخله کردند از جمله برادرزاده های میرحسین و دامادش که در این ماجرا به شدت دوتا از آنها که آزاد شده اند کتک خوردند. یکی برادرزاده میرحسین و یکی هم دامادش . برادرزاده میرحسین که پاها و صورتش آثار کبودی پیداشت . داماد میرحسین هم که مشت محکمی بر گوشۀ چشم چپش آمده بود که عینکش را روی صورتش خرد کرد.مشت دیگری به چشم راستش زدند .البته چند نفر از مأموران امنیتی که لباس شخصی بر تن داشتند بر سر او و برادرزاده های میرحسین که از آن دختر دفاع کرده بودند ریختند و آنها را در حالی که از خود دفاع می کردند زیر ضربات مشت و لگد گرفتند و هفت نفر از آنها را کشان کشان از جمعیت مردم جدا کردند و در کنار دیوار، جائی که جز خودشان کسی نبود نگه داشتند. لباس های داماد میرحسین تکه تکه شد. برادرزاده ها هم خاک بر لباس مشکی هایشان نشست و لباسهایشان پاره شد.<br /><br />پدر شهید علی را هم که برای وساطت به میان آمده بود، بازداشت کرده و با خود بردند. آقای نوراللهيان هم با وضعيت بسيار بدی دستگير کردند و رفتار بسيار ناشايستی با ايشان انجام دادند. یعنی بی ادبی کردند و ناسزا می گفتند و ایشان را می بردند در حالیکه ایشان سابقه حضور در جنگ ايران و عراق دارد، معاون سابق وزارت اطلاعات بوده و تا هنگام انتخابات دهمين دوره انتخابات رياست جمهور در بيت رهبری فعاليت می کرده است.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">فکر می کنید چرا به اعضای خانواده میرحسین در روز تشییع جنازه هتک حرمت کردند؟</span><br /><br />اینها از خشم و کینه ای که از قبل از خاندان موسوی داشتند این کار را کردند. یکی از اقوام ما را بعد از 29 سال خدمت در سپاه اخراج کردند، او را هم اتفاقا با خودشان بردند.یک مراسم ختم چقدر می تواند ایجاد رعب و وحشت کند؟ یا تشییع جنازه ؟ نماز نمی گذارند بر میت خوانده شود.آن وقت می گویند ما اسلامی هستیم. پدری چشم انتظار فرزندش چشم می بند و پسر را نمی گذارند در مراسمش شرکت کند باز به نام اسلام. چقدر این اسلام مظلوم است.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">اسامی کسانی که بازداشت شدند یا از کسانی که افراد عادی بودند اطلاع دارید؟</span><br /><br />از بازداشتشدگان مراسم تدفین ، وحید موسوی، پسر میرمحسن موسوی برادرزاده میرحسین موسوی، جواد سلیمی، داماد میرحسین موسوی، و میرحسن موسوی، پدر ابراهیم موسوی، از کشتهشدگان دوران جنگ ایران و عراق؛ و علی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی که در ششم دیماه ۱۳۸۸ در روز عاشورا کشته شد، آزاد شدهاند.<br /><br />اما میرمحسن و میراسماعیل، برادرزادههای مهندس موسوی، و مهدی موسوی، دیگر عضو این خانواده، همچنان در بازداشت بهسر میبرند.<br /><br />همچنین علی شکوریراد، نماینده مردم تهران در مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی؛ و حجتالاسلام نوراللهیان، معاون وزیر اطلاعات در زمان محمد ریشهری و از روحانیون فعال در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران؛ در مراسم بازداشت شدند که هر دو آزاد گردیدند.<br /><br />البته تمام اعضای خانواده هم که بازداشت شدند هم در دفاع از بازداشت شدگان دستگیر شدند..<br /><br /><span style="font-weight: bold;">از مراسمی که در بهشت زهرا برگزار کردید، بفرمایید؟</span><br /><br />نمی دانیم پیکر بیجان مرحوم را چه کسانی غسل دادند. حتما می دانید که نگذاشتند نماز خوانده شود..دم در غسالخانه یکی از ماموران اسلحه به کمر اطلاعاتی گفت فقط میر محمود و میر عبدالله می توانند نماز بخوانند که این با اعتراض همه حضار روبرو شد ..همه فریاد می زدند الله اکبر ..دقایقی مردم فقط الله اکبر می گفتند . اقای شکوری راد فریاد می زد لااله الا الله ....که تعدادی را همانجا بردند و همچنین اقای شکوری راد را هم بازداشت کردند...همان مامور گفت که فقط خانواده بیایند نماز بخوانند..پیرمردی در این بین فریاد زد..خانواده میرحسین 70 میلیون نفر هستند کدامیک بیایند...<br /><br />به برخی از افراد اجازه داده نمی شد که نزدیک مزار شوند. حاج اسماعیل کنار شهید علی موسوی آرمید و مادر شهید می گفت که امشب علی میهمان دارد. سه نوه شهید میزبان پدربزرگشان هستند. دختران میر حسین را هم در کل مراسم تهدید کردند و کاملا مراقبشان بودند.<br /><br />به نظر، همه اسلحه داشتند و یک محیط نظامی و امنیتی بود. .<br /><br /><span style="font-weight: bold;">یعنی نمی گذاشتند دختران در مراسم پدربزرگشان حضور داشته باشند؟</span><br /><br />بله، اینها کاملا تحت کنترل بودند.حتی به دختران اجازه نمی دادند که به مزار نزدیک شوند.پا فرا تر می گذاشتند آنها را به عقب می راندند. حتی برای فاتحه خوانی هم کسانی در کنارشان بودند. موبایل یکی از دختران را گرفتند. او به نشانه پیروزی تنها دستش را در مقابل دوربین ماموران امنیتی گرفته بود. حتی پلاک خودروی که پارک شده بود کنار، کندند و بردند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">در موقع تدفین آرامش به مراسم بازگشت؟</span><br /><br />.چند نفر را سر قبر گرفتند و بردند. به قول خودشان شناسایی شده بودند.سرمزار نوحه ترکی می خواندند . در حین نوحه دو خانوم را دو مرد نامحرم گرفتند و بردند.زیارت عاشورا که خوانده می شد از صورت تک تک کسانی که برسرمزار نشسته بودند فیلم گرفته می شد.دو بار دعای فرج خوانده شد و در زمان دعای فرج هم یک آقایی که داشت آب می نوشید را از پشت سر آب را از دستش انداختند و گرفتند و بردند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">چرا مراسم ختم لغو شد؟</span><br /><br />البته نهادهای امنیتی مراسم را لغو کردند و خانواده میرحسین هم فقط برای امنیت مردم این کار را انجام دادند. با اینکه مراسم لغو شده بود همه دیدند که چگونه فضای خیابان فاطمی امنیتی بود. خودروهایی که جلویشان چنگک داشت و مردم را با آن جمع می توانستند کنند. اسلحه هایی که با آنها می توانستند به افراد رنگ بپاشند تا تحت شناسایی قرار بگیرند. دقیقا وسایلی که در 25 بهمن هم دیده می شد . خیلی مجهز شده بودند.حتی در خیابان فاطمی رو به روی بانک ملی کانکس نیروی انتظامی نصب شده بود . در تمامی کوچه ها تا میدان گلها ون های نیروی انتظامی بود و در مسجد نور را بسته بودند . این تدارکات تازه به رغم لغو مراسم ترحیم صورت گرفته بود.<br /><br />البته فشار زیادی نيروهای امنيتی بر خانواده ميرحسين موسوی برای لغو مراسم ختم مير اسماعيل موسوی ایجاد کرده بودند.<br /><br />تعدادی از اعضای خانواده موسوی در بازداشت به عنوان گروگان بودند تا مراسمی برگزار نشود.بقيه افراد هنوز آزاد نشده اند و فشاری که وارد کردند به خاطر همين است که آزادی اين افراد را در مقابل لغو مراسم قرار داده اند. نوعی گرو کشی را انجام می دهند .<br /><br /><span style="font-weight: bold;">مراسمی ترحیم یعنی اصلا برگزار نشد؟</span><br /><br />مراسم ساده ای در خانه داشتیم و مقرر شد که هزینه مراسم ختم صرف امور خیریه شود.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">و کلام آخرتان</span><br /><br />دق داد کسی پدری را در خانه ای که روزی در همان خانه ،همان پدر پناهش داد و این ظالم در سوگ نشاند پسری را که آرزوی دیدار پدر مظلومش را داشت.<br /><br /><span style="font-weight: bold;">ممنون از وقتی که در اختیار جرس قرار دادی</span></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-73786224833290813132011-04-08T21:02:00.002+04:302011-05-03T11:28:44.870+04:30نماهنگ «ديو زنجيرباف» تقديم به تمامي آزادگان سبز دربند حاكمان سياه<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:130%;">نماهنگ «ديو زنجيرباف» تقديم به تمامي آزادگان سبز دربند حاكمان سياه</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: این نماآهنگ در سایت یوتیوپ منتشر شد و در پایان آن سخنانی از بهاره هدایت که سال گذشته خطاب به دانشجویان اروپایی آورده شده است. نام این نماآهنگ «دیو زنجیر باف» است. این نماآهنگ تقدیم به «آزادگان سبز دربند حاكمان سياه» شده است.</div><br /><br /><div style="text-align: center;"><embed src="https://static.4shared.com/flash/player/player.swf?file=https://dc273.4shared.com/img/563521932/31b65a93/dlink__2Fdownload_2FFmqk7nPw_3Ftsid_3D20110503-024039-97461dbb/preview.flv&streamer=https://dc273.4shared.com/img/563521932/31b65a93/dlink__2Fdownload_2FFmqk7nPw_3Ftsid_3D20110503-024039-97461dbb/preview.flv&displayclick=link&link=https://www.4shared.com/video/Fmqk7nPw/Div_e_ZanjirBaaf.html&image=https://dc273.4shared.com/img/Fmqk7nPw/Div_e_ZanjirBaaf.mp4&logo=https://dc254.4shared.com/images/logo.png&skin=https://static.4shared.com/flash/player/skins/whotube/whotube.zip&plugins=sharing,ltas&ltas.cc=rvlfdyginfjkpdu&sharing.link=https://www.4shared.com/video/Fmqk7nPw/Div_e_ZanjirBaaf.html&sharing.code=%3Cembed%20src%3D%22https://www.4shared.com/embed/563521932/31b65a93%22%20width%3D%22420%22%20height%3D%22320%22%20allowfullscreen%3D%22true%22%20allowscriptaccess%3D%22always%22%20%2F%3E" allowfullscreen="true" allowscriptaccess="always" height="390" width="490"></embed><br /><a href="https://www.4shared.com/video/Fmqk7nPw/" target="_blank"><img style="width: 170px; height: 110px;" src="https://dc273.4shared.com/img/Fmqk7nPw/" border="0" /></a><br />جهت دانلود بر روي تصوير بالا كليك نماييد<br />مشاهده در سايت <a style="font-weight: bold;" href="http://www.youtube.com/watch?v=91qC9djd2os">"يوتيوب"</a><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-82141475047258962162011-04-08T05:13:00.007+04:302011-04-08T05:25:48.477+04:30پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین: بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم<div dir="rtl" style="text-align: right; font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);">پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین موسوی:<br /><span style="font-size:130%;">رسالت ما جز سرافرازی ایران نیست، می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم</span></div><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><blockquote><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 156px; height: 222px;" src="https://dc302.4shared.com/img/Z4X3caj5" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffice2.arascom.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی با انتشار یک پیام واحد به صورت مشترک در وبلاگهای خود درگذشت پدر میرحسین موسوی را به وی تسلیت گفتند.<br /><br />نویسندگان این پیام تسلیت در توضیح اقدام مشترک خود نوشته اند: ” منتشر کنندگان این متن شاید به لحاظ سطح تفکر بسیار با هم متفاوت باشند و این تفاوت در متن وبلاگهایشان به صورت آشکار دیده شود اما این نشاندهنده ی تکثر موجود در جنبش سبز است. همچنین یادآور می شویم که جنبش سبز علیرغم اینکه شامل طیف گسترده ای از مردم ایران با تفکرات سیاسی گوناگون می شود اما برخلاف تبلیغات رسانه های حکومتی همگی در یک هدف متحد هستند و آن هم برچیدن دیکتاتوری از داخل مرزهای ایران میباشد. ”<br /><br />در بخش دیگری از بیانیه نویسندگان این پیام آمده است: ” این متن تنها مختص به وبلاگ ما و دیگر وبلاگ هایی که به طور همزمان این متن را منتشر ساخته اند نمی باشد و هروبلاگنویس عزیزی که تمایل دارد تا خود را در انتشار این متن تسلیت سهیم دارد می تواند این متن را بر روی خروجی وبلاگ خود قرار دهد. ما وبلاگنویسان امکانات چندانی نداشته و نیازمند یاری یکدیگریم. ”<br /><br />وبلاگ نویسانی که خواستار انتشار این پیام در وبلاگشان هستند می توانند متن زیر را عیناً در وبلاگشان منتشر نمایند:</blockquote></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><br /><div style="text-align: center; font-weight: bold;">به نام خدا<br /></div><br /><div style="text-align: center; font-weight: bold;">انا لله و انا الیه راجعون<br /></div><br />ما همه از خداییم و به او باز میگردیم، با درود بر مهندس میرحسین موسوی رییس جمهور منتخب ملت ایران در انتخابات سال ۱۳۸۸ که برای احقاق حقوق مردم تسلیم مستبدین نشد و به زیر پرچم خود فروختگان نرفت و اکنون در بند استبداد و دژخیمان به ظاهر ایرانیانی به سر میبرد که هیچگونه ارزشی برای ایرانیان قایل نیستند و همچنین با درود فراوان به خانواده ی موسوی که در راه مبارزه برای آزادی مردم ایران از گزندهای گوناگون بی نصیب نمانده اند. ما وبلاگ نویسان سبز که با امکانات حداقلی خودمان و به درجات گوناگون در پی بیانیه ی شما مبنی بر گسترش آگاهی شروع به فعالیت و خبر رسانی و گهگاهی تحلیل و رایزنی در مورد مسایل خبری پرداخته ایم و همچنین در این راه برخی از ما از گزند نیروهای خود فروخته ی حکومتی هم بی نسیب نبوده ایم، درگذشت پدر گرامیتان مرحوم سید میراسماعیل موسوی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما طول عمر با عزت روز افزون را طلب می کنیم.<br /><br />میرحسین عزیز!<br /><br />همه می دانیم که استبداد پایدار نخواهد بود و ما همگی تا روزی که ایران و ایرانی طعم آزادی را بچشد و خود را از بند خود فروختگان و دورویان رها ببیند پشتیبان شما هستیم و بدانید که رسالت ما هیچ چیزی بجز رسیدن به نقطه ی سرافرازی ایران و ایرانی نیست و همینجا اعلام می کنیم که با تمام وجود به کار خود ادامه خواهیم داد و همچنین صمیمانه صبر و استقامت شما را در مقابل سختی های موجود می ستاییم و بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم.<br /><br /><div style="text-align: center; font-weight: bold; color: rgb(0, 51, 0);">جمعی از وبلاگنویسان سبز<br /></div><br /></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-4167878249323537909.post-44346960641618944092011-04-05T16:38:00.000+04:302011-04-05T16:39:40.407+04:30«نقد گذشته، راه آینده» به قلم سيد مصطفي تاجزاده<div dir="rtl" style="text-align: right;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 102, 0);font-size:180%;" >«نقد گذشته، راه آینده» </span><br /><span style="color: rgb(0, 51, 0);font-size:85%;" >به قلم سيد مصطفي تاجزاده</span></div><blockquote><br /><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 1px 0pt; cursor: pointer; width: 213px; height: 250px;" src="http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTM8rLgqRinW4-_HqkxbexvfWxsTIEzp-oKMLMpnsge5lsjtTJufg" alt="" border="0" /><span style="font-weight: bold; color: rgb(255, 102, 102);font-size:100%;" >•</span> <a href="http://0ffer2.arasblog.tk/">ادامه راه سبز(ارس)</a>: مصطفی تاج زاده در یکی دیگر از مجموعه مقالاتی که پیش از بازگشت به زندان نوشته، توضیحات بیشتری پیرامون مقاله پیشین خود با عنوان <a href="/2010/06/blog-post_14.html" target="_blank">«پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!»</a> که سال گذشته منتشر شد، ارائه کرده است. <p>او در بخشی از این مقاله آورده است: “سرکوب ها، بگیر و ببند ها و خشونت بی حد و حصر حزب پادگانی در وقایع پس از انتخابات به رغم تلخی ها و زیان های بعضاً جبران ناپذیر خود، این حسن را داشت که چشمان ما را به روی خطا ها و لکه های تاریک دوران تولد و رشد انقلاب بیشتر از پیش بگشاید، موجب رشد بیسابقه آگاهیهای عمومی شود و لکنت زبان ما و حتی رهبران جنبش را بر طرف کند.”</p> <p>تاجزاده در بخش دیگری از مقاله خود تصریح کرده است: من معیار را در نقد گذشته تکیه به سخن جاویدی میدانم که از زبان رهبرفقید انقلاب شنیدم<strong>: </strong><em>“پدران و مادران ما چه حقی داشتند که برای ما سرنوشت تعیین کنند. هرکس سرنوشت اش با خودش است. مگر پدر و مادرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعد ما وجود پیدا میکنند، آنها تعیین بکنند؟”</em>خوشبختانه نسل جوان این سخن تاریخی را از رجعت طلبان به عصر دیکتاتوری قبل از انقلاب گرفت و به تملک خود درآورد. چاره آن را نیز صندوق انتخابات یافت.</p> <p>وی بار دیگر با تاکید بر عزم خود مبنی بر پیگیری شکایتش از جنتی و متخلفان و متقلبان انتخاباتی نوشته است: “<strong>شاید فردی که شغل اصلی او در دو دهه گذشته تجمیع میلیاردی ثروت بوده است و از قضای روزگار تجمیع آرای ملت در یک انتخابات به عهده او واگذارشود، بتواند به ” انتخابات” ابزاری نگاه کند و پس از انجام وظیفه خود وزارت کشور را ترک کند. اما برای من جدایی از وزارت کشور هرگز به مفهوم پایان مسئولیتم در پاسداری از آرای ملت و تلاش برای برپایی انتخابات آزاد نبوده است.”</strong></p> <p>متن کامل این مقاله، به نقل از سایت تحول سبز، در پی می آید:</p></div></blockquote><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><p></p> <p style="text-align: center; color: rgb(0, 51, 0);"><strong>تقدیم به آیت الله منتظری و آیت الله طالقانی<br />پرچمداران آزادی در عصر جدید</strong></p> <p><a href="/2010/06/blog-post_14.html" target="_blank">«پدر،مادر، ما باز هم متهمیم!»</a> بازخوانی انتقادی رویکردها و رویههایی بود که در سه دهه گذشته، به نام اسلام و انقلاب و نظام فعلیت یافت ولی در عمل جامعه را از اهداف و آرمان های انقلابی که در آن ایرانیان به خلق راهی نو برای تحقق خواسته های تاریخی خود دست زده بوند، دور و محروم می کرد. این نوشته از یک سو به ظرفیت ها و توانایی های کم نظیری اشاره داشت که در پرتو بیداری،اتحاد و مشارکت مردم برای کشور به وجود آمده بود و از جمله خود را در دوران اصلاحات و نیز در جنبش سبز نشان داد و ازسوی دیگر به قصورها و تقصیرهایی پرداخت که به جای ساختن بنای جامعه آزاد و پیشرفته ایران در جهان جدید، خشت کج می گذاشت و دیوار کج بالا می برد و چنین شد که نسل دیروز در مواقع بسیار در برابر نسل امروز بر صندلی اتهام نشست. تلاش اصلی من مطالعه و درک انتقادی گذشته و به کار بستن آن میراث برای ساختن آینده بود. مطالعه ای که نتیجه آن آشکار شدن تفاوت های دو قرائت دموکراتیک و استبدادی از اسلام وانقلاب و نظام از سویی و ازانسان و جامعه و جهان از سوی دیگر بود.مطالعه ای که آثار حقوقی، سیاسی، فرهنگی، دینی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی آن دو نوع نگاه و روش را در زندگی امروز نشان میدهد.</p> <p>این نوشته خوشبختانه در سطوح مختلف در داخل و خارج از کشور خوانده شد و در شرایطی که سبزها از کمترین حق و ابزار ارتباط قانونی با مردم محروم اند، مورد بحث و گفت وگو قرار گرفت و با ارزیابی ها و نقدهای گوناگون همراه شد. من به سهم خود از این بذل توجه فراگیر، به ویژه از نقدهای مکتوب جوانان فرهیخته و اصحاب اندیشه و فعالان سیاسی صمیمانه تشکر می کنم و ضمن مطالعه و بهره برداری وآموختن از نوشته هایی که از آنها اطلاع یافتم، چند نکته را به اختصار یادآور می شوم:</p> <p>۱. در مقاله <a href="/2010/06/blog-post_14.html" target="_blank">” پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!”</a> علاوه بر قربانیان انحصارطلبی و خشونت ورزی، نسل جدید مخاطب من بود که نقشی در آن رخدادها نداشت،اما وارث خطاهاو نیز دستاوردهای “نسل انقلاب” است. باوجود این نقد دهه اول انقلاب به هیچ وجه نباید ما را زیر آوار گذشته مدفون کند یا تلاش های اصلاحی و دموکراتیک نسل من را به ویژه در دهه سوم انقلاب نادیده انگارد . مهمتر آنکه مارا از آینده بازندارد. به باور من چیزی که مانع توقف در گذشته می شود، به میدان آمدن و سخن گفتن نسل جوان است. زیرا آنچه امر نقد گذشته را امکان پذیر کرده، فضایی است که جنبش سبز خلق کرده است؛بدون بهمیدانآمدن نسل پرسشگر و تلاشگر جدیدی که فضای عطرآگین در هم جوشی قشرها و نسل های اول ،دوم و سوم را فراهم آورد، آن مقاله نمی توانست نوشته شود. <strong>به این</strong> <strong>اعتبارمن “پیشتاز” نقد گذشته و عذرخواهی از خطاهای نسل انقلاب نبودم؛ پیشتاز اصلی همین نسلی است که با حضور خود در عرصه انتخابات و پس از آن در میادین و خیابان ها، معادلات داخلی و خارجی را به هم زده و افق روشنی را برای آینده ایران ترسیم کرده است.نسلی که یکبار دیگر”باهم بودن”را معنا و جنبش سبز را به صحنه وفاق قشرها و اقوام و نسلها و ادیان مذاهب تبدیل کرده است؛ صحنه وفاقی که هر کاری را آسان و هر تحولی را ممکن می</strong><strong> </strong><strong>کند.</strong> وقتی دیدم نسلی که نقشی در حوادث دهه اول انقلاب نداشت، نسل ما را به احاطه مهر و عطوفت خود در آورده است، احساس شرمندگی کردم؛ <strong>شرمندگی در قبال نسلی که ما را پیش از آنکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ببریم بخشوده است<sup> (۱)</sup>. </strong></p> <p>۲. این نوشته در پی آن بودکه آرمان های نسل انقلاب را به اختصار تشریح کند و مانع قضاوت فله ای نسل جدید درباره تلاش های پدران و مادران خود شود، تا هم از درست ها و هم از نادرست های نسل انقلاب بیاموزند و هم از تلاش های خود با پرداخت کمترین هزینه و بیشترین تضمین بهترین نتیجه را بگیرند. من امروز بیش از هر زمانی همگانی شدن نقد را میان همه نیروهای سیاسی و اصحاب اندیشه ممکن می بینم و فکر میکنم جامعه ما آن قدر بالغ شده است که با همه وجود درک میکند نقد به معنای تخریب و تخطئه نیست، به معنای جدا کردن سره و ناسره و بستن سرچشمه انحرافات با بیل است، تا که سیلهای بنیان کن به راه نیفتد و همه را با هم نبرد. افزون بر آن پس از پیروزی محتوم،هیچ فرد و گروهی نتواند آرمانها و وعده ها را فراموش کند یا خدای ناکرده جامعه را به عقب برگرداند. در این جهت درست ترآن می دانم که ضمن نقد دیگری یا حتی پیش از نقد دیگران، خود را نقد کنیم وبه این ترتیب به شعور عمومی احترام بگذاریم و بپذیریم که در نهایت این آحاد شهرونداناند که از مطالعه و ارزیابی نقدهای گوناگون راه مناسب تر را انتخاب می کنند. من نقد را در شرایط کنونی نه خودزنی، که راه رسیدن به تعادل و عقلانیت میدانم و مطلقنگری و خودمداری را از هر موضع و از سوی هر کس که باشد مخرب عقیده و عمل سیاسی ارزیابی میکنم. <strong>تجربه ۳۵ سال فعالیت سیاسی-حرفه ای به من آموخته است کسانی کمتر اشتباه می کنند که بفهمند اشتباه کرده اند و ممکن است اشتباه کنند و مهمترین راه اشتباه نکردن آموختن از اشتباهات خود ودیگران است.</strong></p> <p>۳ . تجربیات یک قرنه ما به ما هشدار میدهد که <strong>در جامعه متکثر و متنوع ایرانی جز” استقرار دموکراسی” و “تامین حقوق همه ایرانیان” راه حلی برای زندگی اجتماعی- سیاسی مسالمت آمیز وجود ندارد.</strong>پس چاره ای نداریم که با این معیار گذشته خود را نقد،وضعیت کنونی را تحلیل و برای آینده راه کار ارائه دهیم تا هیچ فرد و گروهی ،با هیچ اسم و عنوانی نتواند درصورت به قدرت رسیدن خود محوری کند و به خودکامگی بپردازد و حقوق و آزادی های مدنی،سیاسی،فرهنگی واجتماعی ایرانیان را ،با همه تنوعات دینی ،مذهبی ،قومی،زبانی،جنسیتی،جغرافیایی آنان نقض کند.گسترش فرهنگ وفضای نقد برترین راه برای جلوگیری از خطا و بهترین تضمین عدم انحراف اشخاص و احزاب سیاسی در آینده است.</p> <p>۴. <a href="/2010/06/blog-post_14.html" target="_blank">«پدر، مادر ،ما باز هم متهمیم!»</a> نوشته ای است که اگر چه به گذشته نگاه می کند و تا فصل ششم به بررسی و نقد عملکرد پیشینیان و کودتای انتخاباتی۸۸ میپردازد اما نیازاصلی جامعه امروز را نگاه منتقدانه به آینده می بیند، چنان که در فصل هفت به آن پرداخته است. این نوشته به دنبال محاکمه گذشتگان نیست واز همه نمی خواهد که تکلیفشان را نسبت به هر مساله ای در گذشته تعیین کنند. این کار نه ضروری است و نه مفید، ممکن هم نیست. <strong>به نظر من نباید دوباره به همان خطاهایی برگشت که نسل ما در ایامی آن ها را عین صواب و «تنها راه رهایی» می دید. اصرار بر تعیین تکلیف با شخصیتها یا حوادث تاریخی آن هم به سبک و سیاقی که برخی دوستان تمامیتپسند در این سو یا آن سو می خواهند و می پسندند، حتما با نیت خیر انجام می شود اما نتیجه اش حاکمیت تمامیت خواهی و توتالیتاریسم است که از هر نوعی که باشد (به نام اسلام یا به اسم سکولاریزم) بازگشت به همان اشتباهاتی است که زمینه مشکلات امروز را فراهم کرد.</strong> ما باید به فکر ساختن آینده ای باشیم که در آن بیشترین بخشهای جامعه سهیم باشند و کمترین خطاها در آن صورت بگیرد. پس لازم است در پی آن باشیم که افراد، نیروها، گروه های سیاسی و اجتماعی با پس زمینههای متفاوت و حتی مخالف فرهنگی،اقتصادی،قومی،جنسیتی،جغرافیایی و تاریخی و ازراه های مختلف به این نتیجه برسند که دموکراسی راه رهایی است و رعایت حقوق دیگران شرط رسیدن به ایران مستقل ،یکپارچه، آباد،مرفه و آزاد است، که در آن عدالت و اخلاق حرف نخست را میزند و هرشهروند علاوه بر رعایت قانون، آنچه بر خود نمی پسندد، برای دیگری نیز روا نمیشمارد. به علاوه <strong>جنبش سبز،جنبش “تعیین تکلیف” نیست.جنبش “تعیین حق” است.</strong> بر این اساس ضرورت ندارد که شخصیت ها و اندیشمندان موثر در مقاطع مختلف را رودرروی هم قرار دهیم حتی اگر خود آنان درمقطعی یا درموضعی در برابر هم قرار گرفته باشند. از یاد نبریم که ما در امروز زندگی می کنیم نه در دیروز. به علاوه پا به دهه چهارم انقلاب نهاده ایم و در دوره جهانی شدن،عصر ارتباطات وحاکمیت گفتمان دموکراسی به سر می بریم، پس می توانیم و باید با گفتمانی جدید و روزآمد مقابله جویی ها یا مقابل سازی های گذشته را پشت سر بگذاریم<sup> (۲)</sup>. <strong>ما امروز می توانیم «امام خمینی» و «دکتر مصدق» رادر راه ساختن ایرانی آزاد و مستقل و پیشرفته در کنار هم ببینم.</strong> <strong>ما می توانیم امروز از «استادمطهری» و «دکترشریعتی» با همه تفاوت ها و حتی اختلاف هایشان در راه ارائه اسلام به دور از تحجر و استبداد و خرافات بهترین و بیشترین بهره ها را ببریم. ما امروز می توانیم تصویرآرمان و خواست مهندس «بازرگان» و «دکتر بهشتی»را در قاب واحدی ببنیم که در آن اسلامیت با جمهوریت و دین با دموکراسی ناسازگار نیست. همچنان که می توانیم “گاندی”، “چه گوارا” و “مارتین لوترکینگ” را به رغم روش های گوناگون مبارزه با ظلم واستبداد و استعمار دوست داشته باشیم.</strong> امروز همه قله های شعر وادب، فلسفه و عرفان، موسیقی و سینما و… را با همه اختلافاتشان می توان و باید از آن همه ایرانیان دانست و به آن ها مفتخر بود. بزرگی هر کس و هر اندیشه ای جا را درقلب ما بر دیگری تنگ نمی کند. آسمان با ستاره های متعدد و متفاوتش زیباست. <strong>من همه این بزرگان را دوست می دارم و به همه آنان حرمت می گذارم اگرچه هیچ کدام را معصوم نمی دانم و ارزیابی انتقادی عملکردشان را نه تنها جایز، بلکه لازم می بینم چرا که نقد همدلانه اما همه جانبه اندیشه و عملکرد بزرگان به ویژه از سوی دوستدارانشان، بهداشتی ترین و مفیدترین شیوه بزرگداشت آنان و زنده نگه داشتن یاد و نام و آرمانشان است.</strong> چنین اقدامی راه بر روش ناصواب کسانی می بندد که «نقد» را با “انتقام” وکینه توزی یکی می بینند و پذیرش خطا را همچون بازجوها مساوی ”اعتراف کردن” و “تواب شدن” آنان از یک سو و ” حقانیت ” بینش ،منش و روش خود از سوی دیگر تلقی می کنند. چنین اشخاصی نقش دادستان، بازجو، بازپرس، قاضی و هیأت منصفه را یک تنه خود ایفا و حکم نهایی دادگاه را که عین اتهام اولیه است، بدون شنیدن دفاعیهها پیشاپیش صادر میکنند! ماهیت روش این گروه با بازجوهای اوین یکی است.</p> <p>۵. من معیار را در نقد گذشته تکیه به سخن جاویدی میدانم که از زبان رهبرفقید انقلاب شنیدم<strong>:</strong><em>“پدران و مادران ما چه حقی داشتند که برای ما سرنوشت تعیین کنند. هرکس سرنوشت اش با خودش است. مگر پدر و مادرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعد ما وجود پیدا میکنند، آنها تعیین بکنند؟”</em><sup>(۲)</sup>. خوشبختانه نسل جوان این سخن تاریخی را از رجعت طلبان به عصر دیکتاتوری قبل از انقلاب گرفت و به تملک خود درآورد. چاره آن را نیز صندوق انتخابات یافت. اما هنگامی که مطالبهی “رأی من کو؟” با توهین و تحقیر و کهریزک و گلوله مواجه شد، نسل من باید این پرسش راعمیق تر از همیشه مطرح کند که ما درکجا دچار اشتباه استراتژیک شدیم؟ وقتی رهبر فقید انقلاب این سؤال را درباره نسل پیش از خود مطرح کرد، ” کنار رفتن” قشرهای گوناگون را از فرایند مشروطیت خطای اصلی آنان خواند. در واقع او با آشنایی با معضلات هر نهضت، حل مشکلات را کناره روی از مشروطیت نمی دانست، بلکه مشارکت مستمر و گسترده و در واقع “مشروطیت بیشتر” و”مشارکت بیشتر” را پیشنهاد میکرد. ما نمی توانیم همان ایراد را به نسل جدید وارد کنیم، زیرا آنها با تمام وجود و با بهره گیری از تمام ظرفیت های خود در فرایند انتخابات ، قبل و بعد از ۲۲خرداد ماه ۸۸مشارکت کردند اگرچه با کمال تاسف سهم آنها از اعتراضشان به تخلفها و تقلبها سرکوب بود و زندان. اما نسل انقلاب در تحقق “گفتمان حق تعیین سرنوشت هر نسل به دست آن نسل ” چه خطایی کرد که امروز با حاکمیت انسدادطلبان یکهسالار مواجه شدهایم؟<sup> (۳)</sup></p> <p>۶. <strong>فضای آلوده ای که هسته مافیایی-کودتایی بر انتخابات وحوادث پس از آن حاکم کرد، حتی سخن گفتن از “اکثریت” و “اقلیت” را نیز بی معنا کرده است. اکثریت و اقلیت یا برنده و بازنده در جایی معنا دارد که قواعد بازی رعایت شود.</strong> اگر برای اقتدارگراها نفس انتخابات (مستقل از اکثریت و اقلیت) مهم بود و اگر به اکثریت بودن جناح خود واقعاً باور داشتند، می توانستند در فضای آزاد انتخاباتی موقعیت خود را تثبیت کنند و رقیب خود را در وضعیت اقلیت قرار دهند. یعنی با پذیرش حقوق شهروندی کسانی که آنان را اقلیت معرفی می کردند ،ازجمله در رسیدگی به شکایاتشان جایگاه اکثریت را برای خود وسربلندی را برای کشور به دست آورند و به این ترتیب به جهانیان نشان بدهند که در ایران دموکراسی حاکم است و رأی مردم اصالت دارد. اما جناح اقتدارگرا عکس آن عمل کرد.چرا که اقلیت بودن یک جماعت با بهرهوری از حقوق شهروندی معنا می یابد و نه با ” خس و خاشاک” نامیده شدن. <strong>در واقع کرسی ریاست جمهوری یا جام بازی، نهایتاً به یک طرف رقابت تعلق می گیرد در عین حال شکایت و اعتراض به نتیجه بازی نیز یک قاعده پذیرفته شده است که باید با مواجهه دموکراتیک و قانونی به آن پاسخ داد. اگر کسی قبل از اتمام این فرایند به طور یک طرفه “پایان بازی” را اعلام کند یا نتیجه بازی را غیر قابل تردید و تغییر بخواند، عدم اعتقاد خود را به اصل رقابت لو می دهد.</strong> چنین اقدامی همچون “خس و خاشاک” خواندن رقیب به معنای بر هم زدن نفس انتخابات است و سیاستورزی قانونی را منتفی میکند.</p> <p>۷. <strong>بعضی چهره ها که باید بیش از من و دوستانم در قبال خطاهای دهه نخست انقلاب و فرصتسوزیهای عصر اصلاحات به نسل جدید پاسخ بدهند، متأسفانه خود را در موضع بازجوها قرار داده وما را درباره همه امور ،حتی درباره حماسه های بزرگ دهه اول و نیز تلاشهای اصلاحیمان در دهه سوم انقلاب مورد انتقاد و بعضاً انتقام قرار می دهند.</strong> <strong>به نسل جوان عرض می کنم تسلط اندیشه مارکسیسم تمامیت خواه روسی و چینی به طور کلی گفتمان “غیر دموکراتیک” و”خشونت پرست” بسیاری از گروههای ”انقلابی” در هنگام پیروزی انقلاب، اساساً جایگاه چندانی برای آزادی های مدنی و سیاسی و به خصوص انتخابات آزاد باقی نمیگذاشت.</strong>این گروهها”رسالت” و “وظیفه تاریخی” خود را تغییر جامعه و جهان می دیدند و کاری نداشتند که چنین رسالتی از سوی شهروندان و صندوق انتخابات به آنان واگذار میشود یا نه.نوع گروههای اپوزیسیون آن دوره، مستقل از رای مردم خود را”قادر مطلق، دانای کامل، عادل مقدس و همراه با یک نقش تاریخی در جهت رهایی کارگران یا مستضعفان” میدانستند و لازم میدیدند ایرانیان صرف نظر از اراده، عواطف و خواست اعلام شده و بر زبان آمده خودرهبری آنها رابپذیرند. در غیر این صورت مردم را تحت القاءات امپریالیست ها یا ایادی آنها میخواندند. همان روشی که فرقه مصباحیه در حال حاضر دنبال میکند. در واقع برای گروه هایی که “اسلحه” اصالت داشت نه “اصلاحات”و “استالینیسم”مکتب راهنمای عملشان، مسئله این نبود که مردم در تظاهرات ضد ستمشاهی چه مطالباتی بر زبان آوردند یا در انتخابات به چه نظامی رأی دادند، بلکه مسئله این بود که “ماهیت مستضعفان یا پرولتاریا» چیست و بر پایه آن “چیستی”چه باید انجام داد و چگونه باید رهبری حزب “پیشتاز” و “پیشاهنگ” را به مردم قبولاند.این درحالی بود که جمهوری اسلامی مورد مخالفت آنان با همه پرسی رسمیت یافت و بر انتخابات تأکید میکرد.<sup>(۴)</sup></p> <p>۸. دیدگاه قیم مآبانهای که در دهه نخست انقلاب متعلق به گروه هایی بود که در برابر جمهوری اسلامی ایران متکی به رأی مردم ایستادند، متاسفانه درحال حاضر به تسخیر آقایان جنتی و مصباح درآمده است. برای هر دو جریان مهم نیست که مردم چه می خواهند و مایلند به چه کسی رای دهند. آنان به حاکمیت باورهای خویش و درواقع به حاکمیت خویش به هرقیمت معتقدند، مردم بخواهندیانخواهند. خداوند یا تاریخ چنین اراده کرده است. به این اعتبار یکه سالاری نه فقط خطاهای ما در دهه اول انقلاب را در ابعاد وسیعتر تکرار می کند بلکه همزمان خطاهای شاهپرستان، مجاهدین خلق و مارکسیستهای استالینیست را مرتکب میشود. به عنوان مثال به متن کیفرخواست دادگاههای نمایشی سال۸۸ بنگرید؛ چند درصد استدلال های بکار رفته در آن “حقوقی”و “اسلامی” است و چند درصد”سیاسی ” است و به ادبیات و تقسیم بندی اردوگاهی سالهای نخست انقلاب توسط گروه های خشونت پرست شباهت دارد و ملهم از مارکسیسم تمامیتخواه و ضدآزادی روسی است؟” مجاهدین خلق” و” استالینیست ها” که زمانی مبلغ و مروج این قبیل دشمنشناسیها بودند، اگر نیک بنگرند، گفتمان و ادبیات خود را در کیفرخواست دادستانی تهران علیه ما خواهند دید. ادبیات کمونیستی کیفرخواست، حقوقی،اسلامی و شیعی نیست و با گفتمان “نوفل لوشاتو” نسبتی ندارد. به همین دلیل شوقی برنمی انگیزد<sup>(۵)</sup>. امیدوارم “پدر،مادر،مابازهم متهمیم!” در پیامد منطقی خود، نقادی صمیمانه و صادقانه گروهها و چهره هایی را برانگیزد که زمانی خود آموزگاران این قبیل دشمن شناسی و در حقیقت پیشتازان یا نظریهپردازان خشونت ورزی بودند<sup>(۶)</sup>.</p> <p>۹. <strong>تأکید بر دستاوردهای انقلاب هرگز به</strong><strong> </strong><strong>معنای انکار خطاهای</strong><strong> </strong><strong>بزرگی نیست که به نام دفاع از انقلاب یا حفظ نظام</strong><strong> </strong><strong>صورت گرفته است ،یا میگیرد.</strong> منظورم یادآوری این مسئله است که انقلاب اسلامی ملت ما را متحول و زنده و برسرنوشت خود حاکم کرد، اما این موجود زنده و حاکم بر سرنوشت خود و پر از آزمون و خطا، با ملت مرده عهد قاجارو عصر پهلوی (به استثنای دومقطع نهضت مشروطه و ملی شدن نفت) قابل مقایسه نیست. همین <strong>مردم در جریان جنبش سبز نه تنها زندگی از سرگرفتند و اکنون میکوشند برسرنوشت خود حاکم شوند، بلکه نشان داده اند که</strong><strong> </strong><strong>آماده پذیرش بخشایش طلبی و عبور انتقادی و سازنده از اشتباهات همه طرف های منازعه</strong><strong> </strong><strong>هستند.</strong> <strong>ازطرف دیگرسرکوب ها، بگیر و ببند ها و خشونت بی حد و حصر حزب پادگانی در وقایع پس از</strong><strong> </strong><strong>انتخابات به رغم تلخی ها و زیان های بعضاً جبران ناپذیر خود، این حسن را داشت که</strong><strong> </strong><strong>فهم ما را از دستاوردهای انقلاب عمیق تر کند، چشمان ما را به روی</strong><strong> </strong><strong>خطا ها و لکه های تاریک دوران تولد و رشد انقلاب بیشتر از پیش بگشاید،موجب رشد بیسابقه آگاهیهای عمومی شود و لکنت زبان ما و حتی رهبران جنبش را بر طرف کند.</strong>به علاوه در جریان عبور از قانون اساسی و نقض حقوق تصریح شده ملت در آن سند، زبان اقتدارگراها الکن شده است. <strong>مهم تر آنکه در همه لحظات محاکمه متهمان انتخاباتی و در همه لحظات سرکوب و خشونت ورزی حزب پادگانی فرصتی نیکو و مبارک برای تبار شناسی خشونت گری و بحث عمومی درباره حقوق شهروندی به وجود آمده است.</strong> به همین دلیل یکی از محصولات جنبش سبز را آن میدانم که بین بلوغ و رشد خط امامیهای اصلاحطلب و سبز اندیشی که از خطاهای دوران جوانی خود درسها گرفته و تجربه های گرانسنگی ارمغان ملت کردهاند با عقب ماندگی غیر قابل توجیه اقتدارگراهایی که در این مرحله از بیداری ورشد آگاهی های ملی، به تکرار وتکثیر و تعمیم خطاهای نسل انقلاب با گرایشهای گوناگونش پرداخته اند، شکاف عظیمی به نمایش گذاشته شده است؛ <strong>صف کسانی که صادقانه با ملت خویش سخن می گویند و خود</strong><strong> </strong><strong>انتقادی را نشانه ضعف خویش نمی دانند با پیروان گفتمان طالبانی-پادگانی که استثناها و خطا های عصر بی</strong><strong> </strong><strong>تجربگی ملی و</strong><strong> </strong><strong>عصر گفتمان انقلابی غیردموکراتیک را آن هم در دورهای که ایران در حال جنگ بود و از تروریسم رنج می برد، به قاعده و مکتب راهنمای عمل خشونت</strong><strong> </strong><strong>گرای خود در دوران صلح و در عصر ارتباطات،جهانی شدن و گفتمان دموکراسی تبدیل کردهاند، بیش از پیش شفاف شده و در معرض دیدگان ملت و جهانیان</strong><strong> </strong><strong>قرار گرفته است؛</strong> تفاوت میان مسجد وکانونی که استاد مطهری می خواست میکرفون و تریبون در اختیار مخالفان و ملحدان قرار دهد و با آنان در همان محل به بحث بنشیند و خاطره آزادیهای صدر اسلام را زنده کند، با مسجد پادگانی که زیر زمین آن به محل ضرب وشتم و اهانت به منتقدان و معترضان اختصاص می یابد، هرگز به این روشنی به نمایش عمومی در نیامده بود؛ <strong>خط شهیدان بروجردی، باکری، خرازی، همت و دیگر حماسه آفرینان دفاع مقدس که “بسیج” را “مدرسه عشق” می دانستند، از خط کسانی که جامه بسیجی به عاریت به تن کرده و مقابل</strong><strong> </strong><strong>انبوه معترضان ایرانی ایستادهاند، تفکیک شد؛ همان ها که بسیج را “مکتب خشونت</strong><strong> </strong><strong>ورزی” می خواهند.</strong> سرانجام توجه اکثریت ملت معطوف کوشش عظیمی شد که به منظور برآمیختن مرزهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی با نظام های ستمشاهی، طالبانی، فاشیستی، نازیستی و حتی استالینیستی به عمل آمده و میآید. به این ترتیب تلاش گسترده ای که در جهت بی خاصیت سازی نهادهای دموکراتیک و انتخاباتی و اعتبار سوزی ملی صورت گرفته و میگیرد، افشا و تا حدود زیادی خنثی شد.</p> <p>۱۰. آن چه درباره احیای مناسبات ارتجاعی شاهنشاهی در جامعه سبز ایران می گویم، نباید ما را از ظرفیت و توانمندی های ویژه چنین شرایطی غافل کند. امروزه اکثریت کارگزاران و عاملان اجتماعی نظیر کارگران، کشاورزان، معلمان، دانشگاهیان، هنرمندان، فرهنگیان، جامعه شناسان، مددکاران اجتماعی، اقتصاددانان، کارآفرینان، ورزشکاران، دانشگاهیان، کاربران کامپیوتر و اینترنت، حوزویان و به ویژه طلاب جوان ، پزشکان، پیشهوران و خلاصه همه زنان و مردانی که در رشته ای حامل هنر، دانش و فن هستند، در جریان تنش های هر روزه کار تخصصی خود و در مواجهه با مشکلات بلافصل محیط کار و محیط زیست خود اندیشه و نقشی سیاسی می یابند. به علاوه نارضایتی گسترده اجتماعی ناشی از انسداد سیاسی، صرفاً گونه ای ناخرسندی عام و سیاسی باقی نمیماند بلکه تخصصی و علمی نیز میشود. به این ترتیب یک هنرمند در پیوند مستقیم با حرفه خود و برای حفاظت از استقلال شخصیت و اثر هنری خود و نیز در جریان دفاع از استقلال حوزه هنر و مقاومت در مقابل فرمایشی شدن و پذیرفتن سفارش های آمرانه حکومتی برای تولید آثار هنری، خود را در موقعیتی سیاسی می یابد و به انحاء گوناگون به مقاومت میپردازد و خالق آثار منحصر به فرد میشود. همچنان که امر سیاسی در دوران کنونی از دل خانه و کاشانه و روابط خانوادگی می جوشد چرا که نگرانی از آینده فرزندان و جوانانی که به دلیل تحقیر روزانه و تحمیل های روز افزون و سلب حق تعیین مقدرات خود از یک طرف و ناکارآمدی حکومتی و بیکاری و تورم در نتیجه طرد و به حاشیه رانده شدن از طرف دیگر، در معرض انواع بزه های اجتماعی و بیماری های روحی و افسردگی ها قرار گرفته اند، والدین و حتی نسل جوان را سیاسی می کند و به دموکراسی و به انتخابات آزاد و منصفانه با مقدمات و لوازم آن مانند آزادی بیان،حزب،تجمع و… برای تعیین سرنوشت و پیشرفت همه جانبه کشور گره میزند.</p> <p>۱۱. <strong><a href="/2010/06/blog-post_14.html" target="_blank">“پدر،مادر، ما باز هم متهمیم!”</a>تنها یک آغاز است که بستر و انگیزه نوشته شدن آن را نسل جوان ،یعنی دختران و پسرانی فراهم کرده اند که در خلق جنبش سبز نقش اول را داشتهاند</strong> و امیددارم با یاری خداوند و با جدیت و استقامت و هوشیاری و با استفاده از تجارب پدران و مادران خود ،ایران را سبز سبز کنند.</p> <p style="color: rgb(204, 0, 0);"><strong>پانوشتها:</strong></p> <p style="color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:85%;">۱. بخشایش طلبی از قربانیان تمامیت خواهی و پرستش قهر و ازنسل جدید در عین اینکه یک فرایند مستقل است، با انتخابات نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. من نه فقط به عنوان یک فعال سیاسی و نه به عنوان کسی که پیشینه خط امامی و اصلاحطلب را با خود حمل می کند، و اکنون خود را سبز می داند بلکه به عنوان کسی که انتخابات آزاد همواره دغدغه او بوده است و در یکی از آزادترین انتخابات ایران، افتخار صندوق بانی این ملت را داشتم، وظیفه و مسئولیت ویژه ای برای “تحقق انتخابات آزاد” احساس می کنم. <strong>شاید فردی که شغل اصلی او در دو دهه گذشته تجمیع میلیاردی ثروت بوده است و از قضای روزگار تجمیع آرای ملت در یک انتخابات به عهده او واگذارشود، بتواند به ” انتخابات” ابزاری نگاه کند و پس از انجام وظیفه خود وزارت کشور را ترک کند. اما برای من جدایی از وزارت کشور هرگز به مفهوم پایان مسئولیتم در پاسداری از آرای ملت و تلاش برای برپایی انتخابات آزاد نبوده است.</strong>به همین دلیل شکایتم علیه آقای جنتی را پیگیری و با عنایت الهی و پشتیبانی ملت شریف آن را تا آخر عمر و تا کسب نتیجه نهایی که محکومیت متخلفان و متقلبان و برپایی انتخابات آزاد است، دنبال خواهم کرد. انتخابات در ایران باید آزاد شود و به یاری خداوند آزاد خواهد شد. به آن دین دارم.</span></p> <p style="color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:85%;">۲. صحیفه نور، جلد۶، ص ۱۲٫</span></p> <p style="color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:85%;">۳. شاید نسل جدید بتواند این اتهام را متوجه نسل انقلاب کنند که چرا در مقاطعی کنار کشیدیم ودلسردی و کناره گیری فرصت مناسبی برای یکه تازی استبدادطلبان فراهم کرد.به نظر من انتقاد فوق به ما وارد است.برای مثال عدم شرکت قشرهای وسیعی از مردم در انتخابات دور دوم شوراهای اسلامی شهر و روستادر سال ۸۱ ضربه سنگینی به اصلاحات وارد کرد و به اقتدارگراها روحیه داد.</span></p> <p style="color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:85%;">۴. ازنظرمن،منطق ورفتارکسانی که آن روز در مقابل انتخاب و رأی مردم ایستادند تفاوتی با اندیشه و عملکرد آقایان جنتی و مصباح ندارد که امروز مقابل رأی مردم ایستادهاند.</span></p> <p style="color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:85%;">۵. جالب آنکه “کیهان نویسان”یا همان “کیفرخواست نویسان” معتقدند”جمهوری اسلامی ایران”بیشترین شباهت را با نظامهای کمونیستی دارد که در آنها انقلابهای مخملی رخ داده است.</span></p> <p style="color: rgb(0, 102, 0);"><span style="font-size:85%;">۶. تجربه من از <a href="/2010/06/blog-post_14.html" target="_blank">“پدر ،مادر، ما بازهم متهمیم!”</a> نشان می دهد که مردم ما ،به ویژه نسل جوان اعتراف به خطا را نشانه ضعف تلقی نمیکنند و مسئولانه با آن مواجه میشوند و از آن استقبال میکنند.</span></p></div><div class="blogger-post-footer">ارس</div>arasnoreply@blogger.com0